ارزیابی اثربخشی برنامه ها در سازمان ها و دستگاه های اجرایی نظام های حاکمیتی مردم سالار از اهمیت بالایی برخوردار است. بنا بر بسیاری از مطالعات و پژوهش های صورت گرفته، رابطه مستقیمی میان ارزیابی مستمر و مؤثر برنامه ها در نهادهای حکومتی و سطح دموکراسی و در نتیجه آن پاسخگویی به شهروندان برقرار است. ابزارها و روش های متعددی برای ارزیابی برنامه های حکومتی وجود دارد. در سال 2004 میلادی جورج دابلیو. بوش اقدام به ارزیابی برخی از برنامه ها در سطح فدرال نمود. نکته قابل تأمل در رابطه با این اقدام، ثبت بازخوردها از سلسله مراتب پایین شامل نظرسنجی از پرسنل سازمان مدیریت و بودجه آمریکا بود. این اقدام در رابطه با سنجش اثربخشی برنامه های حکومتی از این جهت با اهمیت و قابل توجه است که، در نقطه مقابل تفکر بالا به پایین در برنامه ریزی های دستگاه ها و سازمان های اجرایی قرار دارد.
چند سالی است که موضوع ارزیابی عملکرد به بودجه کل کشور راه یافته است. بر اساس اصول ارزیابی عملکرد، تصمیم ها و نتایج حاصل از آنها بر اساس سه اصل کارایی، اثربخشی و صرفه اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرند. کارایی عبارت است از رسیدن به اهداف با صرف کمترین هزینه و بیشترین منفعت. اثربخشی نیز رسیدن به اهداف منطبق با برنامه ها و در زمان از پیش تعیین شده است. صرفه اقتصادی به بهینه بودن تصمیم ها بر مبنای مصادیق پولی اشاره دارد. در فقدان برخی از پیش نیازهای کلیدی، این نوع از بودجه ریزی و ارزیابی های مبتنی بر آن، نمی تواند آنچنان تغییرات با اهمیتی در بهبود عملیات های اجرایی و کسب اهداف و برنامه ها ایجاد کند.
طرح ریزی بودجه کل کشور در ایران امری بالا به پایین است. به این معنا که سازمان برنامه و بودجه کل کشور زیر نظر نهاد ریاست جمهوری برنامه ای یک ساله را بر اساس نیاز و توانایی های کشور تهیه و پس از اظهارنظر و تصویب قوه مقننه به مدیران دستگاه های اجرایی برای انجام ابلاغ نموده و مدیران نیز بر اساس اهداف از پیش تعیین شده وظایف را به کارمندان حکم می کنند. علاوه بر نهادهای نظارتی درون سازمانی، سایر نهادهای بیرونی همچون دیوان محاسبات، امور نظارتی حین و پس از اجرا برنامه ها را در دستور کار خود دارند. اکنون این پرسش پدید می آید که در نظام های مردم سالار، نقش آحاد مردم که بخشی از آنها در دستگاه های اجرایی و شرکت های دولتی نیز شاغل هستند در فرایند تهیه، تنظیم و نظارت بر برنامه ها چیست؟ در نگاه اول حضور نمایندگان مجلس و نهادهای نظارتی زیر نظر آنها -که به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط شهروندان انتخاب شده اند- به چشم می خورد. اما نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که، تمامی تصمیم ها و دیدگاه های نمایندگان مجلس و رییس جمهور منتخب لزوماً مطابق با خواسته های عمومی نبوده یا تغییر رویکرد و تفکر آنها در هر مرحله ای از تصدی می تواند منجر به بروز تضاد منافع با آحاد جامعه گردد.
لذا، از نکات کلیدی در ارزیابی برنامه ها، یافتن دلایل عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. عدم دستیابی به اهداف لزوماً نشأت گرفته از ضعف عملکرد مجریان نیست. بلکه می تواند ناشی از نوع تدوین برنامه ها باشد. همچنین، کارایی و اثربخشی تصمیم ها تنها زمانی قابل اندازه گیری و بررسی هستند که اشخاص نظارت شونده در فرایند برنامه ریزی های قبلی بوده و دارای حق رأی باشند. طرز تفکری که شاید دلیل تصمیم بوش پسر به انجام نظرسنجی بود تا بتواند هر چند بسیار محدود نظر پرسنل سازمان مدیریت و برنامه آمریکا را در رابطه با عملکرد دستگاه های اجرایی جویا شود. وی اطلاعات جمع آوری شده را در بستری گردآوری کرد و در معرض قضاوت عموم قرار داد. این بستر که ابزار رتبه بندی ارزیابی برنامه (Program Assessment Rating Tool) نام دارد، توسط سازمان مدیریت و بودجه آمریکا برای سنجش میزان اثربخشی بیشتر از 1000 برنامه که بیش از 98 درصد بودجه برنامه های فدرال را به خود اختصاص داده بودند، مورد استفاده قرار گرفت. بخشی از هدف اصلی این اقدام، کسب اطلاع از میزان اثربخشی برنامه هایی بود که در دوره های ریاست جمهوری پیشین معرفی شده بودند. نظرخواهی متشکل از 25 تا 30 پرسش و در دسته هایی شامل طراحی و اهداف برنامه ها، برنامه ریزی راهبردی، مدیریت و نتایج برنامه ها، طبقه بندی شدند. بر این اساس نتایج حاصل از ارزیابی ها در یکی از حالت های اثربخش، حدوداً اثربخش، کافی و غیراثربخش، قرار گرفتند.
مسلماً مشارکت هرچه بیشتر آحاد جامعه در تهیه و اجرای برنامه ها از الزامات تحقق نظام مردم سالاری است. همچنین، جمع آوری مستمر چنین داده های ارزشمندی می تواند ضمن افزایش قدرت تصمیم گیری مدیران، امکان پیش بینی رویدادهای آتی را نیز برای آنان به ارمغان آورد. در مدل بوش پسر جامعه آماری محدود به پرسنل سازمانی نظارتی بود. اما در نسخه های ارتقاء یافته می توان پیش از تدوین بودجه کل کشور چنین نظرسنجی هایی را به جامعه های بزرگتری هم تسری داده و حتی در برخی موارد مستقیماً نظر آحاد جامعه هدف را در رابطه با تهیه و اجرای برنامه ای خاص جویا شد.