علیاکبر ولایتی: نکتهای که فراموش شد یا فرصت نبود به آن پرداخته شود، نقش مردم در حفظ فرهنگ اسلام و ایران است. ما میبینیم بعد از پذیرش اسلام توسط مردم ایران، وقتی ایرانیان دیدند بنیامیه و بنیعباس به روال پیامبر (ص) حرکت نمیکنند، اولین کسی که در این زمینه کار کرد و نماینده مردم بود، حکیم ابوالقاسم فردوسی بود که با تمسک به جوانمردی ایرانی و اهل بیت (ع) شاهنامه را بنا کرد و نقش بزرگی در احیای مجدد فرهنگ ایرانی موحد داشت. بعد از آن به فاصله پنجاه سال ما دیوان علینامه را داریم که به سبک شاهنامه درباره جنگهای علی (ع) و به سبک حماسی سروده شد و به دنبالش فرهنگ فتوت و جوانمردی در ایران شکل میگیرد. با راهنمایی علما و عرفا و جوانمردان پلی میشوند بین علما و عرفا و مردم و عملا ساختار ابدایی ایران درست میشود و صرفنظر از اینکه حکومتی بوده یا نه، اینها جامعه را حفظ میکردند و توانستند ساختار فتوت را در ایران سامان دهند که گاهی میشد ایران مورد حمله قرار میگرفت مثل حمله مغول و سالها، دههها و قرنها تحت اشغال بیگانه بود اما این ساختار مردمی، علمایی و عرفانی با فرهنگ اسلامی و اهل بیت (ع) توانست انسجام ملت ایران را نگه دارد. نمونه بارزش سربداران هستند. سربداران مردمی ایرانی، مسلمان و پیرو اهل بیت (ع) بودند و با رهبری علما و عرفا توانستند ایلخانان را شکست دهند. همین مردم در کسوت سلسله صفویه توانستند ایران پانزده تکه شده را دوباره تحت لوای فرهنگ اسلام به هم وصل کنند.
در زمان اشغال ایران توسط استعمارگران، میبینیم وقتی مرحوم میرزای شیرازی فتوا را صادر میکنند کسانی که حتی در جامعه بعضا معصیتهایی مرتکب میشدند چپقها را میشکستند و میگفتند مرحوم میرزا حرام کرده است. زمانی که میرزامحمدحسن شیرازی مجتهد بسیار عالیرتبه مقیم تهران قلیان نکشید و ناصرالدین شاه به او پیغام داد قلیان بکش یا از تهران برو بیرون، به محض اینکه ایشان خواست از تهران بیرون برود مردم به صورت هیاتهای مذهبی مانع از تبعیدشان شدند.
بعد از مشروطه موقعی که محمدعلی شاه استبداد صغیر را به پا کرد، جوانمردانی مثل ستارخان و باقرخان در تبریز قیام میکنند و موقعی که به ستارخان پیشنهاد پرچم روسیه را میدهند، میگوید هفت دولت باید به زیر بیرق ایران بیایند و ما زیر بیرق روس نمیرویم و با فتوای علمای نجف به سمت تهران حرکت میکند. همینطور که جلوتر میآییم میبینیم در زمان اشغال ایران توسط متفقین و در جنگ اول جهانی، ایران اصلا حکومتی نداشت اما مجموعه ملت ایران با همین فرهنگ و تمسک به فرهنگ اسلامی، شیعی و اسلامی توانستند این جامعه را سر پا نگه دارند در حالیکه عثمانی به محض اینکه کشورش در جنگ اول اشغال شد از هم پاشید و دیگر تشکیل نشد، در حالیکه دولت نظامالسلطنه مافی جایی را نداشت که تحت اشغال نباشد اما در مرز عثمانی، دولت در تبعید را تشکیل داد ولی ملت ایران سر جای خود ماند. در زمان رضاخان با وجود همه تهاجمی که علیه فرهنگ اسلامی و ایرانی شد، میبینیم چطور هیاتهای مذهبی توانستند اساس اسلام و فرهنگ اهل بیت (ع) را نگه دارند. در قضیه انقلاب اسلامی میبینیم ستون فقرات انقلاب پانزده خرداد توسط هیاتهای مذهبی بود و در تهران بزرگترین هیات مذهبی، هیات مرحوم طیب حاجرضایی بود که او هم یکی از آن جوانمردان بود و هیاتی را راه انداخت از میدان اتابک تا دانشگاه تهران و پایه انقلاب پانزده خرداد در شهرها توسط هیاتهای مذهبی بود. انقلاب اسلامی ایران با دست به دست هم دادن هیاتهای مذهبی در تبعیت از علما و فرمان امام خمینی (ره) شکل گرفت و اینها بیشترین نقش را در پیروزی انقلاب و هدایت مردم به این سمت داشتند. در دفاع مقدس روشن است میبینید افرادی مثل آهنگران و دیگران همواره وقتی میخواستند مردم را تهییج کنند با یک روضهخوانی، مدیحهخوانی و اشعار حماسی مردم را به شور حسینی وا میداشتند.
در زمان جنگ تابلو میزدند و خود راهنمای مسائل جنگ بودند. بعد از پیروزی انقلاب در فتنه ۸۸ باز میبینیم که هیاتهای مذهبی نقش اساسی داشتند و راهبرد مقام معظم رهبری که ایستادگی در مقابل فتنه بود را به خوبی نشان دادند و در مقابل توطئههای خارجیان ایستاده و میبینیم که خط اصیل انقلاب را هیاتهای مذهبی با تبعیت از مقام معظم رهبری توانستند به عنوان محورهای مردم کوچه و بازار نگه دارند، بدون اینکه از جایی پول بگیرند، بلکه بر عکس هر جای کشور که نیاز به پول داشت، باز هم از طریق هیاتهای مذهبی پول جمع میشد و هیچ نیازی به کمک دولت نداشتند.
اگر حوادث غیر مترقبهای رخ بدهد مثل سیل و یا زلزله باز هم هیاتهای مذهبی هستند که کمک میکنند. پس اگر بخواهیم جمعبندی کنیم در رابطه با نقش مردم و جامعه در حفظ فرهنگ اسلامی و ایرانی اینها بیشترین نقش را در مقایسه با دولتها دارند و در حقیقت اگر بخواهیم بگوییم آن چیزی که فرهنگ ما را استوار نگه داشته، تلفیق فرهنگ اسلامی اهل بیتی و ایرانی است که تجلی آن را در هیاتهای مذهبی مشاهده میکنیم و اگر بخواهیم بگوییم که چه چیزی باعث شده که انقلاب، ملت و فرهنگ ما با این مشخصاتی که عرض کردم باقی بماند، باید به راه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تمسک بجوییم و عصاره فرهنگ ما فرهنگ عاشورایی است ویژگی فرهنگ ما ویژگی عاشورایی است و اگر غیر از این بود فرهنگ ما اینچنین کارایی نداشت و نمیتوانستیم در مقابل چهل و چند کشور در جنگ تحمیلی بایستد و هماکنون هم از مواضع مختلف مثل قضیه هستهیی، تقابل با صهیونیستها، در مقابل توطئه بیگانگان در منطقه، هیاتهای مذهبی و مردم منتظرند ببینند رهبر و ولی فقیه چه میفرماید بر اساس آن عمل کنند این آن چیزی است که دولت آینده باید این تفکر را داشته باشد. مردم احتیاج به کمک دولت ندارند، زمانی که رضاشاه سینه زنی و روضه خوانی را ممنوع کرده بود مردم در جاهای مخفی میرفتند و مراسم را برگزار میکردند و مرثیهخوانی را حفظ میکردند. حفظ فرهنگ جوانمردی که مقتدای ما امیرالمومنین (ع) هست و حفظ فرهنگ عاشورایی مهمترین مقدمات جامعه ما است و این فرهنگی است که ما به آن افتخار میکنیم.