هر از چند گاهی حوادث دردناکی در گوشه و کنار کشور روی می دهد که در نهایت تقصیر متوجه کمبود امکانات و اعتبارات شده و به اینگونه، حل مشکل به نوعی تعلیق به محال می شود.
در ماجرای آتش سوزی مدرسه در استان سیستان و بلوچستان وزیر محترم اموزش و پرورش استاندارد سازی سیستم گرمایش در مدارس کشور را نیازمند اعتبارات میلیاردی دانست.
در حادثه واژگونی اتوبوس در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه ازاد اسلامی در تهران هم نوسازی ناوگان حمل و نقل به پیش کشیده شد که آن هم مستلزم هزینه های میلیاردی است درحالی که با یک نگاه معمولی و نه چندان کارشناسی می توان دانست که مشکل اصلی از ناحیه مدیریت و نظارت است و ارتباط دادن هر مسئله به پول واعتبارات به نوعی پاک کردن صورت مسئله، گریز از پاسخگویی و تعلیق به محال حل مشکلات به شمار می رود.
در قضیه آتش سوزی مدرسه در روستای شین آباد شهرستان سردشت (آذربایجان غربی) نرده های فلزی پنجره های کلاس باعث به دام افتادن دانش اموزان در میان شعله های آتش و بروز فاجعه شد. آیا برداشتن نرده ها یا نصب نرده های دارای لولا و باز شونده احتیاج به میلیاردها هزینه دارد؟
در همین حادثه معلم دلسوز بعد از بروز آتش سوزی محدود در بخاری نفتی تلاش کرد بخاری را از کلاس خارج کند که با گیر کردن بخاری در چهار چوب در خرمنی از اتش ایجاد و دانش اموزان محبوس در داخل کلاس دچار سوختگی شدند. حال اگر کوچکترین آموزش های مقابله با آتش سوزی به معلمان ارائه شده بود و معلم اولویت را به خارج کردن دانش آموزان از کلاس می داد آیا آن فاجعه با آن ابعاد دلخراش رخ می داد؟
در حادثه مدرسه زاهدان کلاس درس کاملا غیر استاندارد بلکه ضد استاندارد بود. "آنها با نئوپان یک اتاق 12 متری را جدا و به کلاس های درس تبدیل کرده بودند. ورودی این کلاس با میله های آهنی احاطه شده و اگر کسی بخواهد از آن عبور کند به سختی ممکن است. کف کلاس موکت، پنجره ها دارای پرده های پارچه ای و وسیله گرم کننده نه حتی یک بخاری نفتی، که یک «والور» یا چراغ نفتی بوده است. کیف یکی از دخترها به چراغ نفتی گیر کرده و باعث واژ گونی آن شده است." این همه در حالی است که مدیر و معاون مدرسه هر دو در خارج از مدرسه بودند. آیا کمبود امکانات در یک مدرسه غیر انتفاعی به حدی است که امکان خرید و نصب یک بخاری نفتی استاندارد هم در آن وجود ندارد؟ آیا با کوچکترین نظارت حتی نظارتی در حد 5 از 100 این مشکلات قابل حل و حادثه قابل پیشگیری نبود؟ این در حالی است که ادارات اموزش و پرورش و بهزیستی موظف به بازرسی مستمر و موثر از کلیه مدارس و مهد های کودک هستند.
در این حادثه هم جای آموزش های امداد و نجات در آتش سوزی خالی است چراکه بچه ها بر اساس آموزش های مربوط به امداد و نجات در زلزله به جای ترک فوری کلاس در گوشه ها و زیر نیمکت ها پناه گرفته بودند. آیا نباید در نظام اموزشی تئوری زده و ذهنیت پرور کشور اندکی هم به مهارت های اجتماعی و علوم کاربردی از جمله آموزش های امداد و نجات، کمک های اولیه و پیشگیری از مخاطرات اهمیت و بها داد؟
در حادثه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه ازاد اسلامی هم علل و عوامل حادثه اظهرمن الشمس است. 8 کیلومتر جاده سراشیبی در مجاورت دره چندین متری کاملا شبیه گردنه های خطرناک فاقد هرگونه نرده و حفاظ. واقعا اگر در طول این 25 سالی که می گویند جاده احداث شده با این شرایط خطرناک حادثه ای رخ نداده است باید به حساب حسن اتفاق یا استثنا گذاشته شود. پس مدیران ریز و درشت این دانشگاه در این مدت چه کا رمی کردند؟ یک تصویر بسته و کوچک که از محل حادثه در فضای مجازی نشان داده می شود لزوم احداث حفاظ برای این مسیر را برای هر فرد عادی روشن می سازد پس چگونه است که مدیران و مسئولان این دانشگاه در طول این مدت طولانی متوجه ضرورت این کار نشده اند؟
حقیقت این است که برای رفع این مشکلات و مشکلات مشابه قبل از پول و اعتبارات آنچنانی نیازمند مدیران کاردان و کار آمد هستیم. مدیرانی که ساختارهای قدیمی را اصلاح، ساختارهای جدید را ایجاد و بر پویایی و کار آمدی ساختار جاری اشراف و نظارت موثر داشته باشند اگر نه هر مشکلی را به امکانات و اعتبارات حواله کردن هنری به حساب نمی آید . البته مدیرانی که با رانت و رابطه بر سر کار امده باشند هدف و وسیله ای جز پول ندارند و لاجرم غیر از تمسک غیر معمول به امکانات و اعتبارات روش دیگری برای مدیریت بلد نیستند.
در این میان قوه قضاییه هم باید با بررسی دقیق و کارشناسی موارد، مقصران هر حادثه را اعم از مباشران و مسئولان میانی و رده بالا مورد باز خواست قرار داده و مقصران را فارغ از دلسوزی های مصلحت آمیز به مجازات لازم برسانند. رسانه ای کردن مجازات ها حتی با تاکید بر جنبه تبلیغ می تواند در افزایش ضریب دقت مسئولان و پیش گیری از حوادث مشابه نقش عمده ای داشته باشد.
کاری کنیم که مسئولان محترم علاوه بر چشیدن شیرینی مسئولیت کمی هم سنگینی آن را بر شانه های خود احساس کنند. جای دوری نمی رود.