۰
دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۴۱
اظهارات تکاندهنده «جانباز 70 درصد» در «روزنامه رسالت» ؛

"کل بانک‌هاي کشور دست چند نفر است،

"کل بانک‌هاي کشور دست چند نفر است،
«شما الان يک آدم فاسد را از مديرعاملي يک جايي بردار، هفته‌ بعد مديرعامل جاي ديگري مي‌شود. نمونه‌هايش زياد است. کل بانک‌هاي کشور دست چند نفر است. شما چرخش مديرانش را نگاه کنيد. ۱۰۰ نفر آدم هستند که در اين بانک‌ها مي‌چرخند. اصلا پشتيبان هم هستند...»

این جملات تکاندهنده ، بخشی از اظهارات جانباز «يوسف مجتهد» از فعالان حوزه جانبازان و ايثارگران و از مسئولين اسبق بنياد شهيد و امور ايثارگران است.

او در درد و دل های خود در روزنامه رسالت ، به نکات تکاندهنده و حیرت آوری اشاره می کند که جا دارد از سوی مراجع ذیربط، من جمله بانک مرکزی و وزارت اقتصاد مورد توجه جدی قرار گیرد.

«مجتهد» می افزاید: متاسفانه فساد، سيستمي ‌است. شما الان هر لايه‌ اي را دست مي‌زنيد مي‌بينيد که متصل به يک لايه ديگري است. متاسفانه طوري شده که آدم‌هاي سالم همديگر را رها کرده‌اند و به هيچ وجه حاضر نيستند همديگر را حمايت کنند. ولي آدم‌هاي فاسد همديگر را حمايت مي‌کنند. شما الان يک آدم فاسد را از مديرعاملي يک جايي بردار، هفته‌ بعد مديرعامل جاي ديگري مي‌شود. نمونه‌هايش زياد است. کل بانک‌هاي کشور دست چند نفر است. شما چرخش مديرانش را نگاه کنيد. ۱۰۰ نفر آدم هستند که در اين بانک‌ها مي‌چرخند. اصلا پشتيبان هم هستند. اگر يک مديرعامل بانک به حقوق و پاداش ۳۰۰ ميليوني در سال اکتفا مي‌کرد باز خوب بود. يعني اگر يک مدير بانکي ديديد که به دريافت سالانه ۳۰۰ ميليون تومان اکتفا کرد، خدا را شکر کنيد که آدم سالمي‌ است.



متن کامل اظهارات این جانباز سرافراز به نقل از روزنامه رسالت در ادامه می آید:

سقف جانبازي در ۷۰ درصد، مَن ‌درآوردي است. ‌آقاي غروي در بنياد زمان آقاي کروبي اين پايه را چيد. چون يک مرتبه جانباز و مجروح مي‌آمد و نمي‌دانستند چه کار کنند. آن اوايل بهزيستي کميسيوني داشت که جانبازان را مي‌ فرستادند آنجا براي تعيين درصد، آن هم با معيارهاي خودش. چون هيچ معياري نبود! آقاي غروي يک ابلاغ زد و گفت جانبازان دو عضو جسمي، ‌۷۰ درصد؛ يک پا تا بالاي زانو اين قدر، تا پايين زانو اين قدر، دست کاتب اين قدر، دست غير کاتب اين قدر... و اين شد مبنا. لذا اين درصد بندي نه در استانداردهاي جهاني هست و نه در استانداردهاي کشور. البته لايحه جامع پيش ‌بيني کرده که درصد مطابق با استانداردهاي بين المللي بشود ولي هنوز کسي کاري نکرده است.

ملاک ايثارگري براي کسي که در خانه ‌اش جانباز شده با کسي که هشت سال جنگيده

زمان آقاي فروزنده خيلي تلاش کرديم که بچه‌هاي رزمنده و جبهه رفته را پيدا کنيم. زمان رياست جمهوري «آقا» در مشهد بوديم و من نظر ايشان را در خصوص بنياد جانبازان جويا شدم که صراحتاً فرمود: بگذاريد بنياد براي رزمندگان جبهه بماند... اما کسي توجه نکرد. زمان آقاي فروزنده بحث بود که بياييم‌ کساني که در خانه جانباز شده‌اند را به عنوان قربانيان جنگ رسيدگي کنيم. کارت ايثار ندهيم اما مثلا در زمينه حقوق بيشتر از ايثارگران بدهيم ولي اسم ايثارگر را نگذاريم. چون عنوان ايثارگر را مجلس تعريف کرده که متاسفانه يک تعريف آرماني است. ولي اين شده. آقاي فروزنده هم پاسخ جالبي داد و گفت اين مسائل را بگذاريد بعد از مديريت من. اين چيزهاي سخت را دوران ما نياوريد يعني کسي حاضر نيست به اين قضيه ورود پيدا کند.

