ایران در حالی سال ۹۸ را پشت سر گذاشت که بخشی از جامعه اعتماد خود را نسبت به کارآمدی نهادهای سیاسی و اجتماعی از دست داده بود. در واقع، مسئله اصلی جامعه در اثر مضار ناشی از فشارهای اقتصادی که از چالش در روابط خارجی و منازعات سیاسی داخلی بر میآمد، کارآمدی بود. این چهره جامعه، خود را در انتخابات دوم اسفند ۹۸ نشان داد و بحران مشارکت سیاسی را در پی داشت. حوادث شش ماهه دوم ۹۸ به مدد رسانهها، افکار عمومی داخل ایران را نسبت به هر آیندهای بدبین میساخت. شهادت سردار سلیمانی و حادثه تلخ هواپیمای اوکراینی به تنهایی کافی بود تا جامعه سیال در یک بازه زمانی بسیار کوتاه از وضعیت اعتماد به سمت بیاعتمادی چرخش کند. انتخابات دوم اسفند ۹۸، آئینه همه حوادث و منازعاتی بود که اتفاق افتاد و در طول سالها در جریان بود. با پشت سر گذاشتن انتخابات و اضافه شدن بحران حاصل از بیماری کووید ۱۹، شکافهای موجود نیز تقویت شد. بحران روانی در اثر همهگیری بیماری و رواج ترس و اندوه در جامعه از سوی رسانههای مجازی و خارجی جایی برای فکر کردن و ترمیم بیاعتمادی باقی نگذاشت. در این شرایط اولویتهای جامعه نیز به سرعت تغییر کرد و «بقا» و «معیشت» محور ارزیابی وضعیت موجود و زندگی شخصی قرار گرفت. پس از آنکه همهگیری جهانی شد و میزان ابتلا و مرگ ناشی از بیماری در جهان افزایش پیدا کرد، افکار عمومی داخل ایران نیز در کنار راهبرد عادی سازی وضعیت، واکنش عاقلانهتری به بحران موجود نشان داد. اکنون جامعه از وضعیت روانی فوق العاده به طور موقت عبور کرده است. هرچند این بحران سالها و بلکه دههها بر زندگی افراد تأثیر خواهد گذاشت. در هر صورت استفاده از تجربیات کشورهای مختلف در کنار تجربه داخلی باعث شده تا بحران موجود تا اندازهای کنترل شود. سیاستهای اقتصادی کشور نیز متناسب با بحران تنظیم و به مرحله اجرا درآمده است. اگرچه پاسخ کوتاه مدت به شرایط موجود باشد. به نظر میرسد تا اطلاع ثانوی مسئله اصلی برای جامعه ایران «کارآمدی» است. همانطور که جهان به کارآمدی میاندیشد. از میان حکومتهای دموکراتیک و اقتدارگرا در جهان میتوان کشورهایی را برشمرد که هر یک در برخورد با بحران کرونا تا حدودی موفق و کارآمد بودهاند. از چین و اسلوونی تا آلمان. در حال حاضر جهان به چگونگی کارآمدی و ترمیم اعتماد به دولت میاندیشد و در شرایطی قرار دارد که معیار و ملاک ارزیابیها فراتر از ارزشها و آمالهای جامعه غربی است. ارزشهایی که جامعه غربی دههها برای آن هزینه داده بود به یکباره جای خود را به احکام آمرانه از سوی حکومتها داد تا در جهت مدیریت بحران به کار گرفته شود. از دخالت در قراردادهای حوزه خصوصی و تبدیل خودکار قراردادها که پیش از این امکان طرح در چارچوب ارزشهای جامعه غربی را نداشت تا ارائه لایحه و اعطای افزایش اختیارات ویژه به نخستوزیر مجارستان، نمونه آشکار برخورد متفاوت حکومتها با وضعیت موجود بود. به نظر میرسد علیرغم تهدیدات و اندوه و تلخیهای بیماری اما فرصتهای بینظیری در اختیار جوامع قرار گرفته تا ضمن پرهیز از غلطیدن به دامن پوپولیسم، درصدد کارآمدتر کردن نهادهای موجود و ترمیم شکافهای اجتماعی و سیاسی برآیند. از این بین نیز فرصت منحصر به فردی در اختیار نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته که بتواند «اعتماد عمومی» را محور قرار داده و با عبور دادن جامعه از این شرایط سخت، آن را بازسازی و به کارآمدی بیندیشد. افکار عمومی در ایران همواره آماده پذیرش سیاستهای جدید است.