سال ۱۴۰۲ برای حسن روحانی را میتوان با کمی اغماض، مانند سال ۱۳۹۲ برای اکبر هاشمی رفسنجانی در نظر گرفت، سالهایی که صابون ردصلاحیت بر تن هر دوی آنها کشیده شد.
اما برای حسن روحانی اوضاع متفاوت بود؛ او برای خبرگان رهبری داوطلب شده بود تا در انتخابات خبرگان ششم شرکت کند؛ اما شورای نگهبان سد راه او شد و اجازه نداد عضو چند دوره مجلس خبرگان و رئیسجمهوری دو دوره جمهوری اسلامی وارد گود انتخابات خبرگان رهبری شود. شاید بتوان گفت سال گذشته برای روحانی، از برخی سالهای ریاستجمهوریاش سختتر بود.
با پایان دولت دوازدهم و بر سر قدرت آمدن دولت ابراهیم رئیسی، روحانی و دولت او، آماج حملات تندروها قرار گرفت، در رأس این مهاجمان به دولتهای روحانی هم شخص ابراهیم رئیسی و اعضای کابینه او قرار داشته و دارند.
حسن روحانی در حالی سال ۱۴۰۲ را آغاز کرد که حملات علیه دولتهای او، همچنان جریان داشت؛ دولتیها سنگینترین حملات را بخصوص در چارچوبهای اقتصادی علیه دولتهای یازدهم و دوازدهم ترتیب دادند. آنها عملکرد خود را چنان معرفی میکردند که گویی در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ هیچ اقدام مثبتی در زمینه اقتصاد و معیشت مردم صورت نگرفته بود، حملاتی که فرار به جلو برای نپذیرفتن مسئولیت عملکردشان بود.
چراغ اول پاسخ دادن به آمار و ارقام دولت رئیسی را محمدباقر نوبخت رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه روشن کرد.
حسن روحانی در این بین کمترین واکنش را داشت؛ واکنشهای روحانی تنها محدود به جلسات دورهای خود با وزرا و استاندارانش بود. او در این مدت به صورت کاملا هدفمند به ادعاها و سخنان دولتیهای مستقر پاسخ میداد؛ این واکنشهای روحانی تقریبا از نیمه دوم سال گذشته آغاز شد.
روحانی در این مدت البته از بیان سخنان مهم و کلان تر غافل نشد؛ او همواره اظهاراتی درباره لزوم شرکت در انتخابات پیشرو و همچنین حضور گروههای سیاسی برای جلوگیری از در دست گرفتن دوباره مجلس از سوی تندروها میگفت.
با نزدیک شدن به موعد ثبتنام انتخابات، همزمان با آغاز اوجگیری موضعگیریهای روحانی، موج حملات جدیدی علیه او آغاز شد؛ هر چه او بیشتر درباره انتخابات صحبت میکرد، شدت حملات بیشتر میشد؛ در کنار این، باید بیشتر شدن احتمال ثبتنام او در انتخابات خبرگان رهبری را هم اضافه کرد که خود یک عامل مهم در اوج گرفتن حملات به روحانی بود.
به هر شکل با ثبتنام روحانی، مخالفانش از همان روز اول با راههای مختلف سعی کردند شورای نگهبان را برای رد صلاحیت روحانی و حذف او تحت فشار قرار دهند، از دستور دادن به این شورا گرفته تا درخواست از این نهاد برای حذف روحانی، مخالفانش سعی در بالا بردن هزینه برای شورای نگهبان در تایید صلاحیت روحانی داشتند.
نهایتا هم همین شد؛ شورای نگهبان خواسته تندروها را لبیک گفت و روحانی را رد صلاحیت کرد.
اما روحانی که میدانست برای او چه خوابی دیدهاند، پس از رد صلاحیت، اقدامی تند و احساسی انجام نداد. جریان تندرو با استفاده از ردصلاحیت و همچنین اظهارنظرهای تند علیه روحانی، قصد داشت تا او را در دام واکنش تند بیندازد تا از این طریق از ایفای نقش در صحنه سیاست، محوش کنند. ولی روحانی در واکنش به رد صلاحیتش ضمن اعتراض به اقدام شورای نگهبان، از مردم برای حضور در انتخابات مجلس و خبرگان دعوت کرد تا با مشارکت خود، پروژه تندروها را به شکست بکشانند.
هر چند استقبال از انتخابات ۱۱ اسفند پایینترین مشارکت در ادوار انتخابات مجلس جمهوری اسلامی بود، اما تندروها توانستند تا حد زیادی کنترل مجلس را در دست بگیرند؛ البته که این امر تا حد زیادی قابل پیشبینی بود.
نکتهای که در این بین ملموس است، نحوه سیاستورزی حسن روحانی بود. او با عدم واکنش تند و احساسی نسبت به ردصلاحیتاش، با الگوگیری از رفتار هاشمیرفسنجانی پس از رد صلاحیت، خود را در صحنه سیاسی کشور حفظ کرد.