به گزارش مردم سالاری آنلاین، دولت پشتِ هم دادهی جدید رسانهای میکند: «تورم کاهش یافته، بیکاری کم شده، شغل جدید ایجاد شده و شعارهای اقتصادیِ جامهی عمل پوشیده است». مساله این است که شاخصهای اقتصادی روی نمودارهای دولتی در مسیر بهبود قرار دارد اما دادههایی که دولت اعلام میکند، نه قابلیت اعتبارسنجی و پایش دقیق ندارد و نه بازتابی در زندگی روزانهی مردم.
کارگران و بازنشستگان به درستی میگویند افزایش هزینههای زندگی – همان اقلام ساده و معمولی که روی هر سفرهای نیاز است- سبد خرید مزدبگیران را از همیشه خالیتر کرده است اما در مقابل دولت مدعیست که نرخ تورم در تیرماه کاهش یافته. کارخانههای بسیاری در استانهای مختلف کشور در وضعیت رکود یا نیمه تعطیلی قرار دارند و آمار تعدیلها بسیار بالاست، کارخانهای به عظمت هپکو اراک با کمترین ظرفیت تولید مشغول کار است، و البته آمار بیکاری در استانهای محروم مثل سیستان و بلوچستان، کردستان و ایلام از متوسط کشوری بسیار بالاتر است؛ برای نمونه شهرک صنعتی زاهدان در سیستان و بلوچستان با سولههای متروکمانده شبیه شهر ارواح شده، ولی دولت مدعیست که آمار بیکاری کاهش یافته و در طول دو سال، حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار شغل جدید ایجاد شده، دقیقاً برابر با همان وعدهی ابتدای کار دولت: ایجاد یک میلیون شغل در هر سال…
ادعاهای اخیر
ابتدا بهتر است به چند ادعای اخیر نهادهای دولتی نگاهی بیندازیم؛ سوم مرداد، گزارش مرکز آمار ایران در مورد تورم تیرماه، اینگونه رسانهای شد «کاهش ۳.۲ درصدی تورم نقطه به نقطه تیرماه نسبت به ماه قبل». بعد از آن، وزرای دولت مدعی شدند تورم کاهش یافته! این ادعا در حالی مطرح شده که با همان عددهای غیرقابل اتکای مرکز آمار، هنوز تورم بالای ۴۰ درصد در اقتصاد حاکم است و این معنایی ندارد جز اینکه هنوز همه چیز در حالِ بیشتر گران شدن است.
ادعای بعدی مربوط به حوزهی بیکاری و اشتغال است که اخیراً توسط وزیر کار مطرح شده. بیست و هشتم مرداد، صولت مرتضوی با بیان اینکه یکی از هدف گذاریها دولت سیزدهم ایجاد یک میلیون فرصت شغلی در سال است، گفت: «اکنون که ۲ سال از عمر دولت سیزدهم میگذارد اعلام میکنیم که هدفگذاری دولت به احسن وجه در چارچوب تعریف اشتغال محقق شده است. در دولت سیزدهم هر سال یک میلیون فرصت شغلی ایجاد شده است، از شهریور ۱۴۰۰ تا سه ماه ۱۴۰۲، یک میلیون و ۹۷۰ هزار فرصت شغلی ثبت شده است».
آقای وزیر در ادامه عنوان کرد: «طبق گزارش مراکز رسمی که از سوی مرکز آمار ایران ارائه شده، در سه ماه اول امسال نرخ بیکاری اعلام شد که این نرخ نسبت به مدت مشابه سال گذشته یک درصد کاهش پیدا کرده و از ۹.۲ درصد به ۸.۲ درصد رسیده است. همچنین نرخ بیکاری بانوان، فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز کاهشی و نرخ اشتغال پایدار افزایشی بوده است».
چطور یک میلیون و ۹۷۰ هزار شغل جدید ایجاد شده؛ آیا کارخانه و کارگاه جدید در نقاط کمبرخوردار کشور تاسیس شده؛ آیا خطوط تولید جدید راهاندازی شده؟ این آمارها از کجا آمده است؟ به گفتهی سیمین یعقوبیان (فعال کارگری) اگر منظور از اشتغالزایی وامهای خُرد اشتغالزاییست که برای گرفتنشان باید از هفت خوان رستم عبور کنی، باید بگوییم در موارد بسیاری این وامها به افراد واجد شرایط و مستحق نمیرسد و در موارد عدیدهای خرج اشتغالزایی نمیشود، هرچند با این پولها دیگر نمیشود کار راه انداخت!
وزیر کار توضیح نداده، این میزان اشتغال ادعایی از چه طریق، با چه مکانیسمهایی و در چه حوزههایی آفریده شده است بلکه فقط عدد اعلام کرده است.
چطور نرخ تورم کاهش یافته؟
برای اینکه بدانیم «آماردهیهای دولتی» چطور صورت میگیرد و این اعداد که همه کاهشی و در مسیر بهبود هستند چرا در زندگی واقعی دیده نمیشوند، به سراغ احسان سلطانی (کارشناس اقتصادی) رفتیم. سلطانی در ابتدا به ادعای کاهش نرخ تورم در ماههای اخیر میپردازد: «با تغییر سال پایهی محاسبه، ضریبها را به گونهای طراحی کردهاند که شاخصهای تورمی مرکز آمار ایران که قبل از آن هم غیرواقعی بود، دوباره حداقل ۴ یا ۵ درصد کاهش یافته است، به همین دلیل است که مثلاً نرخ تورم اعلامیِ دولت کم شده؛ به نظر میرسد به مرکز آمار دستور دادهاند که باید تورم را پایین بیاوری و اعداد تورم دستوری پایین آمده بدون اینکه خود تورم واقعاً کاهش بیابد».
سلطانی در مورد ادعای ایجاد نزدیک به دو میلیون شغل جدید میگوید: «هیچ اتفاق خاصی نیافته که بگوییم شغل جدید ایجاد شده، کدام کارخانه و واحد تولیدی را احداث کردهاند؟! مشخص است که باز عددسازی کردهاند! یک میلیون و ۹۰۰ هزار، عدد بسیار بزرگیست، واقعاً چطور چنین ادعایی میکنند؟!»
این کارشناس اقتصادی به ادعای پایین آمدن نرخ بیکاری میپردازد: «نحوهی محاسبهی نرخ بیکاریِ ما از اساس اشتباه است؛ نرخ بیکاری از تقسیم جمعیت شاغل بر جمعیت فعالِ آماده به کار به دست میآید؛ صورت این کسر را بزرگ و مخرج آن را کوچک میکنند تا نرخ بیکاری پایین بیاید، در مورد جمعیت شاغل، هر فردی که در هفته یک ساعت کار میکند ولو مجانی، شاغل به حساب میآورند که معیار کاملاً نادرستیست. از طرف دیگر، جمعیت فعال کشور را کمتر از واقعیت در نظر گرفتهاند، خیلیها را از جمعیت فعال حذف کردهاند و به این ترتیب با دستکاری صورت و مخرج کسر، آمار ساختهاند!»
به گفتهی سلطانی، اگر معیارهای کشورهای مترقی را برای محاسبهی نرخ بیکاری به کار بگیرند، نرخ واقعیِ بیکاری در ایران ۲۵ درصد یا حتی بیشتر است…
«آمارها» مردم را خرسند نمیکند!
یک کارگر یا بازنشسته با خواندن گزارشهای مرکز آمار ایران یا شنیدن صحبتهای آقای وزیر از تلویزیون، احساس خرسندی و سعادت نمیکند، او وقتی زندگیاش را در مسیر بهبود مییابد که برای خرید برود و دست و دلش نلرزد، وقتی که همه چیز دوباره گران نشده باشد. دولت هم وقتی میتواند مدعیِ «بهبود شاخصهای اقتصادی کشور» باشد که هر سال کرایه خانهی مردم ۱۰۰ درصد گرانتر نشود و هر ماه، قدرت خرید دستمزدِ مزدبگیران ۱۰ یا ۲۰ درصد پایینتر نیاید. عددهای دولت، در مسیر بهبود قرار دارند اما این عددها نشان هیچ چیز نیستند وقتی خیلی چیزها سر جای خودشان قرار ندارند و به گفتهی سیمین یعقوبیان «دولت به جای اینکه برای مردم و بهبود زندگی مردم کار کند، در رسانهها خودش را پرزنت میکند…»