۰
شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۴۵

پاسخ معنادار استاد حوزه علمیه قم به جدیدترین اظهارات پناهیان

سید محمد حسین یثربی در یادداشتی نوشت: قرآن مجید بارها مصادیق این قدرت را ذکر کرده؛ مانند توانایی زنده کردن مرده، شفا دادن، شتر صالح و حتی درباره خود نیز تحدی کرده که نمی‌توانید چنین کتابی بیاورید.
پاسخ معنادار استاد حوزه علمیه قم به جدیدترین اظهارات پناهیان
به گزارش مردم سالاری آنلاین ؛ حجت الاسلام والمسلمین سید محمد حسین یثربی، استاد حوزه علمیه قم، در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است، به اظهارات تازه علیرضا پناهیان پاسخ داده است.

متن این یادداشت به شرح زیر است؛

پیش‌گفتار 

گرچه انتشار مطالب نادرست از تریبون‌های عمومی، مدت‌هاست که تبدیل به یک رویّه شده اما برخی از این مطالب به دلیل تقابل با ارکان دین، حائز اهمیت و درخور توجه و نقد است.
کلیپ حدود چهار و نیم دقیقه‌ای آقای پناهیان که نشان سایت وی را دارد، در زمره‌ی چنان مطالبی است و اهمیت بررسی آن از این روست که با استناد به دو رویداد تاریخی، سعی در فروکاستن ارج و بهای معجزه به عنوان یکی از اصلی‌ترین دلایل صدق ادعای نبوّت دارد.
وی بر این مسأله تاکید دارد که " معجزه سخیف‌ترین راه اثبات نبوت است " و راه درست این است که دل نورانی از طریق نگاه کردن و بدون بحث کردن، ایمان بیاورد.
در روزگاری که جامعه از هر زمان دیگری بیشتر به اندیشیدن و محک زدن نیازمند است، چرا باید موازین عقلانی دین چنین مورد وهن و استخفاف قرار گیرد؟
جامعه‌ای را تصور کنید که از مردم آن خواسته شود بحث نکنید، دل را نورانی کنید، نگاه کنید و ایمان بیاورید! در چنین جامعه‌ای عقل مردم و ضوابط عقلانی پذیرش ادعاها، چه جایگاهی خواهد داشت؟ مردمی که مطالبات منطقی و استدلالی دارند، مورد چه مواجهه‌ای قرار خواهند گرفت.
در این نوشتار کوتاه، ابتدا دو قسمت تاریخی مورد نظر آقای پناهیان را از منابع شیعه و اهل تسنن راستی آزمایی می‌کنیم و سپس جایگاه معجزه را بررسی خواهیم کرد تا اندازه‌ی نزدیکی نگاه وی با عقل و نقل روشن گردد.

نوشته‌ی حاضر به دلیل محدودیت تلگرام، سه پاره است. 

اسلام آوردن ابوذر

آقای پناهیان:  آقای ابوذر چه‌جوری ایمان آورد؟ اومد خدمت پیغمبر، یکم نگاه کرد، تو اونی؟ بله، گفت: أشهد انک رسول الله؛ بحث نداره، دل نورانی.

راستی آزمایی این ادعا

جندب بن جناده، ابوذر غفاری، سه سال پیش از بعثت، به پرستش خداوند روی آورده بود (۱).
منابع روایی و رجالی شیعه ماجرای اسلام آوردن ابوذر را از حضرت امام صادق علیه‌السلام، چنین نقل کرده‌اند:
گرگی به گله‌ی ابوذر حمله کرد. ابوذر با چوب‌دستی‌اش گرگ را راند، ولی باز از سوی دیگری به گله یورش برد. ابوذر گفت: گرگی از تو خبیث‌تر ندیدم. خداوند گرگ را به نطق آورد و گفت: به خدا قسم! اهل مکه از من بدترند؛ خداوند پیامبری به سوی آنان برانگیخته اما او را تکذیب و اهانت می‌کنند.

