هر دو این خبرها در عمق خود موجب نگرانی بیشتر کارشناسان شده است و دکتر مهدی پازوکی، اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی این موارد را موجب تنش جدی در فضای کسب و کار و تجارت و اقتصاد کشور نیز دانسته است.
مشروح گفتگوی اقتصاد۲۴ با این اقتصاددان که به صورت حضوری در محل این پایگاه خبری انجام شده، در دو بخش تنظیم شده است که بخش نخست آن را در ادامه میخوانیم.
**خبر افزایش بودجه بر خی نهادهای خاص و این مساله که مجلس نیز این افزایش بودجه را تشدید کرده ، اخیرا بارها تکرار شده است. سوال این است که اساسا دولت چطور باید این بودجه را پر کند و با توجه به کسری بودجه که در سال گذشته هم داشته و از سال ۱۴۰۰ همین طور این کسری بودجه بر شانه دولت است کسری را با خودش پیش میبرد، چطور میخواهد این بحران تازه را حل کند؟
ببینید سوال خوبی کردید و من میخواهم اینجا درخصوص بودجه صحبت میکنم. بودجه اصلا چیست؟ بودجه عبارت است از حساب دخل و خرج سالانه دولت و این یعنی منابع درآمدی دولت چیست، مخارج و هزینههایش چیست؟ منابع درآمدی دولت ایران، یکی مالیات است، یکی نفت است و یکی هم در واقع فروش اوراق بدهی است.
در این شرایط که نفت ما در تحریم بهسر میبرد یعنی همین الان در بودجه ۱۴۰۲ بالغ بر ۶۰۸ هزار میلیارد تومان، مجلس برای فروش نفت گذاشته و این فروش نفت بستگی به سیاست خارجی دارد، یعنی اگر سیاست خارجی ایران، همین باشد که الان است، من بهعنوان ناظر آگاه به شما میگویم قطعا درآمد ۶۰۸ هزار میلیارد تومانی تحقق پیدا نمیکند؛ بنابراین نیاز است که سیاست خارجی در خدمت رشد و توسعه اقتصاد ایران باشد. اکنون متاسفانه اقتصاد ما در گرو سیاست است و این فقط یکی از ایرادهایش است.
مساله بعدی، اما مالیات است. در ایران، من با افزایش نرخ مالیات کاملا مخالف هستم. این نرخ مالیات، رکود را در اقتصاد ایران تشدید میکند. ولی راهکار چیست؟ راهکار من این است که باید گستره مالیاتی را افزایش دهیم و برای این کار هم باید دو روش را پیش بگیریم؛ یک، فرارهای مالیاتی را با طراحی سیستم مالیاتی از بین ببریم و از تجربه کشورهای توسعه یافته در این مسیر استفاده کنیم. در آمریکا ضرب المثلی است، که میگوید از مرگ میشود فرار کرد، ولی از مالیات نمیشود.
این مساله معافیتهای مالیاتی نیز به بحرانی تبدیل شده است. مثلا الان اکثر کسانی که بهعنوان رزمنده مطرح هستند یا مدرک دارند که رزمندهاند یا پدرشان رزمنده است یا فرزند شهید هستند، مالیات نمیدهند. مگر میشود؟ از طرف دیگر، شخص آمده، بدون سابقه، کارمند دولت شده است. فرزند شهید است و باید احترامش حفظ شود، اما وقتی درآمد دارد باید مالیات دهد. وقتی حقوق سی یا چهل میلیونی میگیرد چرا نباید مالیات دهد؟
اکنون در ایران، به ضرس قاطع میگویم، حدود ۴۰ درصد اقتصاد ایران معاف از مالیات است. پس باید معافیتهای مالیاتی صفر شود. هر کس در این مملکت درآمد دارد یعنی از بیت مقام رهبری تا نگهبان نهاد ریاست جمهوری، اگر درآمدش از حدی که قانون مشخص میکند بالاتر است باید مالیات دهد، پایینتر است باید کمکش کنیم؛ بنابراین راهکار برای درآمد، مالیات است و مشکل این مالیاتها هم فرار مالیاتی و معافیتهای مالیاتی فزاینده است و مجلس اگر به دنبال اصلاح است این قانون را اصلاح کند.
**در موردی که گفتید درباره رزمنده یا فرزند شهید، معافیت مالیاتی شدیدتر را در مساله سازمانها نیز داریم، نهادها و سازمانهایی که معاف از مالیات هستند الان یک مساله شده اند.