تشکل‌ هاي ايثارگري بيدار شوند

سال گذشته بيش از ۷۰ نفر از جانبازان ۷۰ درصد رفتند. من تنها کسي را که مناسب مي‌دانم براي پيگيري اين کار، جداي از بحث رهبري که مشغوليت‌هاي ذهني زيادي دارند، تشکل‌هاي ايثارگري هستند. اين مشکل فقط به دست خودشان حل مي‌شود. بحث ‌لايحه جامع را همين ۴۰۰ نفري که روبه‌روي مجمع تشخيص جمع شدند و ايستادند، توانستند به يک جايي برسانند. الان ادعا مي‌کنند بيش از ۴۰ تشکل ايثارگري داريم. مثل طلاب است که يک زماني يک بنده خدايي گفت وقتي اين طلاب رزق و روزي دولت را خوردند، از طلبگي خارج شدند. تشکل‌هاي ما هم الان رفتند در دل ساختماني که بنياد برايشان تدارک ديده و به آنها پول هم مي‌دهد. ساختماني به عنوان مرکز تشکل‌ها تاسيس کرده‌اند که بنياد هم براي آنها مدير و مسئول تشکل‌ها گذاشته. وقتي شما رسمي ‌شديد ديگر خاصيتي در دستگاه نمي‌ماند. تشکل‌هاي مستقل هم چون بنيه مالي ندارند، نمي‌توانند خودشان را اداره کنند. براي تشکلي که مي‌خواهد جمع شوند،‌ هزينه دارد. اين طور نيست که خودشان بخواهند هزينه ها را تقبل کنند. مثلاً همين الان سايت «فاش نيوز» که آقاي ساقي دارد زحمت مي‌کشد،‌ با همت شخصي است که يک جانباز ۷۰ درصدي ويلچري است. حالا ممکن است از جايي هم حمايت‌هايي شود ولي با همت خودش اين سايت را سرپا نگه داشته است. درد دل ايثارگران معمولاً‌ در آن سايت بيشتر خودش را نشان مي‌دهد. يا مثلاً «جانباز نيوز» که شهيد علي شکراللهي مديرش بود. در مجموع اينها هزينه دارد. چون تامين هزينه‌اش براي بخشي که مي‌خواهند آزاد فکر کنند و آزاد باشند ممکن نيست، لذا چاره‌اي نيست و خود به خود وابسته مي‌شوند.

هجمه رسانه ‌اي لازم است

يک هجمه رسانه‌اي در مورد بعضي از موضوعات جانبازان لازم است. اين طور نيست يک بار نوشتيم و تمام شد. بحث درمان، موضوعي است که دائماً روزنامه‌ها بايد به آن بپردازند. درمان اين بچه‌ها در زمان جنگ که در آن مشکلات و بحران‌ها بوديم، آسان‌تر از الان بود. چون هر بيمارستاني که مي‌رفتند، با روي باز مي‌ديدند و درمان مي‌کردند و ريالي هم نمي‌ دادند. الان يک روز بن مي‌دهند،‌ يک روز بن‌ها را جمع مي‌کنند. وقتي بن‌هايت تمام شد هم که هيچ. همه جا هم نمي‌شود رفت. محدوديت‌هاي بيمه‌اي هم که هست. قانون مي‌گويد ۱۰۰ درصد هزينه‌هاي درماني ايثارگران و افراد تحت تکفل بايد تامين شود ولي بحث عمده اينها اين است که منابع به ما نمي‌دهند.

درد چيست؟ درمان کجاست؟

رسانه ‌ها يک بار يک موضوع را بر اساس يک مصداق و يک جانباز پيگيري مي‌کنند که‌ بد نيست ولي ايده ‌آل ما نيست. مثلا بحث‌ مهم ما کارت هوشمند درمان براي جانبازان است که بايد از سوي رسانه‌ها پيگيري شود. در کارت هوشمند اولاً سابقه درماني و عوارض و همه چيزهاي فرد ثبت مي‌شود. الان ما تخلفات زيادي داريم و براي دزدي، از پول درمان جانباز هم نمي‌گذريم! در صورتي که با کارت هوشمند همه اين مشکلات حل مي‌شود. ولي دکان خيلي‌ها تعطيل مي‌شود. مشکل اين است!