ابوذر با شنیدن این مطلب، توشه‌ی راه آماده کرد و با پای پیاده رهسپار مکه شد. در ساعات گرم روز، خسته و تشنه وارد مکه شد و کنار چاه زمزم رفت و دلو را در چاه انداخت اما به جای آب در دلو، شیر یافت و با خود گفت: به خدا که این دلیل حق بودن خبری است که گرگ آورد. شیر را نوشید و به گوشه‌ی مسجد رفت. جمعی از قریش را دید که به پیامبر، اهانت می‌کردند، همان‌طور که گرگ گفته بود. در این هنگام ابوطالب وارد شد و قریشیان با دیدن عموی پیامبر ساکت شدند. ابوذر به دنبال ابوطالب از مسجد خارج شد و از ایشان درخواست کرد که او را نزد پیامبر ببرد تا ایمان بیاورد. ابوطالب او را به خانه حمزه فرستاد و حمزه او را به خانه جعفر و جعفر او را به خانه علی؛ و هر بار ابوذر تصمیم‌اش برای ایمان آوردن را تکرار می‌کرد. سرانجام توسط علی به خانه رسول الله رسید و در محضر ایشان، شهادتین را بر زبان جاری کرد (۲).

منابع رجالی اهل تسنن، اسلام آوردن ابوذر را از طریق آشنایی أنیس برادر ابوذر با رسول اکرم صلی الله علیه وآله دانسته‌اند.
انیس که یکی از شاعران روزگار خود بود ضمن خبر دادن به ابوذر که مردی را در مکه ملاقات کردم که معتقد است فرستاده‌ی خداست، در پاسخ به سؤال ابوذر از واکنش مردم مکه، گفت: می‌گویند: شاعر، کاهن و جادوگر است؛ و ادامه داد: من حرف‌های کاهنان را شنیده‌ام ولی آن مرد چنان حرف‌هایی نمی‌گوید و نیز کلمات آن مرد را با اقوال شاعران سنجیده‌ام اما با شعر سازگار نیست؛ سوگند به خدا آن مرد راستگو است و مردم مکه دروغ می‌گویند.
ابوذر برای بررسی دقیق‌تر راهی مکه شد (۳).

کاملا هویداست که گزارش آقای پناهیان به لحاظ منابع روایی و تاریخی، تحریف است و فقط بخشی از ماجرا که از دین معطوف به قدرت پشتیبانی می‌کند را ذکر کرده است.

 شتر گم‌شده

آقای پناهیان: رسول خدا رو مردم چه‌جوری ایمان می‌آوردند بهش؟ بعضیا میگن پیامبر خب معجزه می‌آورد؛ این سخیف‌ترین حرفیه که من می‌شنوم. اونایی که با معجزه ایمان آوردند، اون وقتی که پیغمبر دنبال شترش می‌گشت، کافر شدند؛ گفتند بیا می‌خواد راه بهشت رو به ما نشون بده، شترش رو گم کرده، یادت نیست کجا بستی‌اش؟ نمی‌دونم همین‌جاها بود؛ یک ضدمعجزه‌هایی پیغمبر زده، من نمی‌زنم.

راستی آزمایی این ادعا

در منابع شیعه از حضرت امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمودند: شتر رسول خدا در غزوه‌ی تبوک، گم شد. منافقان گفتند: او از غیب برای ما سخن می‌گوید ولی جای شترش را نمی‌داند! جبرئیل خدمت رسول خدا آمد و ضمن گزارش شیطنت منافقان، جای شتر را به اطلاع ایشان رساند و حضرت به مردم اعلام فرمودند (۴).

مشابه این نقل در منابع اهل تسنن نیز ذکر شده با این اضافه که وقتی رسول اکرم صلی الله علیه وآله جای شتر را به مردم گفتند، برخی از همان منافقان به رسالت ایشان، ایمان قلبی پیدا کردند (۵).

مشخص است که این ادعا نیز نه تنها با منابع هم‌خوانی ندارد، بلکه مشتمل بر نسبت دروغ به رسول الله صلی الله علیه وآله و نیز ادعای کذب کافر شدن کسانی است که قبلا با معجزه ایمان آورده بودند؛چه این‌که نه تنها در منابع از چنین اتفاقی سخن به میان نیامده، بلکه این حادثه موجب باور پیدا کردن ناباوران به ظاهر مسلمان، شدند. پس نه " ضد معجزه " در کار بود و نه " کافر شدن کسانی که قبلا با معجزه ایمان آورده بودند. "

