به گزارش فارس، «رامی خوری» کارشناس خاورمیانهای اندیشکده «بلفر» در مقالهای با عنوان «ناکامیهای سریالی دیپلماتیک» که در پایگاه اینترنتی این اندیشکده منتشر شد، نوشت: معلوم است محافل خاورمیانهای در آمریکا این روزها بطور فزایندهای به گمانهزنی درباره این امر مشغول هستند که آیا باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا و جان کری، وزیر امور خارجه وی از فرصتها برای احیای مذاکرات صلح میان فلسطینیها و اسرائیلیها بهره خواهد گرفت یا خیر. اما معلوم نیست که چرا روزنامه معروفی مانند نیویورک تایمز باید به سراغ چاپ راهنماییها و توصیهها در این درباره از سوی فردی مانند «دنیس راس» دیپلمات پیشین آمریکایی برود. راس در مقالهای بلندبالا در شماره یکشنبه پیش این روزنامه ۱۴ نکته پیشنهاد داد که چطور فلسطینیها و اسرائیلیها میتوانند به سوی یک مذاکرات موفق پیش روند.
دنیس راس سابقهای جز شکست در کارنامه کاری خاورمیانهای ندارد
به نظر من [رامی خوری]، انتشار این مطلب از این جهت غیرقابل درک است چون خود دنیس راس تقریباً در ۱۱ سالی که بین سالهای ۱۹۹۳ الی ۲۰۱۱ هدایت مسائل مربوط به خاورمیانه و مناقشه اعراب و اسرائیل را در کاخ سفید برعهده داشت، حرفی جز ناکامی و شکست برای گفتن ندارد. تنها در واشنگتن است که یک فرد مانند دنیس راس که خود بطور مرتب در دیپلماسی اعراب و اسرائیل شکست خورده میتواند درباره چگونگی پیشبرد این دیپلماسی به دیگران توصیه و مشورت ارایه کند.
دنیس راس نتوانست از ظرفیت موجود برای حل مناقشه خاورمیانه بهره گیرد
البته مهم نیست وقتی دنیس راس از دولت خارج شد به یک مقام ارشد در اندیشکده خاورنزدیک واشنگتن که از گروههای مدرن و روشنفکرانه طرفدار اسرائیل در ایالات متحده آمریکا است، دست پیدا کند. همچنین مهم نیست این همه سالی که او در پستهای مهم در خدمات دولتی مشغول بود آن هم در دورهای تاریخی که همه ستارگان دنیا برای رسیدن به پیشرفت در روند صلح اعراب و اسرائیل در کنار هم قرار گرفته بودند، هیچ دستاوردی عملی مشهود برای عموم مردم به همراه نداشت.
آمریکا در دهه گذشته در خاورمیانه همواره ناکام دیپلماتیک بوده است
همین قدر کافی است که بگوییم مقاله منتشر شده از سوی نیویورک تایمز خود نشان میدهد که چرا دولت ایالات متحده در تلاشهای خود برای میانجیگری خاورمیانه شکستها و ناکامیهای ناگوار و مداومی داشته است. دنیس راس مهمترین مشکل موجود میان اسرائیلیها و فلسطینیها را در این امر میبیند که دو طرف اعتقادی به امکان پذیر بودن صلح ندارند. او چنین پیشنهاد میکند که برداشتن گامهای اعتمادساز همزمان از سوی اسرائیلیها و فلسطینیها میتواند موجب شود آنها علت و منشأ بی اعتمادی خود نسبت به تعهد یکدیگر به راهکار تشکیل دو کشور مستقل را از میان بردارند.
این توصیهای بیارزش و بطور کلی غیرواقعگرایانه است و در دهههای اخیر تاکنون صدها بار امتحان شده بدون این که موفقیتی به همراه داشته باشد و این امر بی ارزش بودن آن را ثابت کرده است. از این ۱۴ پیشنهادی که از سوی دنیس راس برای دیپلماسی خاورمیانهای ارایه شده، میتوان فهمید که چرا وی و آمریکا در این سالها با ناکامی دیپلماتیک مواجه بودهاند.
استفاده از واژگان اسرائیلی مؤید رویکرد راس است
به نظر میرسد که راس مناقشه اعراب و فلسطین را تنها یک پیامد بعد از جنگ سال ۱۹۶۷ می بیند از این رو راهکار آن را نیز در چگونگی بازپس دادن سرزمینهایی میبیند که اکنون از سوی اسرائیل اشغال شده یا تحت استعمار اسرائیلی قرار دارد. او پیشنهاد میکند اسرائیل اعلام کند که شهرک سازیهای جدید را تنها در سرزمینهای داخل «حصار امنیتی» یعنی تنها در حدود ۸ درصد از کرانه باختری انجام خواهد داد. او اینگونه فرض کرده که اسرائیلیها اکنون میتوانند سرزمینهایی را که در داخل محدوده آن چه که او و اسرائیلیها آن را حصار امنیتی مینامند و فلسطینیها آن را «دیوار آپارتاید» میخوانند و دیگر نقاط دنیا آن را «دیوار حائل» مینامند، مال خود کنند. از این رو استفاده از واژه و لغاتی که از سوی اسرائیلیها به کار میرود، میتواند گویا موضع او باشد. یا شاید استفاده از این واژه تنها از سر اتفاق و با توجه به زبان انگلیسی رایج در اندیشکدههای طرفدار اسرائیل در واشنگتن به کار رفته است.
راس در پیشنهادهای خود تنها به نیازهای اسرائیلیها پاسخ گفته است
پیشنهادهای او برای اسرائیلیها و فلسطینیها به شدت بر نیازهای اسرائیلیها به زندگی در صلح و آرامش و مرزهای امن و به رسمیت شناخته شده، متمرکز است. او از فلسطینیها میخواهد در این رابطه موضع خود را مطرح کنند و در عین حال او هیچ اشارهای به موضوعات و مسایل اصلی مورد نظر فلسطینیها مانند وضعیت بیتالمقدس و حل مسئله مربوط به آوارگان فلسطینی که بین سالهای ۱۹۴۷ الی ۱۹۴۸ آواره شدهاند، نمیکند. پیشنهادهای او برای مواضعی که اسرائیلیها باید اعلام کنند همه در چارچوب ادامه کنترل استعماری اسرائیلیها بر کرانه باختری متمرکز است. او نیازهای اسرائیلیها را همواره مطرح میسازد اما نیازهای فلسطینیها را نادیده می گیرد.
مشکل اصلی ناتوانی آمریکا در میانجیگری بیطرفانه در مناقشه خاورمیانه است
راس خواهان این است که فلسطینیها به راهکار تشکیل دو کشور مستقل برای فلسطینیها و اسرائیلیها پایبند باشند اما این امر را نادیده میگیرد که دولت فلسطین و دیگر کشورهای عربی در طرح صلح سال ۲۰۰۲ خود که اسرائیل و آمریکا از پذیرش آن سر باز زدند، به اسرائیلیها پیشنهاد قرارداد صلح دائم ارایه کرده بودند.
البته مشکل ما خود دنیس راس نیست او تنها یک نشانه و نمونهای واضح از مشکلی است که نشان دهنده ناتوانی آمریکا در ایفای نقش به عنوان یک میانجی بیطرف در مناقشه فلسطین و اسرائیل و در بعد گستردهتر در مناقشات اعراب و اسرائیل است.
آمریکا یک میانجیگر بیطرف در مناقشه خاورمیانه نیست
من سه دلیل احتمالی برای این امر قائل هستم که چرا آمریکا و دنیس راس به عنوان یک طرف بالیاقت دیپلماتیک نبودهاند. دلیل اول این است که شاید آنها واقعیت مسئله را نادیده میگیرند، که نباید اینگونه باشد. دوم این که شاید آنها واقعاً خواستار یک صلح جامع نیستند که این هم امری بعید است. اما شاید دلیل سوم این باشد که آنها از انگیزه و همت کافی برای رسیدگی به نیازهای اصلی و حقوق دو طرف برخوردار نیستند چرا که واشنگتن همواره درباره همه مسایل به سمت طرف اسرائیلی متمایل بوده است. مقاله اخیر دنیس راس نشان میدهد او و دولت آمریکا نمیتوانند به طور مناسبی میانجیگری کنند چرا که آنها به مسئله از چشم اسرائیلیها نگاه میکنند تا این که دیدگاه بیطرفانه داشته و تلاش کنند حقوق دو طرف را دنبال کنند.
دولت آمریکا از این جهت توانست با موفقیت در توافق صلح ایرلند شمالی میانجیگری کند که رویکردی بیطرفانه و مصمم در قبال این مسئله اتخاذ کرده بود. اما اگر میخواهید بهتر بدانید چرا آمریکا نمیتواند همین کار را در خاورمیانه تکرار کند کافی است نگاهی به مقاله منتشر شده راس در نیویورک تایمز بیندازید.