به گزارش
مردم سالاری آنلاین، «ترجیح میدهیم فعلا بر مساله نقض حقوق بشر در ایران و پهپادهای ایرانی در خدمت روسیه بر فراز اوکراین تمرکز کنیم.»
«امریکا دست از رفتارهای ریاکارانه بردارد. پشت صحنه پیامهایی برای نهایی کردن توافق میدهند اما در مقابل دوربینها پا پس میکشند.»
سرانجام احیای برجام به بگو و مگوهایی از این جنس میان مقامهای ایرانی و اروپایی - امریکایی محدود شده است. اگر تا مردادماه سال جاری ایران و مجموعه 1+4 و ایالات متحده هر دو کم و بیش به یک اندازه به احیای توافق هستهای با دو هدف مجزا اما مرتبط یعنی رفع تحریم ایران و حصول اطمینان جامعه جهانی از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران متمایل بودند، امروز به نظر میرسد که هر دو طرف ادلهای برای بیمیلی یا حداقل تظاهر به این بیمیلی پیدا کردهاند.
برجام که در چهارسال گذشته از خروج ایالات متحده از گعده اصلی این توافق و تبعات آن جان سالم به در برده بود در چهار ماه اخیر بیش از پیش به مرگ نهایی نزدیک شده است. هرچند که هر دو طرف از اذعان به وخامت اوضاع به دلایل و انگیزههای متفاوت پرهیز کنند.
پاسخ به این پرسش که چرا برجام - بهرغم ذات برد - برد نهفته در آن تاکنون و با وجود پایان دولت دونالد ترامپ در امریکا احیا نشده است را همه کم و بیش میدانند. جرقه این بحران را دونالد ترامپ در سال 2018 میلادی با خروج از این توافق زد، پس از آن ایران و 1+4 تلاش کردند با انتخاب واکنشهایی حسابشده - البته که در این میان نقش ایران در حفظ توافق بهرغم ناتوانی 1+4 در جبران غیبت امریکا قابل توجه است- شالوده اصلی برجام را به امید روی کار آمدن چهرهای متفاوت از دونالد ترامپ در انتخابات 2020 ایالات متحده حفظ کنند. جو بایدن، نامزد دموکراتها موفق شد دولت ترامپ را به یک دوره چهارساله محدود کرده و در کاخ سفید مستقر شود. از این نقطه به بعد قصه پرماجرای احیای برجام، ابتدا ایالات متحده و سپس ایران در حصول توافق برای احیای برجام تعلل کرده و همین فرصتهای از دست رفته در نهایت به طناب دار برجام تبدیل شدند. در یک دوره دولت نوپای جو بایدن از بیم رنجاندن رقبای جمهوریخواه پیش از تشکیل کابینه و پرهیز از برانگیختن واکنش متحدانش در منطقه به شمول اسراییل و عربستان سعودی ترجیح داد با ارسال پیامهای پشت پرده نیت مثبت خود را برای احیای برجام به اطلاع ایران برساند. با طی این دوره فروردین 1400 بود که مذاکرات برای احیای برجام در پایتخت اتریش از سر گرفته شد. هیاتهای ایران و 1+4 داخل یک اتاق و هیات امریکایی در اتاق کناری تلاش برای حصول توافق را آغاز کردند. سه ماه پس از این تاریخ توافق در دسترس بود که اینبار نهادهای تصمیمگیرنده در ایران ترجیح دادند با کشیدن ترمز مذاکرات، حصول توافق را به دولت بعد واگذار کنند. تصمیمی که مذاکرات را برای قریب به 6 ماه متوقف کرد. آذرماه 1400 که هیات ایرانی راهی وین شد بحث اصلی متمرکز بر یک موضوع انحرافی و بیشتر گرهخورده با اختلافهای سیاسی در داخل ایران بود: مذاکرات را پس از این وقفه طولانی براساس کدام متن باید آغاز کرد؟ آخرین متنی که در دولت حسن روحانی میان ایران و طرف مقابل قرار داشت یا متن جدیدی که باید سند نگارش از صفر تا صد آن به نام دولت سیزدهم و هیات مذاکرهکننده جدید باشد. در نهایت طرف ایرانی به مبنا قرار دادن متن موجود روی میز از دولت پیشین رضایت داد اما در این مقطع متغیر دیگری به میان آمد: حمله نظامی روسیه به اوکراین و سهمخواهی مسکو از مذاکرات برجام به منظور بالا بردن دستش در جنگ با غرب. پروسه احیای برجام با هزار حاشیه و اتلاف وقت از این غائله نیز جان سالم به در برد و دو طرف به فروردین 1401 رسیدند. از اینجا به بعد اختلافهایی چون اصرار طرف مقابل بر حفظ نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای به اصطلاح تروریستی، اصرار ایران بر دریافت تضمینهایی جدیتر از آنچه در متن اصلی برجام برای تامین منافع تهران درصورت تکرار سناریوی خروج امریکا از برجام آمده و اختلافهای پادمانی میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مذاکرات را تا نیمه تابستان کشاند. امروز آنچه طرف مقابل توانسته به افکار عمومی جهانی به شمول مردم ایران بقبولاند این است که همهچیز در مردادماه 1401مهیای اعلام احیای برجام بود که هیات مذاکرهکننده ایرانی با قید رسمی مطالبه پایان یافتن اختلاف پادمانی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در متن توافق، زیر میز زد. در این مرحله امریکا به فضای انتخابات میاندورهای کنگره نزدیک شد و دولت بایدن ترجیح داد با اصرار بر راضی کردن تهران، سبد رای رقیب جمهوریخواه را سنگینتر نکند. در این فاصله زمانی، باز تبعات جنگ اوکراین دامنگیر برجام شد. اوکراین و ایالات متحده ادعای استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی توسط روسیه در جنگ اوکراین را مطرح کردند. این ادعا که ابتدا در ایران چندان جدی گرفته نشد با همراهی اتحادیه اروپا و تروییکای اروپایی با روایت اوکراین و امریکا به بهمنی تبدیل شد که شطرنج چیدهشده مذاکرات احیای برجام را برهم زد. به این متغیر، آغاز ناآرامیها در ایران و تداوم اعتراضها را که منجر به کشته شدن قریب به 300 شهروند شد باید اضافه کرد. واکنش غرب به این تحولات داخلی تعریف یک سیاست واحد مقابل تهران بود. سیاستی که هدف نهایی منزوی کردن ایران با ابزارهای تشدید تحریم و کاهش روابط دیپلماتیک با تهران را دنبال میکرد.
با در نظر داشت آنچه بر مذاکرات گذشت، امروز این پرونده چه مختصاتی دارد؟
اگر سخنان کمال خرازی، رییس شورای راهبردی سیاست خارجی را معیار قرار دهیم اختلافهای میان ایران و طرف مقابل جز یک مورد که آنهم باید در مذاکرات میان سازمان انرژی اتمی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی حل شود همگی حلوفصل شدهاند. در نظر گرفتن زمان ایراد این سخنان از سوی خرازی قابل توجه است: ساعاتی پیش از آنکه حسین امیرعبداللهیان و علی باقری، وزیر خارجه و معاون سیاسی او به منظور شرکت در نشست کنفرانس بغداد 2 راهی اردن شده و با جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا، معاون او دیدار کنند. امروز با نگاهی به سیر تحولات پس از نشست دوجانبه ایران و اتحادیه اروپا میتوان از بیثمر بودن آن دیدار سخن گفت. بورل این دیدار را نشستی ضروری توصیف کرد که در نتیجه آن دو طرف صرفا توافق کردند راه ارتباط برای رایزنی درباره احیای برجام را باز نگه دارند. وزیر خارجه ایران که ابتدا تلاش کرد با انتخاب کلمات مثبت دستاورد بیشتری از این دیدار را به نمایش بگذارد هم در داخل مورد انتقاد قرار گرفت که محور این انتقاد از سوی اتفاقا رسانهها و چهرههای اصولگرا یک چیز بود: چرا با وجود بیمیلی طرف مقابل (حداقل در ملأعام) به انجام مذاکره اصرار دارید؟ وزیر خارجه در واکنش به این انتقادها با انتشار یک توییت هشدار داد که پنجره دیپلماسی برای احیای برجام باز است اما نه برای همیشه.
