به حکم و حرف خدا هرکس که به مسلمانان خیانت کند و جوانان را گمراه کند،مفسد فی الارض است و خونش حلال است. این حرف من نیست فرمایش خداست." می دانم کسی این حرف هارا خیلی جدی نمی گیرد. خیلی از دوستان من یکی ¬– دوباری که چیزی درباره فرمایشات آقای سلحشور قلمی کردم متعرض شدند که چرا این حرف ها را جدی می گیری؟ بخند وبگذر. من همان موقع برای خودم دلایلی داشتم ومهم ترینشان این که: سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پرشد نشاید گرفتن به پیل
گذر زمان نشان داد حق با این بنده کم ترین بود. اگر روزی که این آقای محترم زهد می فروخت وهمکارانش را به فسق متهم می کرد و با قرائت عبوسانه از دین پیامبر رحمت، رونق مسلمانی می برد کسی از آنان که باید واکنش نشان دهد به این آقا حد و حدودش را می فهماند کار به این جا نمی رسید که حضرتشان حکم حلال بودن خون این وآن را صادر فرمایند. بله،حرف ایشان بی ارزش است اما اگر فردا روزی خرمقدسی حرف او را جدی گرفت و زد جیرانی و کاهانی را به خاک وخون کشاند چه؟ ما که می دانیم این آقا خودش جرئت این کارها را ندارد. ایشان به جای پیروی از فرمایش خدا باید فیلم های پرهزینه و کم مخاطب تولید کند اما همان طور که گفتم اگرابلهی حرف اورا جدی گرفت چه؟ الحمدلله این جا عربستان وسوریه وعراق وافغانستان نیست که این حرف ها خیلی خریداری داشته باشد اما به هرحال آدم بی عقل همه جا پیدا میشود. درآن روز من یکی که وجدانم آسوده است که آنچه را که باید بگویم گفتم. البته اگرتا آن روز بی هنری حکم ارتداد مرا صادر نکرده باشد و ابلهی آن را به اجرا در نیاورده باشد.