سرانجام پس از حدود ۱۸ ساعت مناظره زنده میان ۶ نامزد انتخابات ریاستجمهوری عصر سهشنبه این برنامه به پایان رسید. برنامههایی که انتقادات زیادی در پی داشته است.
مناظره پنجم در شرایطی انجام گرفت که رویکرد نامزدهای جریان موسوم به «جبهه انقلاب» نسبت به برنامههای قبلی بخصوص مناظره چهارم که به سیاست خارجی اختصاص داشت، تفاوتهای چشمگیری داشت. مهمترین تفاوت این بود که اتهامزنیها، تهمتها، هجمهها و حملات نامزدهای جبهه انقلاب به مسعود پزشکیان، حسن روحانی و دولتهایش و همچنین محمدجواد ظریف به طرز قابل توجهی کاهش پیدا کرده بود.
البته که این حملات تنها کاهش یافت اما به صفر نرسید؛ مشخص نیست این کاهش چشمگیر حملات و تهمتزنی نامزدهای این جریان ناشی از تذکر و انذار خاصی بوده یا تاکتیک آنها تغییر کرده بود. به هر جهت گرچه حملات دستجمعی این ۴ نامزد کاهش یافته بود، اما امیرحسین قاضیزاده هاشمی معاون دولت ابراهیم رئیسی، حملات این جریان را به صورت فرادا و نیابتی انجام داد.
او در سخنان ابتداییاش برای تخریب روحیه پزشکیان اقدام به حملهای تند و تیز به او و کمپین انتخاباتیاش کرد؛ در ادامه مناظره قاضیزاده هاشمی دست بردار نبود و به دفعات متناوبی اقدام به حملات تند علیه پزشکیان کرد. معاون دولت رئیسی حتی پا را فراتر گذاشت و برای موجه جلوه دادن طیف خود، حداقل سه مرتبه به اعتراضات آبان ۹۸ اشاره کرد؛ او از «خون جوانان وطن» سخن به میان آورد و قطع اینترنت جهانی در ایام اعتراضات آبان ۹۸ را تنها به دولت روحانی منتسب کرد و نقشآفرینان دیگر را در نظر نگرفت. او درحالی چنین اظهاراتی داشت که سال ۹۸ مواضع دیگری نسبت به اعتراضات و کشتهشدههای اعتراضات داشت.
قاضیزاده حملاتش چنان تند و پی در پی بود که باعث شد تا پزشکیان در چند نوبت پاسخهای کوتاهی به او بدهد و پوششی بودن معاون دولت رئیسی را به رخاش بکشد و بگوید که قاضیزاده هاشمی تلاش میکند او را به جنگ بکشاند.
در این میان، محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی با حفظ آرامش خود، وارد دعواها نشدند و به ارائه سخنانشان پرداختند. قالیباف حتی در اظهاراتش، سخنان پزشکیان مبنی بر لزوم وحدت و انسجام و دعوا نکردن را تایید کرد و مانند پزشکیان گفت که مشکلات از این راهها حل نخواهد شد. قالیباف در سخنانی که داشت سعی کرد با حفظ تسلط خود، با لحنی مسالمتجویانه سخن بگوید تا وجههای موجه از خود به نمایش بگذارد.
نکته عجیبتر آنکه قالیباف در سخنانش، نسبت به تنشهای شب گذشتهاش اشاره کرد و گفت که این دعواها برای زندگی مردم نبوده است؛ دعواهایی که خودش سوت آغاز آن را زده بود و در مناظره دوشنبه شب، در نخستین سخنانش حملات تندی نسبت به روحانی و ظریف انجام داد. به فاصله حدود ۱۲ ساعت از پایان آن مناظره پرتنش، قالیباف رویکردی متفاوت انتخاب کرد تا بلکه مخاطبان فراموش کنند آغازگر دعواهایی که به گفته خودش برای زندگی مردم نبوده، از جانب او و همقطارانش در جبهه انقلاب بوده است.
