۳
چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۲

وقتی نتوانستم مطلب بنویسم!

نسترن عابدی
سردبیر امروز به من گفتند یک مطلبی بنویس که بیش از چهارصد کلمه نشود. من هم کمی فکر کردم و مطلبی نقلی از آمار تپه‌های مورد عنایت قرار گرفته در دوران ریاست‌جمهوری قبلی نوشتم. سردبیر عزیز راضی نشدند و باز فرمودند: «عزیزم درمورد مطالب روز بنویس.» و حرف‌های حقیر را درمورد تکراری نشدن اقدامات آن اسوه‌ی عجایب رد کردند. نشستم مطلبی نوشتم درمورد تبدیل واحد ریال به تومان و اینکه اصلا حرف ما این است که «ما می‌گیم پول نداریم، واحد پول عوض می‌شه.» سردبیر عزیزمان باز هم راضی نشدند و این‌بار گفتند: «ببین بچه فسقلی، تو در حد مطلب اقتصادی نوشتن نیستی، تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف.» به حرفشان گوش کردم و تصمیم گرفتم مطلبی انتقادی درمورد برنامه‌ی دانشگاه علامه برای روز دانشجو بنویسم که میخواستند فیلم «سلام بمبئی» را اکران کنند. بزرگوار مطلب را خواندند و عصبانی شدند و فرمودند: «مگه چشه این برنامه؟ فیلم به این خوبی! حقته بری خودت سینما هشت تومان پول بدی، شماها لیاقت مفت‌خوری ندارین، خوبه خودت دانشجوی علامه‌ای، یکم چشم رنگی باش.» منظور سردبیرمان این بود که انقدر چشم سفید نباش. کمی فکر کردم و گفتم: «خب چطوره که درمورد محاسن حفظ برجام بنویسم؟» با‌‌ لحن شکاک فرمودند: «الآن این سوال بود یا تهمت؟» گفتم: «خب میخواین درمورد اعدام ب.ز یه مطلب انتقادی بنویسم؟» ناگهان گریبان شکافتند و داد زدند: «نکنه تو از این سوسولای مخالف اعدامی؟ پاشو بینم، پاشو از دفتر روزنامه برو بیرون، بدو.»
خلاصه اینکه مقصر اخراج این حقیر شما هستید، حداقل خبر ساز که می‌شوید خبر درست حسابی دست آدم بدهید. مرسی،اه!
کد مطلب: 64464
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *