۰
دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۹

پول های بی حساب و کتاب، نابود کننده ارزشهای ناب

آرمان فیضی
چند سال پیش در یکی از خیابان های بالا شهر تهران با صحنه ای مواجه شدم که هیچ گاه از خاطرم پاک نخواهد شد. عابری در حال طی کردن عرض خیابان بود که ناگاه خودرویی گران قیمت با سرعت بالایی به او نزدیک می شد و می رفت که تا لحظاتی دیگر، عابر نگون بخت به آسمان پرتاب شده و قریب به یقین به دیار باقی بشتابد، اما این بار شانس با او یار بود و به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت و فعلا آن روز، خورشید عمرش غروب نکرد.
پول های بی حساب و کتاب، نابود کننده ارزشهای ناب
چند سال پیش در یکی از خیابان های بالا شهر تهران با صحنه ای مواجه شدم که هیچ گاه از خاطرم پاک نخواهد شد. عابری در حال طی کردن عرض خیابان بود که ناگاه خودرویی گران قیمت با سرعت بالایی به او نزدیک می شد و می رفت که تا لحظاتی دیگر، عابر نگون بخت به آسمان پرتاب شده و قریب به یقین به دیار باقی بشتابد، اما این بار شانس با او یار بود و به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت و فعلا آن روز، خورشید عمرش غروب نکرد. پس از توقف خودرو، عابر اعتراض نرمی به راننده کرد که ای پسر جان! این چه وضع رانندگی است و چرا آن قدر با سرعت خیابان را می پیمایی؟! آقازاده ای خوش قد و بالا از خودروی نفیس خود پیاده شده و دسته چک به دست، به سمت عابر رفت و به محض رسیدن، کشیده ای آبدار نثار عابر بخت برگشت کرده و شروع به فحاشی کرد و خطاب به عابر افاضه فرمود: بفرما ببینم دیه ات چقدر خواهد شد تا همین حالا چکش را بنویسم؟!
کشور ما در سال های نه چندان دور، نماد و مظهر ارزش های والای اخلاقی بود. می توان گفت قریب به اتفاق مردم خود را ملزم و پایبند به اصول والای اخلاقی می دانستند و کمتر کسی پیدا می شد که پول و مادیات او را وسوسه کرده و این موارد او را از راه انسانیت و شرافت به در کند. حتی آن زمان کسانی که خود را لات می نامیدند، خود را ملزم می دانستند که نماد مردانگی، مرام و معرفت باشند. اما هر چه که جلوتر آمدیم، ارزش های اخلاقی کمرنگ و کمرنگ تر شد و شکاف طبقاتی بیشتر و بیشتر؛ و می رفت که در بعضی موارد، سیستم ارباب رعیتی احیا شود. البته در این میان سیاست های دولت ها نیز در به وجود آمدن این شرایط، سهم چشمگیری به خود اختصاص داده است. دولت های گذشته علی رغم کوبیدن بر طبل عدالت اقتصادی، عملا سیاست هایشان فقیر را فقیر تر کرد و غنی را به آسمان برد و بدین شکل حتی قشر متوسط را از صحنه محو کردند. هر چه که جلوتر آمدیم کم کم پول یک به یک ارزشهای اخلاقی را از صحنه به در کرده و خود جایگزین آنان شد. دیگر انسانیت، شرافت، عزت و غرور گران نمی نمود. دیگر وجدان، آن قاضی درونی نیز از بیداری به خفتگی تغییر ماهیت داده بود و توان بازدارندگی خود را از دست داده بود. البته ذکر این نکته را لازم می دانم که حتی اگر جامعه ای به اوج انحطاط اخلاقی هم برسد، باز هم انسان های اصیل و شریفی پیدا خواهند شد که با تقوایی که پیشه کرده اند، هیچ چیزی نمی تواند آن ها را وادار کند که از اصول اخلاقی خود دست بردارند و بزرگترین پیشنهادات ناسالم مالی نیز نمی تواند آن ها را وسوسه کند.
هر چه که جلوتر آمدیم پول بیشتر بر جامعه سیطره پیدا کرد. روزگاری دانش آموزان خانواده های کم بضاعت را تشویق می کردند که درس بخوانید و در آینده کسی بشوید و خود و خانواده خود را از فقر و نداری نجات دهید، اما در سال های اخیر نتایج کنکور و افراد برتر را که می بینیم، با یک آنالیز سرسری متوجه خواهیم شد که دیگر حتی رتبه برتر شدن هم به پول ربط پیدا کرده است و هر کس که پول بیشتری خرج کند و دسترسی به اساتید رده بالا داشته باشد، رتبه اش بهتر خواهد شد و اگر احیانا آن عزیز ثروتمند موفق به کسب رتبه قابل قبول نشد، عزیزان همت کرده و اصلا خود صندلی دانشگاه را می خرند! موضوعی که در این سال ها چندین بار افشا شده است. گاهی اوقات کار به جایی می رسد که حتی صندلی های پست و مقام نیز خریداری می شوند و پالس تاسف و نا امیدی برای افراد نخبه اما کم بضاعت جامعه فرستاده می شود که ای نخبگان کم بضاعت! بدانید و آگاه باشید که شما هر چقدر که نخبه، با دانش، مدیر و مدبر باشید، باز هم نخواهید توانست جایگاهی درخور داشته باشید زیرا جرم کرده اید که آقازاده نیستید و در خانواده ای کم بضاعت متولد شده اید!
آدمی به امید زنده است، شاید تیم جدید حاکمیت اعم از مجلس، دولت و قوه قضاییه که همگی شعار اصلی خود را مبارزه با فساد قرار داده اند، در این رابطه کاری عملی انجام دهند، امید است که این طور باشد.
در جامعه ای که ارزش های اخلاقی به راحتی پایمال می شود و ارزش ها به آسانی توسط پول خریداری می شود، بسیار سخت و بعید است که آن جامعه راه سعادت را بپیماید. فارغ از دولت و حاکمیت، هر انسانی در هر جایگاهی باید سعی کند ارزش های والای اخلاقی را در خود تقویت کند، البته منکر آن نیستم که گاهی اوضاع نابسامان اقتصادی آدمی را وادار به کارهای ناصواب می کند که در این مورد، دولت و حاکمیت مسئولند و باید وضع اقتصادی مناسبی را برای مردم فراهم کنند. کاش حداقل در این زمینه اخلاقی به گذشته بر می گشتیم، زمانی که پول و مادیات هنوز احترام، شرافت، عزت، سخاوت و... را از بسیاری ها نگرفته بود، آن زمانی که برای شهید شدن در راه خاک و وطن و ناموس صف می بستند، نه زمانی که برای اختلاس و فساد و کلاهبرداری صف کشیده شود!
کد مطلب: 155296
برچسب ها: آرمان فیضی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *