حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: خداوند برای کیفر برخی از انسانها رفیق بد داخلی که شیطان باشد و رفیق بد خارجی را قرین آنها میکند. دوستان بد کارشان این است که سوء و بدیها را پیش چشم انسانها زینت دهند و گرایش انسانی را طبیعتاً و فطرتاً گرایش به گناه ندارد با وسوسه و زینتدادن کارهای بد و گناه تغییر دهند و باعث شوند که انسان به سمت گناه گرایش داشته باشد.
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات ۲۱ تا ۲۶ سوره «فصلت» روز سه شنبه، ۲۵ فروردین، بیان کرد: خداوند در جریان معاد بیان کرد که هیچ کسی در برابر اعمالی که انجام داده است رها نیست. دنیا نظامی است که نظام آن آزمون است لذا محدوده محاکم قضایی مشخص است و علم ملکوتی و غیب در محاکم قضایی راه ندارد و آنچه در این محاکم مورد استناد قرار میگیرد همین علم عادی و دنیایی است، روایت نورانی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است که فرمود «إِنَّمَا أَقْضِی بَیْنَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَ الْأَیْمَانِ؛ تنها من در میان شما طبق گواهی گواهان و سوگندها دادرسى میکنم» اشاره به همین مطلب دارد.
قطع درست است که حجت است ولی قطع عادی یعنی علم عادی، بیانی مرحوم کاشف الغطا دارد مبنی بر اینکه علم غیب سند فقهی نیست و برتر از آن است که سند حکم فقهی باشد بنابراین نمیتوانیم بگویم چون حضرت علی (ع) و دیگر ائمه علم غیب داشتند که شهید میشوند نباید به مسجد یا کربلا میرفتند. بنابراین با وجود اینکه امام مجبتی (ع) میدانست که آن طعامی که میخورد مسموم است و به این مطلب قطع داشت اما چون آن علم سندی برای حکم فقهی نبود، آن طعام برای ایشان حرام نبود آن طعام را خورد. اما همین علم غیب در صحنه قیامت سهم تعیین کنندهای دارد.
وی ادامه داد: از همین روست که پیامبر در ادامه این روایت میفرماید مبادا فکر کنید که وقتی من برای شما قضاوت میکنم از علم غیب استفاده میکنم پس هر آنچه که با دورغ و کذب به دست آوردید را برای خود حلال بدانید چون از حجتهای دنیایی استفاده میکنم و از علم غیب استفاده نمیکنم «وَ بَعْضُکُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَیُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِیهِ شَیْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّار؛ چه بسا باشد که برخى از شما از برخی دیگر بهتر دلیل میآورد؛ بنابراین، هر فردى که من از مال برادرش چیزى را براى او به واسطه بیّنه یا سوگند دروغ جدا کنم، تنها براى او با آن، قطعهای از آتش جدا کردهام.»
اما حساب دنیا با آخرت کلاً فرق میکند آنجا چون ظهور حق است همه به علم ملکوت و غیب عمل میکنند و به طور کلی آنجا جای علم ظاهر نیست. منکرین معاد چون از معاد هیچ خبری ندارند و آن را انکار میکردند وقتی معاد فرا میرسد در دفعه اول آنها مبهوت میشوند «بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ ردّها وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ؛ بلكه (آتش برزخى به وسيله مرگ) ناگهانى به آنها فرا مىرسد، پس آنان را مبهوت و مدهوش مىسازد، كه نه مىتوانند آن را رد كنند و نه مهلت داده مىشوند» امام مؤمنی که منتظر قیامت بوده میگوید این روزی است که خداوند به ما وعده داده بود.
این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: همانطور که بیان شد وقتی کافران و تبهکاران در قیامت حاضر میشوند همه اعضای بدن آنها شهادت میدهد بنابراین حتی اگر زبان هم در مورد گناهان انسان سخن میگوید این اقرار نیست بلکه شهادت است چرا که زبان نیز عضوی از اعضای بدن است مانند دست و پا و پوست و ... پس اگر زبان لب به سخن باز میکند اقرار نمیکند بلکه مانند دیگر اعضا شهادت میدهد. مسالهی دیگری که در خصوص اعضای بدن و انسان در قیامت وجود دارد این است که وحدت، حیات بدن به حیات و وحدت نفس است بنابراین اگر این بدن دهها بار هم عوض شود باز هم یکی است چرا که حیات و وحدت بدن به حیات و وحدت نفس است و تا زمانی که نفس عوض نشود بدن عوض نمیشود.
در محاکمه عدل دنیایی هم همینطور است یعنی اگر کسی گرفتار محکمه شد و قرار شد دست او را قطع کنند حتی اگر یک بار دست کس دیگری را به دست خود پیوند زده باشد باز هم نمیتواند ادعا کند که این دست، دست من نیست چرا که آن دست پیوند زده شده عین دست شخص است و همان باید قطع شود در مثالی دیگر اگر کسی بیست سال قبل سرقتی انجام داده است و در طی این ۲۰ سال بارها دست و پای او عوض شده، پوست و خونی که در او بوده تغییر کرده مجروح شده و دوباره ترمیم شده به هر حال جای هیچ شکی وجود ندارد که این دست، دست ۲۰ سال قبل نیست اما اگر این ساق وقتی گفتار محکمه الهی شد هیچ وقت نمیتواند ادعا کند این دست، آن دست ۲۰ سال قبلش نیست. در دنیا هم مثلاً اگر کسی برخی از اعضای بدنش را عوض کرد دیگر اینطور نیست که بگوییم آن شخص چون برخی از اعضای بدنش مال دیگری است به همسر خود حرام است چرا که وحدت بدن به وحدت نفس است و تا زمانی که نفس حیات و وحدت دارد بدن هم همان است که نفس است.
