شروع فصل بهار همیشه بازار برخی اقلام و کالاها را به رکود میبرد و برخی را نوبرانه میکند. میوه، از آن دستههایی است که این روزها شاهد نوبری کردن آن هستیم و مسکن از آنهایی است که در حالت رکود است. بهمن ماه سال گذشته بود که بازار مسکن ناگهان روندی به خود گرفت که کسی پیش بینی آن را نمیکرد. قیمتها به شدت افزایش پیدا کرد و کسانی که اندک پس اندازی برای خرید خانه گرد آورده بودند به شدت ناامید شدند و پول خود را از بازار مسکن خارج کردند.
پارسینه در ادامه گزارش خود نوشت: این اتفاقها در میان تمام وعده و وعیدها و خبرهایی اتفاق میافتاد که با عنوان «مسکن مهر» مخابره میشد. مسکن مهری که قرار بود تنظیم کننده و پایین آورنده قیمت بازار باشد و نه اینکه یک اتفاق حاشیهای در بازار مسکن. گویا دیگر کسی طرحهای دولت را جدی نمیگیرد و امیدی به نتیجه بخش بودن آنها ندارد برای همین بازار به راه خود میرود و دولت به راه خود. کما اینکه این نظر کارشناسان است که اگر دولت میتوانست کاری در بازار مسکن بکند، وضعیت مسکن کشور از ابتدا این گونه نمیشد.
اما به راستی دلیل این همه افزایش قیمت مسکن برای چیست؟ آن هم در تهران که این مورد به وفور یافته و ساخته میشود. طبق آمار، نیاز سالانه شهر تهران برای خانه ۱۰۰ هزار واحد مسکونی است که با بررسی تعداد خانههای اضافه شده و مجوز ساخت گرفته از شهرداری میتوان به سادگی فهمید در تهران بیش از نیاز مردم خانه وجود دارد و عرضه بیشتر از تقاضا است. پس دلیلی ندارد که مسکن هر چند ماه یک بار شوکی به بازار خود وارد کند و قیمتها را افزایش دهد. مشخص است که علاوه بر دولتیها، در این میان فروشندگان و سرمایه گذاران بازار مسکن نیز مقصر این وضعیت نابسمان هستند زیرا به راحتی قیمتها را افزایش میدهند.
طی ۲۲ ماه گذشته شهرداری برای ۴۳۰ هزار مسکن پروانه ساخت صادر کرده است که حداکثر طول مدت پروانه ساخت ۲ سال است این میزان صدور پروانه در سال ۹۲ به صورت مسکنهای ساخته شده خود را نشان خواهد داد و وارد بازار عرضه مسکن میشود.
حال سوال اساسی که باید پرسید این است که با وجود این حجم خانههای خالی از سکنه و صدور پروانه از سوی شهرداری چه اتفاقی افتاده است که مسکن باید گران شود؟ در بازار مسکن دو مؤلفه به عنوان شاخص اصلی در قیمتگذاری تعیینکننده است، اولی عرضه و تولید مسکن و دیگری تقاضا است. عرضه و تولید مسکن با آمار صدور پروانه از سوی شهرداری، وجود خانههای خالی از سکنه و واگذاری واحدهای مسکن مهر در سال جاری حاکی از این است که در تولید مسکن مشکلی وجود ندارد، در سمت تقاضا نیز باید اذعان شود که تقاضای مؤثری به وجود نیامده است تا قیمتها به شدت افزایش یابد. با این اوصاف قیمتها در بازار مسکن نباید افزایش یابد.
اما به دلیل حاکم نبودن معادلات صحیح در بازار مسکن، اتفاقات موسمی و بدون پشتوانه رخ میدهد. به عنوان نمونه در زمستان سال گذشته وقتی دلار اوج گرفت و به ۴ هزار تومان هم نزدیک شد، فروشندگان مسکن در همان روز شروع به بالا بردن قیمتهای خود کردند، برخی هم از فروش منصرف شدند و قیمتهای افسانهای روی ملکها گذاشتند. بعد از مدتی همین افراد مطرح کردند که بالا رفتن دلار، قیمت مصالح را بالا برده و برای همین قیمت تمام شده خانهها بیشتر میشود. باز هم در این میان قیمت خانهها بالا رفت در صورتی که برای یک شوک دلار نباید چندین شوک به بازار مسکن وارد میشد. جالب اینکه پایین آمدن دلار هیچ تاثیری روی این بازار نمیگذارد.
مشخص است که عدهای در بازار، تنها منتظر به سود رسیدن خود هستند و هیچ اهیمتی به وضعیت بازار و سرنوشت اقتصادی کشور نمیدهند. دولت هم که ناتوان از کنترل بازار است، تنها در حال سخنرانی و اعلام کردن خبر است و برنامهای برای کنترل صحیح بازار ندارد.
در نهایت همین وضعیت حبابی قیمت مسکن باعث رکود آن شده است و انتظار نمیرود آن چنان رونقی در فروش خانهها رخ دهد و برای همین نوعی رکود در بازار وجود دارد. عدهای هم همچنان چشم به انتخابات ریاست جمهوری و نتیجه آن دوختهاند تا شاید نامی از آن بیرون بیاید که باعث بازگشت عقلانیت به بازار باشد، بازار عقلانی که در آن دلالان بیکار خواهند شد.