این مساله هم ایراد دارد. من مثال زدم که فرزند شهید وقتی درآمد دارد باید مالیات دهد.
**همین الان شرکتهای تابع آستان قدس مالیات میدهند یا نمیدهند؟
باید بدهند. هر کس درآمد دارد، باید در کشور مالیات بدهد و البته این شرکتها میگویند از امام خمینی نامه گرفته اند و خب حتی آن نامه هم اشتباه است. صراحتا میگویم، از قول من بنویسید، ایشان هم حتی نمیتواند کسی را معاف کند، چرا که کشور نیاز به اداره دارد.
اگر الان همانطور که آستان قدس از نیروگاه این مملکت استفاده میکند، از بزرگراههای این مملکت استفاده میکند که از محل مالیات ساخته میشود، باید مالیاتش را نیز بدهد. هیچ کس نباید از مالیات معاف باشد. اصلا باید مفهوم معافیت مالیات از فرهنگ مالیاتی این کشور، حذف شود و اصل فرهنگ معافیت مالیاتی باید از فرهنگ بودجه کشور بیرون رود.
این مساله در بحث درآمدهای دولت است. اما در بحث مخارج که موضوع سوال شما بود، بهنظرم دولت کشور را گران اداره میکند و پول به جاهایی میدهد که نباید بدهد. اکنون در بودجه همین امسال، بالای ۴۲۰ میلیارد تومان بودجه شورای نگهبان است. همین بودجه شورای نگهبان در سال ۱۳۶۵، شش میلیون تومان بوده است، و این را هم از قول مدیر دفتر بودجه سازمان برنامه در آن سال میگویم.
اگر الان همانطور که آستان قدس از نیروگاه این مملکت استفاده میکند، از بزرگراههای این مملکت استفاده میکند که از محل مالیات ساخته میشود، باید مالیاتش را نیز بدهد. هیچ کس نباید از مالیات معاف باشد. اصلا باید مفهوم معافیت مالیات از فرهنگ مالیاتی این کشور، حذف شود و اصل فرهنگ معافیت مالیاتی باید از فرهنگ بودجه کشور بیرون رودبعد همین شورای نگهبان ۵۸ میلیارد در بودجه امسال پول عمرانی دارد، خب این رقمها به چه معناست؟ تازه در سال ۱۳۶۵ که انتخابات هم آزادتر بود. توجه کنید که برگزاری انتخابات هم برعهده وزارت کشور است، و مساله برگزاری انتخابات هم بر عهده شورای نگهبان نیست بعد ببینید ما در کشور مدرسه نداریم و بچههای ما در سیستان و بلوچستان، در حاشیه شهرها، تخته سیاه ندارند. اصلا کدام عقل اقتصادی میگوید شورای نگهبان که ۱۲ نفر هستند، باید چنین بودجهای داشته باشد. من با ۱۵ میلیارد شورای نگهبان را کاراتر و مجربتر اداره میکنم.
یا بودجه دبیرخانه مجلس خبرگان اکنون ۲۲ میلیارد تومان است. ببینید این فقط یک دبیرخانه است و اعضای مجلس خبرگان، حقوقشان را از جای دیگر میگیرند و یا نماینده مجلس هستند یا در دولت هستند یا در شورای نگهبان هستند.
واقعا به این بودجهها نگاه کنید و بعد فکر کنید قرار در سال ۱۳۵۷ این بود؟ یعنی قول داده بودیم انقلاب شود و مملکت را اینطور اداره کنند؟
مثلا میگویم مجلس صرفه جویی در بودجه را از خودش شروع کند. الان ۴۳ سال است که مجلس همین طور در حال ساخت و ساز است و مگر چقدر ساختمان نیاز دارد؟ بودجه مجلس را ببینید، جطور افزایش یافته است. الان کتابخانه مجلس که در دوره شاه ساخته شده کفایت میکند و این هزینهها برای چیست؟ اصلا یکی از ایراداتی که به شاه میگرفتیم این بود که کلی ساختمان ساخته است و یا خانههایی که الان نزدیک مجلس سنای سابق است، همه برای مجلس شورای اسلامی بوده است. خب چرا این ساختمانها فروخته نمیشود؟ این که نماینده مجلس، خانه خودش را اجاره میدهد و در خانه دولتی مینشیند، آیا درست است؟ اگر خواستید من در تهران به شما آدرس میدهم که این رفتارها در وزارتخانههایی همچون نفت و مجلس اتفاق میافتد و این موارد همه ایراد دارد و مظهر فساد است و مردم این رفتارها را میبینند و ای کاش رهبران ما نیز این واقعیتها را ببینند.
مثلا در همین مساله بودجه مجلس، بودجه ویژه برای خبرگزاری خانه ملت وجود دارد. این اصلا خندهدار است و جز کشورهای کمونیستی شما یک کشور به من نشان بدهید که مجلسش برای خودش خبرگزاری ویژه داشته باشد. پس اداره کل روابط عمومی و مدیرکل در مجلس، برای چه چیز حقوق مدیرکلی میگیرند. اینها هزینه است.
یا برای مثال ببینید چطور اعضای شورای انقلاب فرهنگی با تصمیمهای غلطی که در زمینه گسترش دانشگاهها گرفتند بهنظرم به این کشور خیانت کردند، نه خدمت. عجیب نیست که در شهرهایی که دبیرستان نداریم، دانشگاه میسازیم. طبق استانداردهای بین المللی، جایی دانشگاه میسازیم که دانشگاه باید حداقل سه دانشکده داشته باشد. دانشکده ندارد، ولی دانشگاه داریم.
توجه کنید مساله من دانشگاه آزاد نیست و دقیقا منظورم این روند دانشگاه سازی دولتی است. مثلا به گرمسار بروید، ببینید چند دانشگاه داریم.
اکنون ما، ۱۰۱ شعبه دانشگاه فرهنگیان در کشور داریم، اما فارغ التحصیل رشته ریاضی دانشگاه شریف، دانشگاه تهران، دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاهای شیراز و اصفهان و مشهد و تبریز که دولتی هستند، بیکار مانده اند. خب این چه روشی است وقتی میشود از همین فارغ التحصیلان استفاده کرد و میتوانیم دانشگاه فرهنگیان را بگذاریم با آموزشهای کوتاه مدت. آنوقت این هم وضعیت آموزش و پرورش ماست.
ببینید بنابراین نجات کشور راه حل دارد. اول باید مطالعه کنیم، بعد تصمیم بگیریم. در واقع از یک طرف، منابعی که باید تخصیص داده شود، نیست، و از سوی دیگر با خطا در بودجه بندی و عدم کارشناسی کشور هم گران اداره میشود.
بله بیشترین دلیل همین موارد است. مثلا آقای نماینده مجلس تصور میکند شاید در دور بعد رای نیاورد، پس بهترین حالت همین است که برود رئیس یک دانشکدهای شود و با همین تصور مدام تلاش میکند بی دلیل موجه دانشگاه در حوزه انتخابیه خود ایجاد کند. بخشی از این موارد نیز در اثر نفوذ سیاسی نمایندگان اتفاق افتاده است. شهرهایی مانند بناب، دامغان، گرمسار...، اگر لیست بیاورید میگویم، ۷۰-۸۰ شهر است که همه، دانشگاه دولتی دارند؛ و معنی وجود این دانشگاهها این نیست که آموزش عالی گسترش پیدا میکند بلکه معنیاش این است که دانشگاه را بیاعتبار میکنیم.
در بودجه همین امسال نگاه کنید، یکی از بیشترین رشدها را بودجه دانشگاه پیام نور دارد؛ و این دانشگاه که من به آن میگویم پیام دور، چون آقای علیاحمدی معاون اجتماعی سازمان برنامه و بودجه که ظاهرا اخیرا از این سازمان رفته است در تهیه بودجه ۱۴۰۲ نقش داشته و در دورهای رئیس دانشگاه پیام نور بوده است، پس بودجه دانشگاه پیام نور را به شدت افزایش داده است.
این دانشگاه هم به کارخانه مدرک سازی تبدیل شده، یعنی دانشگاه پیام نور و مراکز علمی کاربردی باعث گسترش علم نشدهاند؛ اینها باعث گسترش مخارج دولت هستند و همه هم وبال دولت شدهاند.
یا مثلا بودجه صداوسیما را ببینید و یا کشوری را در دنیا نشان دهید که صداوسیمایش روزنامه چاپ کند. صداوسیما از دولت کمک میگیرد و هزاران میلیارد تومان اعتبارش است، بعد روزنامه چاپ میکند. چرا؟ چون زمانی روزنامههای اصلاح طلب بودند، اینها میخواستند مقابل آنها کار سیاسی روزنامهای علم کنند و روزنامه جام جم را تاسیس کردند.
صداوسیما به جای ۵۰ شبکه رادیویی و تلویزیونی باید سه شبکه داشته باشد، اما کیفیت را بالا ببرد و با الجزیره رقابت کند. الان وضعیت شبکه الجزیره با صداوسیمای جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست؛ بنابراین این موارد از محل بودجههای عمومی کشور است و ما کشور را گران اداره میکنیم.
من اعتقاد دارد حداقل ۳۰ درصد بودجه سال ۱۴۰۲ را دولت اگر از آدمهای خبره و نخبه و کارشناس استفاده کند از طریق ابزار تخصیص میتواند کاهش دهد، چون درآمد نفت که تحقق پیدا نمیکند، از طرف دیگر مخارج بالاست و باعث کسری بودجه میشود. کسری بودجه باعث افزایش نقدینگی میشود. افزایش نقدینگی باعث بالا رفتن نرخ تورم میشود و در نهایت قدرت خرید طبقههای زحمتکش جامعه ما پایین میآید؛ این تبعاتش است.
**با این شرایط که دورنمایی از توجه دولت به نصیحت استفاده از نیروهای نخبه نمیشود و به نظر تحریمها بیشتر نیز خواهد شد، آیا دولت قصد دارد به سراغ راه بحران زای چاپ پول برود؟
دولت اگر امسال سه کار را انجام ندهد قطعا تورم در سال جاری بیشتر از سال گذشته خواهد شد. مشکل دولت این است که کمتر به دنبال منافع ملی است. ما باید از رقبایمان یاد بگیریم که برای آمریکاییها و غربیها، اصل بر منافع ملی است.
اما دولت باید سه کار را انجام دهد اگر میخواهد موفق شود و تورم را در سال ۱۴۰۲ کنترل کند. یک، اصلاح سیاست خارجی است؛ یعنی سیاست خارج در خدمت توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران باشد که الان بر عکس آن است یعنی اقتصاد در گرو سیاست است.
دو، اصلاح سیاست داخلی و این یعنی سیاست داخلی در جهت منافع ملی باشد. اکنون این دولت ۲۱ ماه است سر کار آمده، ولی استراتژی اقتصادی دولت مشخص نیست. برنامه اقتصادی دولت را اگر شما دارید بدهید بنده هم بخوانم.
اصلاح سیاست داخلی نیز اینطور میشود که باید بدانیم در زمینه مخارج، دولت باید کاهش هزینه بدهد. برای نمونه به همین طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در بودجه نگاه کنید که میلیاردها تومان اعتبار دارد، ولی دو صفحه گزارش درباره آن وجود ندارد و خب اصلا اینها چهکار میکنند؟ سالهاست پول میگیرند، هیچ چیز هم از این پروژه بیرون نمیآید.
ببینید ما حتی در دوره شاه، فارغ التحصیل از دانشگاه شیکاگو نداشتیم. دانشگاه شیکاگو در اقتصاد، یکی از بهترین دانشکدههای اقتصاد دنیاست. مکتب فریدمن آنجاست. الان بهترین اقتصاددانان ایرانی، فارغ التحصیل از ام آی تی، هاروارد، برکلی و شیکاگو و تگزاس هستند خب از وجود این اشخاص استفاده کنیم. ما اقتصاددانان ایرانی درجه یک زیادی در سطح استانداردهای بین المللی داریم.
اقتصاددانانی میشناسم که موسسههای بین المللی مانند بانک جهانی و آی ام اف به دنبال جذب آنها هستند. بعد متاسفانه این اقتصاددانان به ایران نمیآیند، چون میگویند اگر برویم، فردا دیگر نمیتوانیم برگردیم، چون میگویند جاسوس هستیم و به همین خاطر میترسند. در حالی که به نفع ماست اگر این اشخاص به موسسههای بین المللی بروند، مانند بنگلادشیها، هندیها و پاکستانیها، و آنجا به نفع منافع کشورشان لابی میکنند. پس من میگویم نیروی انسانی را داریم، اما تلاش نمیکنیم از آنان استفاده کنیم.
الان طوری شده است که فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق کل اقتصاد را به دست گرفته اند. من با دانشگاه امام صادق مخالف نیستم، اشتباه نشود. ولی با فارغ التحصیل امام صادقی که از پشت میز بلند میشود و میخواهد بخشی از کشور را اداره کند بدون این که حتی یک روز کارشناس باشد، مخالفم. الان یکی از ایرادهای بودجه این است که سازمان برنامه، همین رئیس جدید که الان منصوب شده است، ۸۰ درصد مدیرانش را از خارج سازمان بودجه آورده است. یعنی الان سازمان برنامه، سازمان تخصصی نیست. سازمان تخصصی سازمانی است که حداقل ۷۰ درصد مدیرانش از درون آن سازمان انتخاب شوند.
الان طوری شده است که فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق کل اقتصاد را به دست گرفته اند. من با دانشگاه امام صادق مخالف نیستم، اشتباه نشود. ولی با فارغ التحصیل امام صادقی که از پشت میز بلند میشود و میخواهد بخشی از کشور را اداره کند بدون این که حتی یک روز کارشناس باشد، مخالفمشما ببینید احمدی نژاد دوست نداشت هیچ کس از کارش سردرآورد. ردیفها را در هم ادغام کرد. در حالی که من اعتقاد دارم یکی از ویژگیهای بودجه، شفافیت آن است. بودجه شفاف یعنی پولی که قرار است مداد بخرید را حق ندارید خودکار بخرید؛ و ردیفها تا ریز مواد هزینه باید مشخص باشد.
در همین دولت نیز آقای میرکاظمی، یکی از دانشجویان صفر کیلومتر خودش را که با او فارغ التحصیل شده، معاون سازمان برنامه گذاشت. قطعا این آدم تفاوت بین سیاست پولی و مالی را نمیداند. البته خوشبختانه شنیدم او را کنار گذاشتهاند.
**ولی گفتید ۷۰ درصد مدیران دوباره از خارج سازمان برنامه و بودجه به سازمان وارد شده اند.
بله و این ایراد دارد. در سازمان تخصصی، حداقل ۷۰ درصد مدیرانش، البته متخصصان میگویند ۸۰ درصد، اما من ده درصدش را کاهش دادم باید از بدنه آن سازمان باشند. سازمان برنامه اکنون تبدیل به سازمان غیر تخصصی شده که انگار شعبه مالیاتی بهارستان است.
**میشود گفت کاری که احمدی نژاد با ادغام کردن ردیفها با سازمان برنامه و بودجه کرد، دولت آقای رئیس با ادغام جدولها در هم ، کرده است؟
بله، مثلا بودجه ۱۴۰۲ را نگاه کنید. بودجه مرقد امام خمینی و موسسه نشر آثار امام خمینی، زیرمجموعه سازمان برنامه و بودجه شده است. بعد مرکز الگوی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که باید زیرمجموعه سازمان برنامه باشد، به سازمان تبلیغات رفته است. موسسات نشر مانند کتابخانه آیت... مرعشی نیز باید زیر نظر سازمان تبلیغات پول بگیرد و یا حداقل از وزارت ارشاد پول بگیرد، چون بخش فرهنگی کشور است، اما رفته زیر مجموعه سازمان برنامه و خب اینها خندهدار است.
یکی از ایرادهای بودجه امسال این است که بلبشو است و وقتی بودجه قاطی پاتی شود، سیستم بهم میریزد. وقتی بلبشو شد، به دنبالش فساد اتفاق میافتد، یعنی پولی که قرار است مدرسه بسازیم به جای دیگر میرود.
**گفتید دولت باید سه کار انجام دهد و مورد سوم کدام است؟
بله، سومین مورد نیز عدم وجود نظام تدبیر امور است. ببینید اکنون همه جای دنیا دنبال گود گاورننس هستند، یعنی حکمرانی خوب.
الان دولتها در جهان به دنبال این هستند که بهترین نیروی متخصص را جذب دولت کنند اما در ایران، عکس آن عمل شده است. ببینید، همین مدیر جدید که برای سازمان برنامه و بودجه گذاشته اند و گروهی که با خود وارد کرده چند نفرشان مثلا فارغ التحصیلان اقتصاد دانشگاه شریف یا اقتصاد تهران و یا بهشتی هستند؟ نمیشود همه کشور را با فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق اداره کرد. نمیشود رئیس کسی باشد که از کارمندش بیسوادتر باشد، آدم باسواد این را نمیپذیرد.