حکايت پيچيده ويلچر

نکته دوم، نقدي کردن خدمات است. ما يکسري از خدمات‌مان غير از درمان مثل تجهيزات را ناچار هستيم براي جانباز تهيه کنيم. مثلا ويلچر جزء مواردي است که در قانون پيش‌بيني شده. ما الان مي‌گوييم که بنياد بايد تهيه کند و اين تهيه کردن هزار مفسده دارد. ما يک زماني همه اينها را کدينگ کرديم و آقاي دهقان هم انصافاً‌ در اين قضيه موافقت و حمايت کرد؛ ولي بعدش کلاه سرش گذاشتند و به راحتي دور خورد. آنجا گفتيم که يک جانباز ويلچري، يک ويلچر بيرون مي‌خواهد و يک ويلچر حمام مي‌خواهد. بعضي از اينها هم ويلچر ايستا مي‌خواهند. اينها عمر مفيدش چهار سال است. هر چهار سال، ابتداي سال، قيمت روزش دربيايد و پول ويلچر را بريزيد به حساب خود جانباز. گفتند امکان دارد که يک جانباز نتواند برود و ويلچر بخرد. گفتيم آنها را ستاره‌ دار کنيد. هر جانبازي آمد و گفت که خودتان براي من تهيه کنيد، جلويش يک ستاره بگذاريد و استثنائاً براي او بخريد. اين چقدر به نظام بودجه‌اي ما نظم مي‌دهد. شما چهار گروه جانباز داريد و به چهار سال تقسيم مي‌کنيد.
خود به خود به صورت گردشي سر موقع مي‌رسد و مي‌دهيد. نوبت بعدي که رسيد دوباره پول به حساب جانباز واريز مي‌شود. همه اينها در يک نظام، کدينگ شد و يکي دو مورد هم عملياتي شد. ولي بعد زدند همه چيز را از بين بردند. چرا؟ چون همه بايد در اين مسير بخورند!

رقابت نيست

شرکت هاي وارد کننده تجهيزات اگر بتوانند با بنياد رقابت کنند، وارد مي‌کنند. آن موقع شما در انتخاب، آزاد هستيد. مثلاً‌ تايوان ويلچري را توليد کرده که ۷۵۰ گرم يا يک کيلو و ۷۵۰ گرم است. ما با اين ويلچرهاي سنگين، تمام همسران جانبازان را هم ناقص کرديم! همسر جانبازان همه ديسک کمر و انواع مشکلات را پيدا کرده‌اند چون بايد ويلچر را بردارند و بگذارند صندوق عقب ماشين.

پروتزهاي قديمي

در پروتز، بنياد آمده يک مجموعه‌اي تاسيس کرده که مشکلات خاص خودش را دارد. اگر مجال مي‌دادند که بخش خصوصي وارد کند، حتما وضع بهتر مي‌شد. چون کشور ما جداي از بحث جانبازان و معلولان و بهزيستي،‌ کشور حادثه ‌خيزي است يعني تصادف و زلزله و مسائل ديگري هست که خود به خود معلولان زيادي پديد مي‌آيند. لذا براي بخش خصوصي مي‌صرفد. چون الان پروتز‌هايي که ما مي‌دهيم با تکنولوژي روز فاصله دارد. مثلاً فردي سال گذشته،‌ پروتزي را آورده بود که مثل ايمپلنت‌هاي دندان در استخوان قرار مي‌گرفت و جزء بدن مي‌شد.

