در پنج روز نخست فیلترشدن تلگرام، چند اتفاق و رویکرد در جامعه قابل ملاحظه است.
به گزارش عصر ایران هفت نکته در این زمینه وجود دارد:
۱- هر چند از مدتی قبل، زمزمه فیلترشدن تلگرام مطرح بود ولی مسدودسازی آن «ناگهانی» بود. شب، خبر حکم آمد و اول صبح فیلتر شد. این غافلگیری یکی از عوامل مؤثر بر عدم خروج مردم از تلگرام بود. شاید اگر از یک ماه قبل تاریخی را برای مسدودسازی تلگرام اعلام میکردند، برخی از کاربران این پیامرسان (و البته نه همهشان)، در آن بازه زمانی خروج از تلگرام را برنامهریزی میکردند. اما وقتی ناگهان فیلتر کردند، طبیعیترین واکنش این بود که برای جبران این غافلگیری، طرحی فوری دراندازند و فیلترشکنهایشان را راه بیندازند.
۲- گفته بودند چون تلگرام به اطلاعات مردم ایران دسترسی دارد و نباید اغیار از اندرون مردم ایران مطلع شوند، باید مسدود شود. از منظر سیاست کلان، این استدلال پذیرفتنی است ولی نقض غرض شد چرا که با تجهیز موبایلهای قریب به اتفاق مردم ایران به انواع فیلترشکنهای خارجی، نه تنها دسترسی مدیران تلگرام به اطلاعات ایرانیها باقی ماند، بلکه شرکتهای و نهادهای اطلاعاتی خارجی که فیلترشکن تولید میکنند نیز به تلگرام اضافه شدند تا بتوانند به واسطه فیلترشکنهایی که عرضه میکنند، دسترسی وسیعتری به اطلاعات ایرانیها داشته باشند.
۳- بازار شبکههای ماهوارهای و سایتها و کانالهای خارجی که از مردم ایمیل میگیرند و فیلترشکن میفرستند، داغ شده است و به این ترتیب، دسترسی رسانهها و نهادهای خارج کشور به شبکهای چند ده میلیونی از مخاطبان ایرانی از طریق ایمیل تسهیل شده است. آنها اینک یک بانک اطلاعاتی بزرگ از ایمیلهای مردم ایران دارند. این سرمایه گرانبهایی است که در دستان آنها قرار گرفته است.
۴- نکته تأملبرانگیز اینجاست که بهرغم بروز برخی مشکلات و قطعیها و کندیها، همچنان تلگرام مهمترین و فراگیرترین وسیله ارتباطی مردم است و فیلترینگ، کارآمد نبوده است.
۵- با فیلترشدن تلگرام، دو گروه از روحانی انتقاد کردند: گروه اول حامیان رئیسجمهور بودند که از او انتقاد میکنند که چرا بهرغم وعدههایش نتوانسته است از فضای مجازی حراست کند؟ گروه دوم اما مخالفان سازمانیافته روحانیاند که اتفاقا از فیلترینگ تلگرام به نفع سروش، بسیار هم خوشحالند ولی از مدتها قبل با حضور سازمانیافته و هدفمند در توئیتر و جاهای دیگر، مشغول پستگذاریهای خاص هستند. آنها این روزها ماسک اصلاحطلبی زدهاند و وانمود میکنند که به روحانی رأی دادهاند و از این زاویه، روحانی را به خاطر فیلترشدن تلگرام مینوازند. اینها، همان کسانی هستند که به صورت منسجم در ساعات اداری زیر خبرهای سایتها، کامنت میگذارند. باید ضمن حفظ نقدها بر روحانی، مراقب بود در بازی این گروه نیفتاد.
۶- سرانجام روحانی، واکنش نشان داد و در اینستاگرامش با انتقاد از حکم فیلترینگ تلگرام نوشت: سیاست دولت یازدهم و دوازدهم مبتنی بر ایجاد فضای امن مجازی بوده و نه امنیتی و تاکنون هیچ شبکه اجتماعی و یا پیامرسان «توسط این دولت» مسدود نشده و نخواهد شد. فیلتر و مسدودسازی اخیر تلگرام نیز نه توسط دولت اجرا شده و نه مورد تأیید دولت است ... اگر در عالیترین سطح نظام، تصمیمی برای محدود کردن یا مسدودسازی ارتباطات مردم گرفته شده است، باید صاحبان واقعی این کشور که مردم هستند در جریان امور قرار بگیرند.
۷- فارغ از همه دعواها و نظرات موافق و مخالف، این سخن درستی است که هر حکومتی میخواهد بر جریانهای کلان اطلاعاتی در کشورش اشراف داشته باشد. اما چرا این سخن در ایران خریداری ندارد و قریب به اتفاق مردم ایران، ترجیح میدهند در یک پیامرسان خارجی فعالیت داشته باشند ولی به پیامرسانهای داخلی کوچ نکنند؟ قطعا بررسی این پرسش، بسیار مهمتر از فیلترینگ یا عدم فیلترینگ تلگرام است. عدم اعتماد مردم به پیامرسانهای داخلی، فقط بیاعتمادی فنی یا حتی امنیتی به یک اپلیکیشن و مدیرانش نیست بلکه نمودی از بحران اعتماد است که در جامعه وجود دارد و روز به روز هم تشدید میشود. بحران اصلی که میرود به یک فاجعه ملی تبدیل شود، همین بیاعتمادی عمومی است و الا اگر فضای آمیخته با اعتماد بر کشور حاکم بود، قطعا هم تلگرام فیلتر نمیشد و هم مردم در پیامرسانهای داخلی بسیار راحت و پرشمار فعالیت میکردند و حاجت به این نبود که صداوسیما علیه تلگرام، شبنامه بسازد و روز و شب مردم را به مهاجرت به پیامرسانهای داخلی دعوت کند و مردم هم وقع چندانی بدان ننهند و به جای دانلود پیامرسانهای داخلی، دنبال فیلترشکن بروند. به فرض که از نظر تکنیکی، بتوانند تلگرام را به گونهای فیلتر کنند که احدی نتواند وارد آن شود. آیا بحران اعتماد ترمیم خواهد شد یا با سرعت بیشتری به سمت فاجعه پیش خواهد رفت؟ گمشدن صورت مسأله، بد دردی است.