اگرچه جامعه جهانی در یک جنگ تمام عیار با ویروس کرونا است اما تحرکات ارتش آمریکا در عراق مورد توجه قرار گرفته است. زمانی که «دونالد ترامپ» حرف از تخلیه عراق و سوریه زد، شعار کهنه «اول آمریکا» مورد توجه قرار گرفت. آنالیز سخنرانی های رئیس جمهوری آمریکا هم نشان می دهد که او به شکلی غریزی برای خاورمیانه اهمیتی قایل نیست. او از سال 2016 تا امروز به شکل متناوب علیه میراث «جورج بوش» و «باراک اوباما» موضع گیری کرده است.
در عمل، ارزش های آمریکایی و جامعه جهانی برای رئیس جمهوری آمریکا هیچ ارزشی ندارد. ظاهرا او رویکرد کازینوداری خود را حفظ کرده است اما واقعیت، داستان متفاوتی دارد. شیفتگی ترامپ درباره استراتژی های «هنری کیسینجر» و رویکرد مرد دیوانه (Madman) دوره «ریچارد نیکسون» غیرقابل چشم پوشی است. واشنگتن از میانه های دولت اوباما متوجه شد که معادلات ژئوپلیتیکی در حال تغییر است. آمریکا به لطف رونق نفت «شیل» به تولیدکننده اصلی نفت خام در جهان تبدیلشد و همین موضوع اهمیت خطوط تأمین سوخت نفت در خاورمیانه را به شدت کاهش داد. نکته اینجاست که زنگ خطر در خاوردور در وزارت خارجه «هیلاری کلینتون» از سال 2010 برای آمریکا به صدا در آمده است.
چینی ها که به اژدهای اقتصاد جهانی تبدیل شده اند، با جزایر مصنوعی «اسپرتلی» مشغول توسعه طلبی ارضی در دریای چین جنوبی شدند که این به منزله تهدید مستقیم شرکای واشنگتن در خاوردور و منافع اقتصادی آمریکا محسوب می شود. موضوع زمانی حیاتی می شود که بدانیم رقم مالی ترانزیت نفت و کالا چندین برابر مبلغی است که در تنگه هرمز ترانزیت می شود.
دولت پیشین آمریکا معتقد بود که با امضای تفاهم برجام می تواند روی نقشه «سیاست محور آسیا» تمرکز کند اما با تغییر دولت معادله تغییر کرد. آمریکا برای تکرار داستان مشهور دیپلماسی «پینگ - پنگ» تحت عنوان «جنگ تجاری» با چینی ها دست به یقه شد، از برجام خارج شد و تعاملات با روسیه هم به سمت یک بده و بستان در عین مناقشه پیش رفت. برخی محافل در تهران به دلیل عدم شناخت از سیستم رفتاری آمریکا تنها انگشت روی برجام گذاشتند و مشغول بازی های سیاسی شدند. این گروه گمان کردند که ترامپ در حال عقب نشینی نیروهای آمریکایی از خاورمیانه است اما ترامپ آنقدرها هم احمق نیست. اعراب حاشیه خلیج فارس توسط رئیس جمهوری آمریکا تحت فشار قرار گرفتند که دلار بیشتری به جیب پنتاگون بریزند اما این نگرانی هم وجود داشت که پای روسیه به خلیج فارس گشوده شود. ترامپ مدعی خروج شد اما هرچیزی که او می گوید، لزوما عملیاتی نمی شود. براساس نقشه کیسینجر، آمریکا از سوریه اسباب کشی کرد تا کردهای مدافع خلق (YPG) با ترکیه و روسیه باقی بمانند اما درعین حال نفوذ خود را حفظ کرد. چند چاه نفت و معدن، دمشق و پایگاه حمیمیم با بندر طرطوس برای روس ها باقی مانده است. قدرت مانور ایران هم در سوریه هم با حملات اسرائیل و براساس یک تفاهم نانوشته محدود می شود. به موازات اجرای این برنامه، مهندسان پنتاگون از یکسال پیش راهی پایگاه «عین الاسد» شدند تا زیرساخت های لازم برای تجمیع نیروهای آمریکایی فراهم کنند. میراث «صدام حسین» که برای حمله به ایران و اسرائیل ساخته شده بود، حالا در چنگ واشنگتن قرار گرفته است.
ترور سپهبد «قاسم سلیمانی» ژنرال محبوب ایرانی ها و «ابومهدی المهندس» مقام ارشد حشدالشعبی ، قطعه اصلی نقشه ای بود که کیسینجر برای خاورمیانه کشیده است. «مایک پمپئو» در نقش یک شومن ظاهر می شود و ترامپ از روی غریزه دستوری صادر می کند اما این اتفاق، جزیی از کل است. ایرانی ها با حمله موشکی به عین الاسد، ظاهرا انتقام گرفتند و داستان تمام شد اما نقشه کیسینجر به نتیجه نرسیده است.
در کنار همه این موارد، ترامپ هنوز نیازمند یک دستاورد بزرگ برای انتخابات الکترال است. رئیس جمهوری آمریکا اگرچه از رسوایی «راشاگیت» گریخته اما همچنان توسط دموکرات ها تهدید می شود. ترامپ با تروریست های طالبان به تفاهم دست یافته تا خیالش از افغانستان راحت شود اما همچنان اوضاع در عراق و سوریه به کام واشنگتن نیست. سقوط مرگبار قیمت نفت تحت ویروس مرگبار کرونا در کنار عدم نیاز ایالات متحده به نفت خاورمیانه، فضا را برای تکمیل نقشه کیسینجر فراهم کرده است. طبق یک قانون نانوشته ، سقوط قیمت نفت همیشه یک داستان در خاورمیانه می شود.
دور جدید تخلیه پایگاه های آسیب پذیر آمریکا به مقصد عین الاسد، تخلیه دیپلمات ها و انتقال سفیر آمریکا به عین الاسد و استقرار سامانه موشکی پاتریوت در اطراف عین الاسد نشانه های خوبی نیست. در کنار این تحرکات، پرواز پهبادهای مسلح و هلی کوپترهای آپاچی آمریکا هم نشانه هایی برای گرفتن پرستیژ تهاجمی است. داستان زمانی جدی می شود که برخی رسانه ها خبر از تدارک کودتای نظامی و طراحی حمله به نیروهای حشدالشعبی می دهند.
نگاه خوش بینانه این است که آمریکایی ها در حال تمرکز نیروها به دلیل نگرانی از ویروس کرونا هستند و می خواهند نیروهایشان را ایزوله کنند. نگاه بدبینانه این است که آمریکایی ها با فرصت سقوط قیمت نفت می خواهند یقه نیروهای نزدیک به ایران را بگیرند که این موضوع با نگاه به استراتژی های کیسینجر دور از ذهن نیست. آنالیز مواضع وزیرخارجه نیکسون نشان می دهد که واشنگتن نه می خواهد تهران شکست بخورد و نه ریاض به پیروزی دست پیدا کند. تا انتخابات الکترال2020 راهبرد «تنش حداکثری» در خاورمیانه ادامه خواهد شد. منهای همه تحلیل ها، تجربه نیکسون نشان می دهد سیستم حکومت ایالات متحده تصمیم گیرنده نهایی است و هر زمان که لازم باشد، شومن کاخ سفید حذف می شود.