قالیباف در این برنامه نشان داد که هنوز نتوانسته شکست سال ۹۲ و آچمز شدنش برابر حسن روحانی را هضم کند؛ او «دعواهای مناظره سال ۹۲» را هم برای مردم ندانست؛ حال آنکه در آن سال هم خودش بود که در ابتدا، اقدام به حمله به روحانی کرده و روحانی تنها به او پاسخ داده بود.
مصطفی پورمحمدی و سعید جلیلی هم در این مناظره ترجیح دادند که سکوت اختیار کنند و تنها به بیان برنامههایشان بپردازند.
اما دیگر نامزد جبهه انقلاب که او نیز انگار مانند قاضیزاده از ابتدا برای دعوا آمده بود، به بهانه پرونده کرسنت اقدام به حملات تندی به دولتهای محمد خاتمی و حسن روحانی و مشخصا بیژن زنگنه وزیر نفت این دولتها کرد؛ زاکانی در شرایطی مدعی شد که از بین خاتمی، روحانی و زنگنه هیچکس درخواست مناظرهاش را قبول نکرد، که حدود ۱۲ ساعت قبل از این سخنان زاکانی، زنگنه در پاسخ به اتهامزنیهای جلیلی و زاکانی، شهردار تهران را «نوچه جلیلی» خواند و خواستار مناظره زنده در صدا و سیما شده بود؛ اما زاکانی در دوربین زل زد و اظهاراتی خلاف واقع بیان کرد.
اما اگر بنا بر جمعبندی رفتار نامزدها باشد، دو نامزد فرعی جبهه انقلاب یا همان پوششی-روکشی، یعنی قاضیزاده هاشمی و زاکانی قطعا بداخلاقترینها لقب میگیرند.
قالیباف و جلیلی نیز دو نامزد اصلی جبهه انقلاب بودند که در جایگاههای بعدی بداخلاقترینها قرار میگیرند؛ مجموعا باید گفت این ۴ نامزد جبهه انقلاب، بیش از اینکه نگاهشان در مناظرهها به ارائه برنامه برای دولت چهاردهم باشد، در حال مناظره یک طرفه، اتهامزنی و مونولوگ علیه دولتهای روحانی و اعضای آن بودند؛ آنهم در شرایطی که مدیران صداوسیما یا به عبارت بهتر خویشاوند و نزدیکان سعید جلیلی و قالیباف، زمانی جهت پاسخگویی به اتهامزنی دوستانشان در مناظرهها درنظر نگرفتند.
مصطفی پورمحمدی چهره دیگر مناظرههاست که فراتر از انتظارات ظاهر شد و خودی نشان داد؛ شاید مهمترین کاری که پورمحمدی در این مناظرهها انجام داد، افشای سیاسیکاری سعید جلیلی در ارتباط با FATF در زمان روحانی بود؛ وقتی افشا کرد که جلیلی سال ۹۵ گفته بوده من هم با FATF موافقم اما اگر اجرایش با خودت باشد و نه با دولت روحانی؛ این سخنان داستانی واقعی بود از گروگانگیری زندگی و معیشت مردم برای اهداف گروهی و سیاسی یک جریان تندرو در کشور، علیه دولت برآمده از رای مردم.
مسعود پزشکیان اما تا جایی که توانست سعی در مدارا و دوری از ادامه و گسترش بداخلاقیها تنشهای ایجاد شده توسط نامزدهای جبهه انقلاب شد؛ البته در این بین انتقادات زیادی هم از پزشکیان میشد که معتقد بودند او آنطور که باید، از متهمشدهها در جریان مناظرهها دفاع نکرد و آنها را به طور جدی به چالش نکشید؛ خصوصا آنکه او آخرین ناطق در آخرین مناظره بود و فرصت خوبی برای به چالش کشیدن رقبای پوششی-روکشی و اصلی در جبهه انقلاب استفاده نکرد.
با این حال بسیاری بر این عقیدهاند که دلیل اوجگیری حملات نامزدهای پوششی و غیر پوششی جبهه انقلاب به پزشکیان و حامیانش، از این بابت بوده که آنها به طور پیشبینی نشدهای شاهد افزایش اقبال عمومی به این نامزد انتخابات بودهاند؛ البته که تا موعد رایگیری هر تحولی میتواند صحنه را برگرداند.