کسی که ادعای پیامبری و ارتباط با خداوند دارد، باید حجت را بر مردم تمام کند. به عبارت دیگر باید بتواند کاری کند که قدرت خاص الهی است وگرنه چرا مردم باید ادعای او را بپذیرند؟ مگر صحیح است مردم را از اوج و تعالی‌ای که اسلام برای‌شان خواسته و تأکید اکید نموده، به درّه‌های بی‌ضابطه‌گی فروغلتاند و متر و معیارهای دقیق پذیرش ادعا را محو نموده، " نگاه دل نورانی" که معیار بیرونی ندارد را جایگزین کرد؟ آیا این سخنران به لوازم سخن خود ملتزم است؟ آیا می‌داند که چه باب خطرناکی را به نفع سوءاستفاده کنندگان گشوده است؟ آیا می‌توان پذیرفت هرکس بگوید من با نگاه‌ کردن تشخیص دادم فلانی رسول خدا یا امام یا ولی فقیه یا طرف محقّ در دادگاه است؟

قرآن مجید بارها مصادیق این قدرت را ذکر کرده؛ مانند توانایی زنده کردن مرده، شفا دادن، شتر صالح و حتی درباره خود نیز تحدی کرده که نمی‌توانید چنین کتابی بیاورید.
تأکید قرآن مجید بر برهان و بیّنه، دو شرط اساسی علم و قدرت را آشکار می‌کند.

البته روشن است فرقه‌ها و تفکراتی که هیچ دلیل منطقی برای اثبات ادعای قدسی بودن خود در اختیار ندارند، دلیل و برهان و عقلانیت که برجسته‌ترین مزیّت دین است را انکار کنند یا معجزات الهی را " سخیف‌ترین راه اثبات نبوت " برشمارند.

متکلمان اهل تسنن ظهور معجزه به دست امام را که خودشان موجب علم به صدق ادعای امامت و عصمت دانسته‌اند، شرط اثبات ادعای امامت نمی‌دانند (۶).
در بهائیت نیز ضمن رد دلایل عقلی و نقلی، فقط فیض روح القدس به عنوان راه یقین انسان معرفی شده است (۷).

جای تأسف هزاران باره است که یکی از سخنرانان اصلی و رسمی صدا و سیما، چنین بر مزیّت افتخارآمیز اسلام می‌تازد و به جای ترویج ضوابط عقلی و نقلی، بی‌ضابطه‌ترین معیارها را به عنوان دلیل معرفی می‌نماید.
با مشخص شدن میزان دوری مطالب وی از اسلام و مکتب اهل بیت علیهم‌السلام و نزدیکی آن با فرقه‌های مخالف شیعه و سازمان بهائیت و فتح باب برای فرقه‌سازی مانند فرقه‌ی احمد الحسن، در کمال ناامیدی از تغییر رویّه متولیان، توصیه می‌کنم از افراد فرهیخته بهره‌مند شوید و نگذارید بیش از این ابرهای تیره‌ی منفعت و قدرت، سیمای درخشان دین را از انظار مخفی کند.

نتیجه‌گیری سخنران

آقای پناهیان با تکیه بر این مقدمات مخدوش، نتیجه می‌گیرد:
" می‌دانی به پیغمبر چه جوری باید ایمان آورد؟ باید نگاه‌اش کنی، بفهمی ایشون پیغمبره؛ آقا رو هم باید نگاه کنی، بفهمی ولی فقیهه"

منابع

۱) قاموس الرجال، تستری، ۱۱:۳۲۰ / أسد الغابة، ابن أثیر، ۱:۳۰۱
۲) کافی، ۸:۲۹۷ / الفوائد الرجالیة، سید بحرالعلوم، ۲:۱۴۳
۳) سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ۲:۴۶
۴) بحارالأنوار، ۱۸:۱۰۹ به نقل از قصص الأنبیاء علیهم‌السلام به نقل از شیخ صدوق قدس‌سره
۵) المغازی، واقدی، ۱:۴۲۴ / البدایة والنهایة، ابن کثیر، ۳:۲۹۴
۶) شرح المواقف، جرجانی، ۸:۳۸۱
۷) مفاوضات، عبدالبهاء، موازین ادراک

کد مطلب: 230161
برچسب ها: پناهیان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *