فحاشی و خشونت بخشی از تاریخ فوتبال بوده است و همسو با تغییر نگاه جامعه به خشونت نگاه مسئولین فوتبال هم این زمینه تغییر کرده است. فحاشی وخشونت در فوتبال از تاریخی دیرینه برخوردار است که اغلب حول عوامل پیچیده تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نظیر دین، سیاست، هویت و سرزمین قرار دارد. هر چند شواهد آماری و دانشگاهی از کاهش خشونت در برخی کشورهای خاص بین هواداران فوتبال با کمک روشهای نظارت از قبیل دوربین های مداربسته، استفاده از پلیس، شناسنامه دار شدن هوادار از طریق کارتها و شماره های صندلی و همچنین مقررات خشن برای متخلفان حکایت دارد، اما خشونت و اغتشاش های خودجوش هنوز هم دیده می شود. فحاشی و خشونت میان هواداران به امری عادی تبدیل و در طول این ورزش جزیی از کردار فرهنگی برخی از هواداران شده است.
ساختار ورزش هر جامعه متناسب با نظم، روابط و مناسبات، خرد و دیگر پارامترهای اجتماعی هماهنگ است و رخدادهای اخیر ضرورت پرداخت به برخی اقدامات لازم در حوزه جامعه شناسی و همچنین تدوین نظم ساختاری در فوتبال و ورزش ایران را گوشزد می کند؛ مسایلی که معمولا در حوزه ورزش به آن نمی پردازیم؛ به جای استفاده از کارشناسان اجتماعی از کارشناسان فوتبالی استفاده می کنیم، در متن فوتبال نیز به جای کارشناسان فوتبال از کارشناسان سیاسی حضور دارند و مثال های زیادی از این دست که پرداختن به آن ها در این مقال نمی گنجد.
دلایل این برخوردها و چنین بی نظمی هایی در دنیای مدرن مشخص است؛ ورزش و فوتبال در دنیای امروز به شغل و حرفه تبدیل شده در حالی که در گذشته نه یک شغل فقط یک بازی بوده است؛ این موضوع بر ورزش و به ویژه فوتبال اثر گذاشته است درست مانند علم و دانشگاه این روزهای ما؛ اگر علم محفوظ باشد و پیشرفت کند باید آزاد از شغل باشد، دانشمند برای امرار معاش، دانش و ورزش را به عنوان یک شغل نبیند.
ما خود را در کنش های اجتماعی معرفی کرده و به نمایش می گذاریم؛ البته بالا رفتن سطح اخلاق در حوزه ورزش به خصوص میان هواداران فوتبال ارتباط مستقیمی به بالا رفتن اخلاق در کل جامعه دارد و برای این کار باید تظاهر و ریا، و منفعت طلبی و بد اخلاقی و تنبلی، بی مسئولیتی و دروغگویی و ... که همه لایه های زندگی و ورزش ما را در بر گرفته است بپذیریم و با علت یابی برای آن چاره اندیشی کنیم؛ اینکه یک جامعه با خودشیفتگی همه این ها را رد کند و خود را از میادین ورزش گرفته تا خیابان و کسب وکار محق بداند، ثمره ای جز نابودی و سقوط آزاد نخواهد داشت.
تا دهههای اخیر از فوتبال حرفهای در کشور ما حرفی نبود و در دیگر نقاط جهان نیز ورزش بعد از جنگ جهانی حرفهای و تجاری شد، در پنجاه سال اخیر همه ورزشها و در صدر آنها فوتبال در همه جا حرفهای شدهاند، فوتبال ورزش جهان متجدد و در عین حال تجارتی پرسود است و این تجاری بودن نیز به توسعه آن کمک کرده است؛ هر ورزشی مثل فوتبال نمیتواند تجاری شود. فوتبال ویژگی های دارد که آن را از همه ورزشها ممتاز میکند. شاید مهمترین ویژگی این است که مثل همه پدیده های دنیای مدرن دچار تضادها است. فوتبال بازی جنگ است که میان دوستان انجام میشود و حاشیه ها و حوادث غیرمنتظره در آن زیاد است، در همه ورزشها احتمال شکست و پیروزی هر یک از حریفان هست اما در هیچ ورزشی به اندازه فوتبال بخت و اتفاق دخیل نیست.
در کشور ما در حدود چهل سال پیش وقتی دستاندرکاران فوتبال در مورد تفاوت فوتبال ایران و کشورهای دیگر بحث میکردند، تفاوت و برتری فوتبال کشورهایی مثل انگلستان و اسپانیا و … را در حرفهای بودن آن میدانستند و تصور میکردند که اگر فوتبال حرفهای شود، می توانند در یک زمان کوتاه و با یک بخشنامه یا یک تصمیم اداری هر مشکلی را حل کنند و فوتبال را هم به کمال برسانند. برای رسیدن به فوتبال بود که دولت پا در میان نهاد و اعطای کمکهای مالی به باشگاههای دارای فوتبال را آغاز کرد (البته نکته مهم آن است که یکی از موارد مهم حرفه ای شدن، داشتن باشگاه است که ما فقط در اسم باشگاه هستیم نه در عمل و ساختار) و اینگونه بود که صورت تازهای از حرفهای شدن متناسب با توسعهنیافتگی پدید آمد.
در چند سال اخیر هم برای حرفه ای شدن حرف های تئوری قشنگ در باره خصوصی سازی می زنیم، اما در عمل اصلا نمی دانیم چه کاری کنیم وکسانی هم که در این میدان وارد شده اند متخصص این کار نبودند و مشکلات آنها بیشتر از باشگاههای دولتی بوده است.
بنابراین، این که با شور و هیجان میگفتند با حرفهای شدن فوتبال، همه مسائل آن حل میشود، توهمی بیش نبود مثل همه توهمهای دیگری که در جهان توسعهنیافته وجود دارد. بنابراین اگر ورزش ما و فوتبال ما چنانکه میگویند از فساد برکنار نمانده به این خاطر است که نمیدانیم برای ورزش چه باید کرد، چون این ورزش نه ورزش سنتی است و نه ورزش مدرن؛ چیزی است بینابین؛ از سنت رانده و از مدرن مانده ، ورزش در همه جای دنیا امروزه ابزاری برای کاهش فاصله ملت ها و ایجاد زبان دوستی و صلح بین المللی است و روندی که فوتبال داخلی ایران در ایجاد شکاف بین قومیت ها در پیش گرفته اگر متوقف نشود به سرعت به متن جامعه تسری می یابد و غیرقابل مهار می شود...