گلایه ها و عذرخواهی از مردم توسط یکی از مجریان رسانه ملی در واکنش به عذرخواهی قبلی خود که تحت اجبار صورت گرفته و افشای فشار ها و تحقیر افراد توسط مدیران این رسانه ، بازتاب گسترده ای در شبکههای اجتماعی داشته است.
رسانه ملی در چند سال اخیر حواشی و چالشهای زیادی در خصوص شیوه مدیریت و نحوه تعامل با نخبگان فرهنگی و مجریان خود داشته است و چنین اتفاقاتی در در برنامه های تلوزیونی ( سمت خدا در شبکه یک تا نود در شبکه سه، برنامه زاویه شبکه چهار و عصر خانواده شبکه دو) بین طیف مجریان ارزشی و ولایی تا مجریان ورزشی و سیاسی و اجتماعی سابقه متعددی دارد.
عرصه فرهنگ و هنر عرصه تعامل و همکاری و مشارکت است آیا این چنین مدیریتی سلطه گرا و اقتداری کارایی مطلوبی خواهد داشت و تداوم چنین سبک مدیریتی در صدا و سیما بعنوان رسانه ملی و حکومتی چه پیامدهایی را متوجه نظام سیاسی خواهد کرد؟
رسانه ملی به جهت ملی و فراجناحی بودن و همچنین برخورداری از انحصارات و امتیازات ویژه ای که در سایر رسانه ها و ارگانهای فرهنگی دیده نمیشود مستلزم مدیریت و مشارکت همه اقشار و گروههای جامعه است و همه جریانات و گروهها باید در فعالیتهای آن مشارکت داشته باشند. لذا رهایی از انحصارگرایی و شکستن سلیقه گرایی و تحجر و خودمحوری در آن ضرورت دارد. مدیریت رسانه ملی از سالهای گذشته در سلطه طیف خاصی از جریانات سیاسی کشور است. نمایش، پرداختن یا برنامه سازی از اندیشه هایی غیر از سلیقه و تفکر حاکم در سازمان جایگاهی ندارد. به همین سبب تفکر اقتدار گرا و غیر منعطف در آن هزینه های زیادی را متوجه نظام سیاسی کرده است.
عرصه فرهنگ و هنر و تولید برنامه های تلویزیونی نیازمند حمایت از رویکرد نرم یعنی افرادی با روحیه و رفتاری لطیف، تعاملی و مشارکت جویانه برای جذب مخاطب بیشتر است. رویه ای که در رسانه ملی جریان دارد نگاهی ابزاری، مادی و سلطه گراست. با توجه به عملکرد این رسانه، شاهدیم که متاسفانه منزلت اجتماعی نازلی برای مخاطبین خود قائل است یعنی همه مخاطبین را رعیت و توده می بیند و در رفتار با عوامل و مجریان و نخبگان فرهنگی نیز همانند افرادی بی اراده یا عمله های فرهنگی برخورد میشود. برنامه زنده مقتضیات خاص خود را دارد نمیتوان به خاطر تندی یا کم توجهی میهمان، مجری برنامه را حذف کرد.
نکته دیگر تداخل امر فرهنگی با امر امنیتی است. بسیار از فعالیتها و برنامه سازیها شکل امنیتی به خود گرفته است. از خبرنگارانی که از متهمان سیاسی بازجویی میکنند تا ریاست قبلی سازمان که از دخالت سازمانهای امنیتی در مدیریت داخلی رسانه گلایه داشتند و اخیرا نیز وزیر اطلاعات از سریال سازی وزارت اطلاعات پرده برداشتند. گرچه در تولید فیلم و سریال میتوان از سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی مشاوره و داده های خام گرفت ولی تا این حد تداخل کارکردها موجب از بین رفتن اعتماد بین رسانه و مخاطبین شده و جو امنیتی و هراس تشدید میگردد.
مسئله و آسیب دیگر در خصوص فشارها و تحقیرهایی است که این سازمان با عوامل و مجریان خود دارد. تحقیر یک مجری در سطح ملی همانند ترور شخصیت است و این نوع برخورد تخریبی در افرادی که از این سازمان جدا میشوند واکنش و حس انتقام جویی را تقویت میکند. در نتیجه اکثر این افراد به رقبای برون مرزی یا رسانه های فارسی زبان خارج از کشور ملحق میشوند و ضعفها و مشکلات درونی سازمان را افشا خواهند کرد و کاهش محبوبیت و از دست دادن مخاطب حداقل چیزی است که شامل این رسانه میشود. چنین معضلی در سطح ریاست سازمان نیز سابقه داشته است.