در ادبیات سیاسی واژه انقلابی به گروههای چپ و رادیکال اطلاق میشود که در مقابل سنتگرایان و محافظه کاران قرار میگیرند. این گروهها از وضع موجود ناراضی هستند و خواهان تغییرات اساسی و برهم زدن بنیان ها و اصول حاکم در نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند. مبارزه و برابری طلبی و عدالتخواهی در درون یا برون مرزها ارزشها و روش زندگی انقلابی و انقلابیگری است.
در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی شعارها و آرمانهای انقلابی به فرهنگ عامه افزوده شد. پس از آن عده کثیری از افراد و مسئولین با ادعای انقلابیگری و انتخاب سبک زندگی ساده و بی پیرایه و مواضع قاطع در سیاستها و دوری از مصلحت گرایی و فریب و با اظهارات شفاف و صریح در پی گسترش و ترویج روحیه انقلابی در بین توده بودند. در کنار واژه انقلابی عملکرد جهادی یا روحیه جهادی نیز با تاسیس جهاد سازندگی و بسیج انقلابیون برای کمک به محرومین و مستضعفین بخصوص مشارکت نیروهای شهری برای کمک به روستا و آبادانی مناطق محروم جایگاه ویژه ای در ادبیات انقلاب دارد. در این سالها کار فرهنگی و عمرانی جوانان در گروههای جهادی در روستاها و مناطق محروم موجب اعتماد بخشی از روستانشینان شده است.
در انتخابات مجلس یازدهم طیف اصولگرایان یا نیروهای موسوم به جبهه انقلاب با شعار انقلابیگری و روحیه جهادی به میدان آمدند و مدعی تحول عظیم در سیاستگذاری بودند. این گروه با ادعای مبارزه با اشرافیگری لیبرالها و تکنوکراتها و استقامت و مقاومت در برابر استکبار و مبارزه با انحراف انقلاب بعنوان گام دوم انقلاب پا به عرصه سیاست گذاشتند. اکنون کارنامه کوتاه مدت اصولگرایان که تمامیت مجلس یازدهم را در اختیار دارند از قوانینی که به تصویب رسانده تا سهم خواهی و انتصاباتی که در روزهای اخیر در نهاد های وابسته به قوه مقننه رخ داده است نشانگر آن است که واژه ها از معنای اصلی و قابل تصور خالی شده اند و انقلابی گری و روحیه جهادی به معنای دیگری در آمده و واژه ها مسخ شده است.
شاید در اذهان برخی افراد انقلابی بودن و انقلابی گری یعنی مبارزه علیه استعمار و استکبار یا حمله به جریان اصلی قدرت در نظام بین الملل است و مبازره مداوم با جهان غرب و غرب ستیزی در سر لوحه کار انقلابیون قرار دارد. ولی انقلابیگری از درون شروع می شود و فرد انقلابی باید ابتدا در مسئولیت پذیری و تعاملات سیاسی اجتماعی خود انقلابی باشد و گرنه تقلیل انقلابیگری به خارج از مرزها و رفتار دوگانه چیزی جز فریب و بی اعتقادی نیست. بخش اعظم مشکلات همانند بی مدیریتی و اهمال و فساد و باند بازی در درون است که روحیه انقلابی باید نسبت به آن واکنش صریح و شفاف داشته باشد. امروز مدعیان انقلابیگری و روحیه جهادی نه تنها در برابر موج گسترده مطالبه شفافیت در روند انتصابات مجلس اعتنایی ندارند بلکه پرونده های تخلف و فساد از سوی همفکرانشان به قوه قضاییه ارجاع شده است و در این تضاد ادعا و رفتار چگونه به افکار عمومی پاسخگو هستند.
انقلابیگری در جمهوری اسلامی با دینداری و حق طلبی گره خورده است و فرد انقلابی با استقامت و حق طلبی در مقابل رانت و تبانی و تضییع حقوق مردم مقابله خواهد کرد. تصور عموم مردم از برخی نمایندگان مجلس یازدهم که ادعای انقلابیگری و روحیه جهادی دارند این بود که در کاهش هزینه ها و جلوگیری از هدر رفتن بیت المال تلاش مجدانه ای دارند و همانند انقلابیون اوایل انقلاب در کنار مردم و محرومان ایستاده اند، ولی بر خلاف تصور در موضوع تصویب قانون واگذاری قیر رایگان به پیمانکاران که با رای اکثریت نمایندگان تصویب شده فقط میتوان مسخ شدن واژه های انقلابی و آرمانی را یافت و این عملکرد مدعیان روحیه انقلابی و جهادی جای تامل و شگفتی دارد.
اینک به جهت عملکرد دوگانه برخی از مسئولین و دولتمردان، در نظر مردم واژه هایی همچون انقلابیگری، اصول انقلابی، روحیه انقلابی، شعار انقلابی، مبارزه با فساد، قانونگرایی، مبارزه باکاخ نشینی، انقلاب محرومان و مستضعفان، تا حدی از معنا تهی شده اند. مردم ایران سیاست زده اند و نسبت به اهل سیاست بی اعتماد شده اند. به شعور مردم باید احترام گذاشت، حقارت مردم باید پایان پذیرد.