ارث پدري‌ مان نيست

مشکل ديگر اينکه مثلا فردي از آموزش و پرورش مي‌آيد به بنياد. بنياد مي‌گويد که درمان شما بر عهده دستگاه‌هاست. لذا اين بنده خدا الان چند ماه است که از سال مي‌گذرد و آواره بين بنياد و دستگاه‌هاست. چيزي هم نيست که بگوييم که اگر امسال نشد سال آينده؛ درمان است. يعني طرف اگر کارش را انجام ندهد،‌ معلوم نيست فردا زنده باشد که ادامه بدهد يا نه. اينها بي تدبيري است. مسئولين ما عادت کردند که هم پياز را بخورند و هم چوب را يعني ما هزينه مي‌کنيم و پول را هم به قول معروف خرج مي‌کنيم ولي آن طرفش نتيجه خوبي نمي‌گيريم. در بخش‌هاي اقتصادي انواع سرمايه‌ها را هم گذاشتيم ولي مثل اينکه ارث پدري‌ مان است و خِست به خرج مي‌دهيم که حق جانباز و ايثارگر را به خودش بدهيم. در صورتي که حضرت امام و مقام معظم رهبري هم حکم شرعي‌اش را داده‌اند. آقاي اسکندري (وزير کشاورزي دولت احمدي نژاد) به عنوان مدير عامل مي‌گويد سه هزار ميليارد تومان اموال و دارايي‌هاي سازمان اقتصادي کوثراست... بعد مي‌پرسيد از کنار اين، سالانه چقدر به ايثارگران و بنياد مي‌دهيد؟ معلوم مي‌شود چيزي نمي‌دهند. اين سه هزار ميليارد را اگر در سيستم بانکي مي‌گذاشتيد و سودش را مي‌ گرفتيد، بهتر نبود؟ روزي که حضرت
امام (ره) حکم بنياد مستضعفان را دادند،‌ صراحتاً فرمودند: بنياد جانبازان. کلمه مستضعفان حذف شد. بعد تمام اموال و دارايي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها رسيد به جانبازان. اما اين کار ابتر ماند و حق جانبازان به آنها پرداخت نشد.

چرا فراکسيون تشکيل نمي‌ دهند؟!

بيش از ۱۰۰ ايثارگر در مجلس داريم. از جانباز ويلچري گرفته تا ۷۰ درصد قطع عضوي. مي‌پرسيد چرا اينها فراکسيون تشکيل نمي‌دهند؟ من هم مي‌گو‌يم وقتي يک نفر گروه اجتماعي‌اش تغيير کند، پيگيري اين امور برايش سخت مي‌شود. نمي‌خواهم بگويم که همه اين طور هستند. ولي اولش که مي‌خواهند به مجلس بروند خيلي داغ و آتشي مي‌گويند ما مي رويم و پيگيري مي‌کنيم. ولي بعدش فراموش مي‌شود.

۴ «خبيث»!

من صراحتاً در مجمع تشخيص مصلحت گفتم که چهار «خبيث» باعث مشکلات ايثارگران شدند. الان هم متاسفانه فساد، سيستمي ‌است. شما الان هر لايه‌ اي را دست مي‌زنيد مي‌بينيد که متصل به يک لايه ديگري است. متاسفانه طوري شده که آدم‌هاي سالم همديگر را رها کرده‌اند و به هيچ وجه حاضر نيستند همديگر را حمايت کنند. ولي آدم‌هاي فاسد همديگر را حمايت مي‌کنند. شما الان يک آدم فاسد را از مديرعاملي يک جايي بردار، هفته‌ بعد مديرعامل جاي ديگري مي‌شود. نمونه‌هايش زياد است. کل بانک‌هاي کشور دست چند نفر است. شما چرخش مديرانش را نگاه کنيد. ۱۰۰ نفر آدم هستند که در اين بانک‌ها مي‌چرخند. اصلا پشتيبان هم هستند. اگر يک مديرعامل بانک به حقوق و پاداش ۳۰۰ ميليوني در سال اکتفا مي‌کرد باز خوب بود. يعني اگر يک مدير بانکي ديديد که به دريافت سالانه ۳۰۰ ميليون تومان اکتفا کرد، خدا را شکر کنيد که آدم سالمي‌ است.

تبصره ۲ به کجا رسيد؟

تبصره ۲ ، تبصره‌اي بود که همزمان با ماده ۶۶ وارد شد که مي‌گفت کسي که دارد حقوق ايثارگري مي‌گيرد، ديگر نمي‌تواند حقوق دومي‌ از دولت بگيرد. اين تبصره در زمان خاتمي‌ نبود و در زمان احمدي‌ نژاد و مجلس هفتم آمد. به عبارتي همان چهار «خبيث» که گفتيم و کميسيون اجتماعي مجلس اين تبصره را وارد کردند. لايحه خدمات ايثارگران در تاريخ دوم دي ماه ۱۳۹۱ در مجمع تشخيص مصلحت تصويب شد. اما در اصلاح آن مشکل داريم که اصلاحش هم در کميسيون اجتماعي مجلس زير نظر آقاي عزيزي دارد بررسي مي‌شود. ببينيد که يک آيين نامه هفت سال طول مي‌کشد تا تصويب شود. تبصره ۲ مصاديقش متنوع است. الان برداشتي که بنياد از کنار تبصره ۲ دارد اين است که مي‌گويد حقوق ايثارگري را من از اين به بعد قطع نمي‌کنم. ولي واقعيت اين است که به استناد همين تبصره ۲ حقوق يک عده را قطع کرديد. حالا که اصلاح شده چرا وصل نمي‌کنيد؟ مي‌گويند ديگر وصل نمي‌کنيم. مي ‌گوييم اين تبعيض، نارواست. اين اصلاً‌ با قانون اساسي مغاير است. حقوق يک نفر را قطع نمي‌کنند ولي حقوق فرد ديگري را که مشابه ايشان است برقرار نمي‌کنند. اين خيلي خنده‌دار است. اين مشکل خيلي جدي، معضل درست کرده و حساب زندگي خيلي‌ها را با مشکل مواجه کرده است.

پيگيري در حد يک روزنامه

الان در حد يک روزنامه که مطلب را بنويسيم، در حال پيگيري هستيم. البته در تفحص بنياد شهيد هم کارهايي شده. اين موضوعات را در تفحص داريم به صورت نظام پيشنهادها به مجلس مي‌دهيم. تمام مستندات جمع شده و در حال نوشته شدن است تا به هيئت رئيسه مجلس تقديم کنيم. در همه دنيا مطالباتي که در چرخه قانوني غيرممکن مي‌آيد، به وسيله آدم‌هاي سمجي که گاهي زير ماشين خوابيد‌ه‌اند، وصول شده. ولي ما اصلاً‌ در اينجا چنين چيزي نداريم. بايد خود تشکل‌هاي ايثارگري پيگيري کنند. من زيرآب آنها را زدم چون فقط موضوع خاص خودشان را پيگيري مي‌کنند. همين ايراد را ما به آنها داريم. ما مي‌گوييم شما بياييد موضوعات عام و عمومي‌ جامعه ايثارگري را پيگيري کنيد. الان شيطنت مي‌شود و مثلا تشکل‌هاي فرزندان شهدا را با تشکل‌هاي جانبازان مقابل هم قرار مي‌دهند و تعارضي بين آنها ايجاد مي‌کنند.

ستون ايثارگران در روزنامه همشهري

تقريباً سه سال و نيم است که هفته‌اي يک يا دو مطلب دائم در زمينه ايثارگران در روزنامه همشهري درج مي‌شود. تقريباً در اين مدت بيش از ۱۷۰ مطلب کار شده است. من تمام تماس‌هاي مخاطبان با اين ستون را ضبط ‌کردم و در آرشيو دارم. يک روز آقاي زريبافان نامه‌ خيلي تندي به آقاي قاليباف نوشت.

آقاي قاليباف هم نامه را ارجاع دادند به روزنامه که جلوي اين مقالات را بگيريد. حتي زريبافان در همين چند روز پيش که آمده بود براي تفحص که با هم حرف‌ مان شد،‌ برگشت گفت تو با اين
روزنامه‌ ات مرا بدبخت کردي! اين قدر از ايثارگران نامه آمده که ايميل من هم پر شده و اصلا وقت نکردم بازش کنم. الان اساسنامه بنياد را داريم بحث مي‌کنيم. دليلش اين است که خيلي‌ها نمي‌دانند اين اساسنامه چيست. تا حالا سابقه نداشته که کسي اساسنامه بنياد را بحث کند. در اساسنامه اهدافي تعريف شده که وظايف بنياد را نشان مي‌دهد. سياست‌هاي کلي را گفتيم. بخش‌هاي مختلف قوانين گفته شده. پيشنهادها به مجلس داده شده. در مورد برنامه پنجم، ما با يک پيگيري يک ماه و نيمه و فشار به همه نمايندگاني که مي‌شناختيم، ۷۰ تا ۸۰ درصد مصوبات پيشنهادي دولت را اصلاح کرديم. شما رسانه‌ها، هر سازماني که در اين صحبت‌ها اسمش آمد را دعوت کنيد به يک گفتگوي مستقيم. حاضرم با همه آنها مناظره کنم.

منبع:انتخاب
کد مطلب: 40744
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *