به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از فرارو، بازگشت ترامپ به کاخ سفید این فرضیه را از سوی برخی تحلیلگران شکل داده که ترامپ قصد دارد از طریق اروپا و گزینه اسنپ بک، ایران را تحت فشار قرار دهد. این فرضیه از دید برخی کارشناسان حوزه سیاست خارجی اهمیت حل مسئله مکانیسم ماشه یا به عبارتی، پیشگیری از فعال سازی آن را پررنگ میکند. حسن بهشتی پور، کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر مسائل بین الملل، در گفتوگو با فرارو به تحلیل این وضعیت پرداخته است:
حسن بهشتی پور گفت: «مکانیسم ماشه یعنی بازگشت ۶ قطعنامه تحت فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل. این جمله کامل به اصطلاح «مکانیسم ماشه» نامیده میشود. در حال حاضر این قطعنامهها به حالت تعلیق درآمده و کنار گذاشته شده است. آمریکا از برجام خارج شده و بنابراین نمیتواند مجددا این قطعنامه را فعال کند. آمریکا ۲ بار در دی ماه سال ۱۳۹۸ تلاش کرد، اما دیگر کشورها با آمریکا همراهی نکردند و شکست خورد و سپس در شورای امنیت، دومینیکن به آمریکا رای داد، اما ۹ کشور از جمله، آلمان، فرانسه و انگلستان، رای ممتنع دادند و روسیه و چین هم مخالفت کردند. در هر حال، آمریکا نمیتواند این مکانیسم را فعال کند. اما آلمان، انگلستان و فرانسه به عنوان کشورهای اتحادیه اروپا، چون از برجام خارج نشدهاند میتوانند این مکانیسم را فعال کنند. تا ۲۶ مهرماه این فرصت وجود دارد که مراحل فعال سازی مکانیسم ماشه فعال شود. در مرحله نخست، نامهای که توسط این کشورها به شورای امنیت نوشته میشود، خواستار تشکیل جلسه معاونین وزرای خارجه کشورهای متعهد به برجام میشود. سپس اگر به تفاهم یا راه حلی رسیدند که مسئله حل میشود در غیر این صورت وارد کمیسیون حل اختلاف میشوند که ۳ کشور در آن حضور دارند که شامل ایران، یک عضو بی طرف و یکی از شاکیان میشود. اگر جمع بندی انجام نشود، مرحله بالاتر و اجلاس وزیران خارجه انجام خواهد شد.»
وی افزود: «این مراحل در صورت عدم یافتن راه حل جدید ادامه خواهد داشت و به طور خودکار ۶ قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان ملل برمی گردد. فصل هفتم، یکی از بدترین قطعنامههایی است که میتواند علیه یک کشور صادر شود. چرا که معمولا علیه کشوری صادر میشود که به تشخیص سازمان ملل، یا ناقض صلح و امنیت دنیا بوده یا تهدید کننده آن. یکی از بدترین قطعنامهها از بین قطعنامههای ۶ گانه، قطعنامه ۱۹۲۹ است که تحریمهای متعددی را علیه ایران در نظر گرفته که شامل محاصره دریایی ایران میشود و عملا مسیر حرکت نفت کشهای ایرانی را میبندد. بحث بر سر این است که برخی معتقدند قطعنامههای سازمان ملل بدتر از وضعیت فعلی نیست، در حالی که توجه ندارند که قطعنامه تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل، با وجود ناحق و ظالمانه بودن، در عمل، مجوز بین المللی برای اجرای تحریمها علیه ایران را صادر میکند.»
این تحلیلگر ارشد سیاسی گفت: «در حال حاضر، ایالات متحده بدون مجوز بین المللی و بر اساس هژمونی مادی خود، دنیا را علیه ایران تحریک و اعلام کرده مراوده اقتصادی با ایران، مشمول تحریم آمریکا میشود. با توجه به این که بسیاری از کشورهای جهان، با آمریکا مبادلات دارند، بنابراین ملاحظاتی در این مبادلات وجود دارد. در چنین وضعیتی، مسئله اهمیت بازگشت قطعنامهها در این است که مشروعیت بخشی بین المللی برای تحریمها ایجاد میکند. حتی با وجود این که ما این تحریمها را قبول نداریم و معتقدیم ظالمانه است. اما این که ما این قطعنامهها را ظالمانه بدانیم یک موضوع است و این که دنیا قطعنامههای شورای امنیت را یک حکم قطعی میداند، چیزی دیگر است. دنیای امروز دنیای زور است و هر کشوری برای موفقیت سیاستهای خود تلاش میکند. بنابراین، ما برای جلوگیری از فعال شدن این مکانیسم نیاز به مذاکره و گفتوگو با طرفین اروپایی داریم.»
وی افزود: «نفس مذاکره کردن، اساسا بر مبنای ضرورت دیپلماسی است. بدون آب نمیتوان شنا کرد. بدون مذاکره نیز، کارها پیش نمیرود. مهمترین کاری که دیپلماسی انجام میدهد مذاکره است. مخالفان مذاکره، میخواهند درب دیپلماسی را ببندند، آنها میگویند ما نتیجه نمیگیریم. اما حقیقت این است که هزار ساعت مذاکره بی نتیجه، بهتر از یک ساعت جنگ است. درواقع حتی اگر ایران از مذاکره نتیجه نگیرد، چیزی از دست نمیدهد. مگر قرار است همه مذاکرات به نتیجه برسد؟ به هر حال مذاکره انجام میشود تا طرف مقابل از خواستها و شرایط ما مطلع شود. همچنین قرار نیست هر مذاکرهای باید به پذیرفته شدن از سوی طرف مقابل منتهی شود و هر چه ما میگوییم باید از سوی طرف مقابل، محقق شود، اصلا امکان پذیر نیست. این موضوع که فکر کنیم هرچه طرف مقابل بگوید را قرار است چشم بسته بپذیریم نیز از آن داستانهایی است که مخالفان مذاکره اختراع کردهاند. باید این حقیقت را بپذیریم که برای پایان دادن به مخاطرات فعال سازی اسنپ بک، اولا هیچ راه حلی به جز مذاکره وجود ندارد و برای لغو تحریمهای احتمالی باید مذاکره کرد. طبیعتا اکثر مذاکرهها در جهان دیپلماسی، بدون اعتماد به طرف مقابل انجام میشود. درواقع مذاکره میشود تا به یک دیدگاه مشترک برسیم.
این کارشناس ارشد سیاست خارجی تاکید کرد: «طرف مذاکره کننده ما باید قابل اعتماد باشد تا ۸۵ میلیون ایرانی نیز بتوانند به او اعتماد کنند. جریان مذاکرات با طرف اروپایی نباید وجه المصالحه بازیهای جناحی و سیاسی شود. حتی اگر بعد از مذاکره به راه حل نرسیم چیزی را از دست نخواهیم داد. فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و هستهای ایران نیز موازی با مذاکره پیش خواهد رفت و قرار نیست متوقف شود. اگر در مذاکرات موفق شویم اصلیترین قطعنامههایی که مجوز بین المللی به تحریمها علیه ما را صادر میکند، از نظر حقوقی کنار گذاشته میشود و ما به این سمت میرویم که آیا با آمریکا به توافق میرسیم یا خیر. اگر با امریکا به توافق برسیم، بخش عمدهای از مشکلات تحریمی حل میشود. البته اقتصاد ما مشکلات ساختاری دارد و این ساختارها نیز نیاز به بهبود دارد. درواقع پایان دادن به تحریمها شرط لازم برای حل مشکلات اقتصادی کشور است، اما شرط کافی نیست.»