در مرحله بعد وزیر خارجه راهی مسقط پایتخت عمان شد. همسایهای که شهره به میانجیگری میان ایران و غرب در حوزه تبادل زندانیان، آزادسازی اموال بلوکهشده ایران در سایر کشورها به خصوص کره جنوبی و تبادل پیام میان تهران و واشنگتن است. یخ مذاکرات در این سفر نیز آب نشد و گواه آن سخنان حسین امیرعبداللهیان پس از پایان دیدارهایش در مسقط با سلطان و وزیر خارجه کشور میزبان بود. وزیر خارجه درحالیکه هنوز پا بر خاک مسقط داشت تاکید کرد که ایران مایل به احیای برجام است اما دست بسته نیست و اگر این روند جواب ندهد به سمت پلن بیحرکت خواهد کرد. نکته دیگری که در سخنان وزیر خارجه جالب توجه بود تاکید او بر نقش پررنگ سلطان عمان در مذاکرات برجام و تبادل پیام میان ایران و ایالات متحده بود. تاکیدی که به کمرنگ شدن نقش اتحادیه اروپا در این مسیر اشاره داشت. نکته قابل توجه درباره سیگنالهای مثبت ایران در چند هفته اخیر برای احیای برجام بیتوجهی افکار عمومی بوده است. بیتوجهیای که شاید بخشی از آن در ناامیدی مردم از توان یا اراده دولت سیزدهم برای احیای توافق حکایت دارد. درحالیکه تا چند هفته ماه قبل سفر وزیر خارجه یا معاون سیاسی او به کشورهایی چون عمان فضای انتظار و امیدواری به یک تحول مثبت را ایجاد میکرد اینبار هیچکدام از این رفتوآمدها با واکنش جدی روبهرو نشد. هرچند امیر عبداللهیان پس از بازگشت از مسقط در یک توییت تلاش کرد توجه افکار عمومی را به نقش عمان در نقل و انتقال دارایی ارزی ایران از سایر بانکها جلب کند اما این توییت نیز با واکنش یا حتی پرسشی در این خصوص در افکار عمومی روبهرو نشد.
در چنین شرایطی که به نظر میرسد طرف غربی نقشه خرید زمان را برای تشدید فشار بر تهران به منظور تضعیف جایگاه ایران چه در مذاکرات برجام چه سایر پروندههای مورد اختلاف پیش میبرد، ایران به احیای برجام به عنوان یکی از ابزارهای کنترل فشار اقتصادی بر مردم بیش از پیش امیدوار است. با وجود قدرت گرفتن اراده سیاسی در ایران برای احیای توافق، جبهه تهران در گعده اعضای برجام ضعیفتر از گذشته شده است. چین و روسیه که در چند سال اخیر در جبهه ایران در این گعده تعریف میشدند هرکدام مشغولیتهای دیگری پیدا کردهاند. چین در حال دست و پنجه نرم کردن با کرونا و رقابت اقتصادی با ایالات متحده توان درگیر شدن با تبعات پروندههای مورد اختلاف غرب با ایران به شمول برجام، حقوق بشر و ادعای کمک نظامی ایران به روسیه در جنگ اوکراین را ندارد. روسیه نیز در گیرودار جنگی تمامعیار با غرب است که همین موضوع امکان میانجیگری مسکو میان تهران با غرب در این خصوص یا طرح ابتکاری تازه به نفع توافق را از کرملین سلب کرده است. به نظر میرسد که در این فضا روسیه به منظور متقاعد کردن طرف مقابل سیاست جدیدی را در پیش گرفته است: متهم کردن طرف غربی به نادیده گرفتن تبعات شکست مذاکرات برجام و برداشته شدن نظارتها از برنامه هستهای ایران. گواه این سیاست جدید هم سخنان اخیر سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه است. به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، لاوروف در تازهترین سخنانش به مساله احیای برجام و ادعای غرب مبنی بر کمک تسلیحاتی ایران به روسیه در جنگ اوکراین اشاره کرده است. وزیر خارجه روسیه در این باره گفت: «غرب در شورای امنیت سازمان ملل سر و صدایی درباره عملیات ارسال پهپاد ایرانی به روسیه به پا کرده و مثل همیشه همهچیز با شیوه «به احتمال زیاد» مطرح شده است و آنها قادر به ارایه واقعیتها و شواهد نبودهاند.» وزیر خارجه روسیه با بیان اینکه ما بر این باور نیستیم که از «نقطه بیبازگشت» در مذاکرات برنامه هستهای ایران عبور شده است، گفت: زمانی که باید تصمیمی سیاسی در آن اتخاذ کرد، فرا رسیده است، به دنبال جایگزینهای برجام گشتن به تشدید تنش و مسابقه تسلیحاتی منتهی خواهد شد. این غربیها هستند که مدام میگویند همهچیز از دست رفته است و بار دیگر تلاش میکنند جهان را از تهدید ایران بترسانند، آنها نمیخواهند به یاد بیاورند که برجام به خوبی داشت عمل میکرد تا اینکه امریکا یکشبه تصمیم گرفت برجام را فسخ کند؛ اقدامی که نقض تعهدات این کشور به موجب قطعنامه شماره 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد به شمار میرود، اجازه دهید تاریخ مه سال 2018 میلادی را به شما یادآوری کنم. از لحاظ فنی، مذاکرت «از سرگیری» این توافقات تاریخی به مرحلهای رسیده که در آن، رویکردهای سیاسی تعیین میشود و زمان گرفتن تصمیمات مسوولیتپذیرانه فرا رسیده است، مسکو برای تحولات اینچنینی آماده است.
پس از سخنان لاوروف، میخاییل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی نیز در پاسخ به سخنان اخیر وزیر سخنگوی وزارت خارجه آلمان که گفته بود «در حال حاضر وقت حمایت از مردم داخل خیابان در ایران است نه عجله برای آغاز مجدد مذاکرات برجام» نوشت: «ظاهرا آلمان اهمیت منع اشاعه هستهای و همچنین مخاطرات تنشهای جدی و حتی کنترلنشده در صورت عدم اتمام مذاکرات برجام را دستکم میگیرد.» به گزارش «اعتماد»، از مجموع تحولات چند هفته اخیر به علاوه تلاش روسیه برای کاستن از تبعات ادعای کمک تسلیحاتی ایران به این کشور در جنگ اوکراین به نظر میرسد که سخن گفتن از مرگ قطعی برجام آسانتر از امیدواری به احیای آن باشد. در یکسالونیم اخیر بسیاری از دیپلماتهای کهنهکار و کارشناسان سیاست خارجی نسبت به تبدیل شدن زمان به تله اصلی در مسیر احیای برجام هشدار داده بودند. نکتهای که ظاهرا در این پروسه توسط هیات مذاکرهکننده در مرحله اول نادیده انگاشته شد لزوم احیای برجام در زمانی که بیشترین سودمندی را برای منافع ملی ایران داشته باشد، بود. امروز نگاهی به سیر تحولات رخ داده از تابستان 1400 تا زمستان 1401 هر ناظر بیطرفی را به این نتیجهگیری میرساند که سود حداکثری ایران از احیای برجام قربانی طمع جناحی برای متفاوت نشان دادن برجام دولت سیزدهم با برجام دولت یازدهم و دوازدهم شد.
امروز که طرفداران دولت سیزدهم که در نخستین ماههای آغاز مذاکرات برای احیای برجام در این دولت با قطعیت از متفاوت بودن برجام این دولت با برجام دولت قبل سخن میگفتند سکوت اختیار کرده و به نظر میرسد که ایران نیز متن روی میز در مردادماه 1401 را پذیرفته به سختی میتوان طرف مقابل را از بهرهبرداری از جنگ اوکراین و مسائل داخلی در ایران منصرف کرد.