وی ادامه داد: بنابراین بر اساس این آیات عمدهترین مشکل تبهکاران و مشرکان این است که از مردم احتجاب میکنند ولی از خدا و مأمورین خدا که در قالب اعضا و جوارحشان هستند احتجاب نمیکنند و گمان میکنند که خداوند آنها را نمیبیند در حقیقت همین گمان بد نسبت به خداوند است که آنها به كفر و گناه كشانده و به هلاكت میاندازد «وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ»
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: وقتی که کافران و تبهکاران راه انکار و سرکشی را انتخاب کردند خداوند سالیان زیادی به آنها مهلت داد تا باز گردند و توبه کنند اما چون توبه نکردند و به انکارشان افزودند همسایهی بدی برای آنها در قیامت فراهم کردیم «وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ؛ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ؛ و براى آنان به جاى هدايتگران همنشينانى از شياطين قرار داديم؛ پس همه لذّتهای مادّى را كه پيشاروى آنان بود در دسترسشان قرار داشت و نيز آنچه در پى آنان بود در آرزوى رسيدن به آن بودند همه را در نظرشان آراستند تا بدانها دل خوش كنند و از حق روى برتابند و آن سخن وعده عذاب دوزخ، در حق آنان تثبيت شد، در حالى كه در ميان امّتهایی از جنّ و انس هستند كه پيش از آنان [بر اثر كفر، به عذاب] درگذشتند. راستى كه آنان زيانكارند.»
بنابراین خداوند این دسته از انسانها را که با وجود مهلت خداوند بازهم کج راهه میروند را با رفیق بد کیفر میدهد رفیق یا خارجی است یا داخلی. رفیق بد داخلی انسان شیطان است، خداوند برای کیفر این دسته از انسانها شیطان را رفیق و قرین آنها میکند. این قرین و دوستان سوء بدیها را پیش چشم آنها زینت میدهند و خوب جلوه میدهند. انسان طبیعتاً و فطرتاً گرایش به گناه ندارد اما این رفقای بد هستند که این طبیعت و فطرت انسانی را با وسوسه و زینتدادن کارهای بد و گناه تغییر میدهند و باعث میشوند که انسان به سمت گناه گرایش داشته باشد.
وی اضافه کرد: در سالی که حادثه تلخ به شهادت رسیدن بسیاری از زائران حرمین بود آن سال یک عده مقالاتی نوشتند و بررسی کردند که حرمین باید در اختیار چه کسی باشد. برابر آنچه در آیه ۳۴ سوره انفال آمده است «وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ» متولی حرمین شرفین باید مردان باتقوا باشد نه آل سعود چرا که اینها همان کسانی بودند که اجدادشان کعبه را به بتخانه و شرابخانه تبدیل کردند، تمام شرابخواریهایشان در بام کعبه بود و به تعبیر محدث قمی برخیها این تولیت و کلیدداری کعبه در مجلس قمار با چند مشک شراب باختند، فروختند و معامله کردند، با یک مشک یا دو مشک در قمارخانههای مکه حق تولید و کلیدداری کعبه را معامله کردند. در حال حاضر هم مسلمانان باید جهاد اکبر کنند و به فکر باشند که حرمین را از اسارت و غارت آلسعود نجات بدهند.
وجود مبارک امام علی (ع) در مورد اینها میفرماید اگر اینها بخواهند غدیر را خاموش بکنند و سقیفه را روشن کنند فرهنگ یک ملت را خاموش میکنند تا انگیزهای برای جهاد نداشته باشند لذا تسلیم میشوند. امام علی (ع) در ادامه میفرماید اینان اول آمدند دین و عقیده یک ملت را به بند و اسارت کشیدند، وقتی این دین اسیر شد، قدرت تحریک خود را از دست میدهد، قبل از وجود مبارک حضرت امیر (ع) حج و عمره و قرائت قرآن و مانند آن بود اما کار حضرت امیر (ع) به جایی رسید که قرآن ناطق را در ردیف قاریان قرار دادند.
آنها وقتی با قرآن این کار را کردند بیش از یک قرن نقل حدیث را ممنوع کردند و بعد از اینکه این مساله سازماندهی شد با یک دسیسهای نقل حدیث را آزاد کردند و بعد عقل را از جامعه گرفتند و گفتند شما نفهمید و حسن و قبح عقلی را از جامعه گرفتند و زمانی که چنین شد آنها حاکم مأذون شدند و در این حال گفتند که هر کس که مجوز نقل و گزارش دارد میتواند حدیث نقل کند، اینطور شد که آنها به تعبیر مرحوم علامه عسگری حداقل ۱۵۰ گزارشگر، راوی و محدث جعل کردند که هر کدام از اینها چندین روایت مجعول دارند. در این چنین فضایی نباید توقع داشت که غدیر با جلال و شکوه خودش نشان داده شود. اگر چنانچه فکر یک ملت، عقیده، اندیشه، تعقل و درک یک ملت به اسارت برود وضعش همین وضع آل سعود است. جهان اسلام باید بازگشتی کند که دین آزاد شود، روایات و عقل آزاد شود، حرمین که اکنون در اسارت آلسعود است باید از این اسارت در بیاید.
منبع:انتخاب