سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران در خرداد ماه سال آینده برگزار خواهد شد. در زمان کوتاه مانده به آغاز فرآیند انتخابات آنچنان فضای سیاسی اجتماعی، درگیر تحریم اقتصادی است که اذهان جامعه کمتر توجهی به مسئله انتخابات و تعیین شرایط آینده دارد. انتخابات مطلوب به مقدماتی نیاز دارد یعنی در بازه زمانی یکساله قبل از رای گیری باید فضای انتخاباتی مهیا شود تا انگیزه و اراده جامعه برای انتخاب و تصمیم سیاسی تحریک شود. بسیج مردمی نیازمند ایجاد شور و شوق و فضای رقابتی برای مشارکت حداکثری است و این امر مهم با ارایه برنامه ها و اعتراض به وضع موجود و ارایه طرحهای نو و ابتکاری برای رسیدن به وضع مطلوب توسط گروههایی که خارج از قدرت قرار دارند صورت می پذیرد و در نهایت صف آرایی و چینش جدید نیروهای سیاسی در یک دو قطبی کاملا تاثیرگذار به رقابت انتخاباتی مبدل میشود. لذا در کشورهایی که احزاب سیاسی فراگیر فعالیت دارند انتخابات با اشکال دو حزبی، سه حزبی یا چند حزبی که هر گروه توانسته اند همه گرایشها، نظرات و خواسته های مردم را در برنامه خود جمع آوری و دسته بندی کنند اجرا میگردد. در هر یک از اشکال مذکور به طور معمول یکسال مانده به انتخابات، کمپین های انتخاباتی با اعلام کاندیدای منتخب در رقابتهای درون حزبی آغاز میشود و پس از گذشت چند ماه بحث و مناظره و رای گیریهای داخلی، نفرات اصلی احزاب به جامعه معرفی میشوند و پس از آن رقابت اصلی بین احزاب تا مشخص شدن پیروز نهایی ادامه دارد. پرسشی که مطرح میشود با شرایط پیش آمده و در مواجهه با بحرانهای اقتصادی، فساد و ناکارآمدی چگونه مقدمات یک انتخابات پر شور و رقابتی شکل میگیرد؟ و تضادی همچون حذف بخش عمده ای از نیروهای سیاسی با نظارت استصوابی و تاکید بر مشارکت حداکثری چگونه قابل جمع است؟
در کشور ما شاید چنین روشی دموکراتیک وجود ندارد که افراد آزاد باشند در احزاب فعالیت کنند و براحتی در درون یک حزب به مرحله بالای حزبی دست یافته و بعنوان کاندیدای حزب معرفی شوند. دهها حزب رسمی که توسط وزارت کشور اعلام شده است اکثرا یک یا چند نفره هستند و آنانی که نسبتا فعالیت رسمی دارند شیوه عملکرد آنان بصورت حلقه های دوستانه و محفلی و رفاقتی است و در این شرایط جزیره ای احزاب احتمال جبهه سازی و اتحاد و اجماع به سختی شکل میگیرد. تجربه چند دهه انتخابات در جمهوری اسلامی نشان دهنده آن است که در فرهنگ سیاسی ما احزاب جایگاه چندانی ندارند و توده و نخبگان همیشه بدنبال شخصیتی کاریزما هستند تا همانند اسطوره و منجی ظهور کند و مشکل گشای همه امور شود. لذا نقش بسیج کنندگی و مشارکت در دوره های قبل توسط افراد و اسطوره هایی صورت گرفته که کمتر با عقلانیت و استدلال و طرح و برنامه وارد کارزار سیاست شده اند بلکه با تحریک احساسات و عواطف و تسخیر قلوب به مقبولیت و محبوبیت و پیروزی دست یافته اند. در شرایط کنونی و فضای سردی که بر حوزه سیاست حکمفرماست نه تنها احزاب بلکه افرادی که جایگاه اجتماعی دارند قدرت بسیج کنندگی ندارند یا در حال حذف شدن هستند. اظهارات آقای حدادعادل که خود خوانده در جایگاه سخنگوی شورای نگهبان قرار گرفته اند و آقای احمدی نژاد و تفکر ایشان را بکلی رد کردند که موجب حواشی و افشاگری شد و اظهارات برخی از سیاسیون در خصوص احتمال حذف اصلاح طلبان از رابطه قدرت همانند انتخابات قبل تضعیف رقابت سیاسی و نقض جمهوریت است.
دلیل دیگری که بر انگیزه و تصمیم داوطلبان ریاست جمهوری تاثیر دارد آینده سیاسی اقتصادی ایران و رهایی از تحریم است که مسئله حکمرانی است. لذا گروههای سیاسی با رصد چالش هسته ای بین ایران و غرب بدنبال بهره گیری کامل از این معرکه هستند. چنانچه شرایط تحریم اقتصاد ایران حل و فصل نگردد انگیزه و گرایش افراد و گروههای سیاسی نسبت به قرار گرفتن در کانونهای قدرت به طور چشمگیری کاهش می یابد و بی اعتنایی به سیاست و انتخاباتی حداقلی را تجربه خواهیم کرد.