ما اینجا به آرمانهای انقلاب ۵۷ خیانت کردیم. یکی از این آرمانها این بود که بهقول شهید بهشتی، بهشت را به بها میدهند، نه به بهانه؛ و این یعنی دنبال ارزشها باشیم. اگر کسی بیشتر میفهمد باید رئیس من شود. نه کسی که وابسته به گروههای مافیایی است، نه کسی که وابسته به فلانبخش است. اصلا همین موارد کشور را دچار بحران میکنند.
این موارد حتی عواقب بس خطرناکی برای اقتصاد دارد، یعنی هزینههای دولت را بهشدت بالا برده است. من برای همین میگویم اگر در دانشگاه پیام نور را ببندیم و پولش را به آموزش و پرورش بدهیم، میتوانیم در آموزش و پرورش، بهترین استانداردها را بسازیم.
الان بودجه همین دانشگاه امام صادق، من نمیدانم چقدر است. وقتی منِ اقتصاددان نمیدانم، یعنی کل ملت ایران نمیداند.
دانشگاه امام صادق این همه فارغ التحصیل میخواهد چه کند؟ دانشگاه تهران، دکترای اقتصاد میدهد، دانشگاه علامه، دکترای اقتصاد میدهد، شهید بهشتی، دکترای اقتصاد میدهد، دانشگاه تبریز و دانشگاه شیراز و دانشگاه مشهد که همه دولتی هستند هم دکترای اقتصاد میدهند. دانشگاه اصفهان هم دکترای اقتصاد میدهد. اما دانشگاه امام صادق برای چه باید از بودجه عمومی کشور بودجه بگیرد که آن هم دکتری اقتصاد بدهد؟
ببینید الان دانشگاهی به نام معارف اسلامی درست کرده اند که در بودجه ۱۴۰۲ هم ردیف دارد. سوالم این است، کسی که قرار است در حوزه علمیه قم درس معارف بخواند، اگر بلد نیست درس معارف بدهد، در خانهاش بنشیند و دیگر دانشگاه جدید یعنی چه؟ دانشگاه تهران، هم که خودش از بودجه عمومی دولت، دانشکده الهیات دارد، دانشگاه اصفهان هم دانشکده الهیات دارد، دانشگاه الزهرا هم دانشکده الهیات دارد. این موارد همه دانشگاههای دولتی هستند. فارغ التحصیلان الهیات که تا دکترا هم میدهند، الان بیکار هستند. آنوقت دانشگاهی به نام معارف اسلامی با میلیاردها اعتبار ایجاد شده است.
الان سوالم این است که آیا سال ۵۷ انقلاب کردیم که پول را به اینجاها بدهیم؟ یا پول را برای افزایش نیروی انسانی متخصص برای توسعه و پیشرفت ایران هزینه کنیم.
ببینید من متاسفانه باید خبری منفی به شما بدهم. ما قرار بود طبق سند چشم انداز سال ۱۴۰۴ شاگرد اول منطقه آسیای جنوب غربی شویم و این آسیای جنوبی غربی یعنی تقریبا کشورهای خاورمیانه بهاضافه کشورهای آسیای میانه. الان در سال ۱۴۰۲ هستیم. یعنی دو سال دیگر باقی مانده است. ۱۸ سال گذشته است. نهتنها شاگرد اول نشدیم، بلکه فاصلهمان با کشورهای منطقه هم بیشتر شده است و بهلحاظ شاخصهای کلان مانند بحث تورم، نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد سرمایه گذاری و نیز در نرخ رشد اقتصادی از آنها پایینتر هستیم.
چرا این اتفاق میافتد؟ وقتی آن سیاست اقتصادی بخردانه نیست، وقتی با معضلات علمی برخورد نمیکنیم و وقتی نظام تدبیر امور حاکم نیست، یعنی حکمرانی خوب وجود ندارد، پس تبعاتش این است که باید عقب بمانیم.
الان قطر یک سوم استان هرمزگان است، یعنی سه قطر برابر استان هرمزگان میشود. ولی امروز در صنعت هواپیمایی، شرکتش در دنیا اول است. بعد شما ببینید در همین مساله برجام وقتی قرارداد پذیرفته شده بود میگفتند چرا میخواهید هواپیما بخرید؟ و متوجه نبودند این حمل و نقل هوایی یک قدرت است.
همین امروز من به شما آمار میدهم، سالانه بین ۴.۵ تا ۵ میلیارد دلار، ایرانیانی که به ایران میآیند که خانوادههاشان را ببینند، به شرکتهای امارات و قطر، یعنی سه شرکت قطر ایرلاین، امارات و ترکیش ایر میدهند. هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران که روزی سرآمد منطقه، سرآمد صنعت هوایی منطقه بوده است، امروز یکی از عقب ماندهترین شرکتهای هوایی دنیاست.
چرا این اتفاق افتاده است؟ ما وقتی قرار بود فرودگاه امام خمینی را بسازیم، قطر فرودگاه نداشت و حالا همه چیز برعکس شده است.
در گزارشی میخواندم، سرمایه ایرانیان خارج از کشور در بدترین برآورد حدود ۸۰۰ میلیارد دلار تا ۲ تریلیون دلار است. اگر کمترین این رقم یعنی همین ۸۰۰ میلیارد دلار را بگیریم، اگر ده درصد این پول که ۸۰ میلیارد دلار میشود وارد اقتصاد ایران شود، مشکل بیکاری را حل میکندبنده معتقدم و حتی چند سال قبل مقاله ای تحت عنوان جهالت اقتصادی نوشتم و ابراز کردم که ایران الان دچار مشکل جهل شده است. اقتصاد ایران متاسفانه بهشدت دچار جهالت اقتصادی شده است. تندروها در ایران، بزرگترین دشمنان توسعه ایران هستند و همینها نگذاشتند در اواخر دولت محمد خاتمی ما فاز دوم فرودگاه امام خمینی را بسازیم و با یک سری حرفهای شعاری هم نه خودشان آن زمان ساختند، نه گذاشتند ترکیه بسازد و گفتند شرکت انگلیسی است. ۱۸ سال از آن موقع گذشته است و الان وقتی دو پرواز در فرودگاه امام خمینی مینشیند، آسانسورها قفل میکند و هیچ کس در این مملکت هم محاکمه نمیشود. میخواهم بگویم طرز تفکر محدود، کشور را دچار بحران کرده و بنابراین کشور به نظام حکمرانی خوب یا نظام تدبیر امور و استفاده از بهترین فرزندان ایران نیاز دارد.
** روی این نکته همیشه تاکید هم دارید که برای اقتصاد ما، سیاست است که تصمیم میگیرد و بهنوعی تندروها عرصه را در دست گرفتهاند.
بله و تا روزی که تندروها در این کشور، عرصه سیاسی در دستشان است، وضعیت اقتصاد آشقته خواهد بود. توجه کنید که این افراد لزوما آدمهای مذهبی هم نیستند. بلکه گاه دین را درست میگیرند و اصلا مانند مارکسیستها برخورد میکنند.
اما اگر کسی به توسعه ایران علاقهمند باشد، به پیشرفت ایران علاقهمند باشد، از وجود کسانی که میخواهند در این کشور سرمایه گذاری کنند، استقبال میکند. ما الان از پتانسیل بسیار خوبی برای سرمایه گذاری برخورداریم. در گزارشی میخواندم، سرمایه ایرانیان خارج از کشور در بدترین برآورد حدود ۸۰۰ میلیارد دلار تا ۲ تریلیون دلار است.
اگر کمترین این رقم یعنی همین ۸۰۰ میلیارد دلار را بگیریم، اگر ده درصد این پول که ۸۰ میلیارد دلار میشود وارد اقتصاد ایران شود، مشکل بیکاری را حل میکند. مثلا دوره آقای خاتمی، نتیجه همین گشایشهایی که شد، بریتیش ایرویز هفتهای پنج پرواز از تهران داشت، الان صفر شده است. لوفت هانزا به ایران پرواز داشت، کی ال ام پرواز داشت که صفر شده است. این در واقع یعنی ما هاب منطقه نیستیم.
باید کاری کنیم ایرانیان خارج از کشور احساس کنند اینجا خانهشان است و اتفاقا کسانی دشمنان ملت ایران هستند که نمیگذارند این مملکت توسعه پیدا کند. کسانی دشمنان ملت ایران هستند که فساد میکنند. کسانی دشمنان ملت ایران هستند که از امکانات دولتی سوءاستفاده میکنند.