در آسمان که پرواز میکنند، اگر دلمان با آنها باشد، دستی برایشان تکان میدهیم و آرزوهای خوش بدرقهی راهشان میکنیم. همین کار از ما ساخته است؟ نه؛ کارهای زیادی هست که میتوانیم برای پرندگان انجام بدهیم تا شاد و آزاد باشند. میتوانیم با رویاهایمان همآواز آنها باشیم و با پروازشان همراه شویم. با این کار جهان را تازهتر میسازیم و زیباتر. اما همه این کار را نمیکنند. یک نمونهاش سرنوشت «تُرُمتای»های زیستبوممان است. دل توی دلمان نیست برای آنها. بیم نابودیشان میرود. یعنی اینکه اگر کوتاهی کنیم روزی میرسد که دیگر نیستند و کوهها و صخرهها و دشتهایمان خالی از ترمتای و بسیاری از پرندگان دیگر خواهد شد. آن وقت ناچاریم برای دیدن شان شبکههای تلویزیونی را بالا پایین کنیم تا شاید تصویری از ترمتایهای روزگاران رفته را نشان دهد. تصورش هم لرزه بر پیکرمان میاندازد. سر و ته حرفمان را هم بیاوریم که بیشتر از این دلِ گفتنش را نداریم.
به گزارش امرداد، با همهی آنچه گفتیم، هنوز هم باید گفت که مهربانی هست و دستهای یاریگر. در فروردینماه امسال بود که کودک مهربان و پرندهدوست چهارمحال و بختیاری ترمتای زخم خوردهای را که در کنار رودخانه یافته بود، از مرگ نجات داد و به کمک محیطبانان، تیمارداریاش کرد و پس از جان دوباره گرفتن ترمتای بیمار، آن را به طبیعت بازگرداند. قلب آدمی با مهربانی است که سرشار از شادی و زندگی می شود، نه با شکار و زخمی کردن جانداران و آزردن و رها کردن آنها.
از ترمتاهای کشورمان بگوییم که سه گونهاند: پاسرخها، دودیها و سرحناییها. آنها از ردهی شاهینسانان هستند و از همهی شاهینهای کوچک، نیرومندتر. ترمتایها را در صخرههای بلند میتوان دید، گاهی نیز در پهنههای باتلاقی. ترمتاها چندان اوج نمیگیرند و در بلندایی اندک به پرواز درمیآیند و اگر گرسنه باشند در یک چشم به هم زدن شکار خود را میگیرند. باهوشترین پرندههای شکاری به شمار میروند و از این دید کمتر همتا دارند.
ترمتای نر ۲۶ سانتیمتری است؛ مادهها بزرگ جثهتر هستند و درازای پیکر آنها به ۳۲ سانتیمتر میرسد. ترمتای نر را از رنگ خاکستری سطحی پشتیاش میتوان شناخت. شکم آنها نیز پوشیده از نوارهایی به رنگ قهوهای است، یا شاید هم قرمز پُررنگ. سطح پشتی ترمتاهای ماده قهوهای تیرهرنگ است و شکم آنها به رنگی روشنتر. با همین ویژگیهاست که میتوان این پرنده را از دیگر پرندههای شکارگر بازشناخت.
بال ترمتایها نوکتیز است، اما کوچک. وزن نرها بیشتر از ۱۷۰ گرم نیست. مادهها از این دید هم برتر هستند و وزن آنها به ۲۳۰ گرم هم میرسد. دربارهی پرواز ترمتایها این نکته گفتنی است که توانایی آن را دارند که به سرعت جهت پروازشان را تغییر بدهند و به سویی دیگر بروند. این ویژگی شکارشان را سردرگم میسازد و توان گریز از چنگالهای ترمتایها را از آنها میگیرد.
چون ترمتایها مانندگی به شاهینها میبرند، در ایران به آنها شاهین کوچک هم گفته میشود. شکارشان در ایران ممنوع است، گرچه گاه همان اندک شمار ترمتایها گرفتار کمین شکارچیان میشوند و جانشان را از دست میدهند. در استان گیلان ترمتایها در گسترههای جلگهای زندگی میکنند. پارک ملی بوجاق در بندر کیاشهر گیلان و نیز پیرامون تالاب انزلی و امیرکلایه، دیگر جاهایی است که زمستانگذرانی ترمتایها را به شیوهای پراکنده، میتوان دید. هرچند همانگونه که گفتیم، شمار آنها فراوان نیست.
ترمتای پاسرخ کوچرو و گذرنده (:عبوری) است و در طبیعت ما بسیار کمیاب. آنها در شمال باختری و بخشهای جنوبی دریای کاسپین دیده شدهاند. دستههای کوچکی شکل میدهند و بیتوته میکنند، اما در زمان کوچ، دستههای آنها بزرگتر و پُرشمارتر است. پاسرخها تند و شتابان بال میزنند و میتوانند با درجا بال زدن طعمهی خود را در روی زمین بیابند و به شکلی ناگهانی بربایند. پروازشان نیز نرم و سبک است.
ترمتایهای دودی خوش دارند در جزیرههای درون دریا و آبها بهسر ببرند. آشیانهی آنها در صخرههای نیمهبیابانی یافت میشود. باز میتوان در پیرامون آبسنگهای مرجانی، آنها را دید و شناخت. در ایران بیشترین جایی که ترمتای دودی دیده شده، جزیرهی قشم است. بال و دُم آنها دراز است و دایرهی پیرامون چشمهایشان، مانند پاهای این پرنده، زرد رنگ است. نوک منقار آنها خاکستری است. خوراک ترمتای دودی پرندگان کوچک و جوندگان است. سنجاقکها از دست این پرنده رهایی ندارند.
ترمتایهای سرحنایی را هم از یاد نبریم. آنها به شکل بسیار پراکنده در جنوب خاوری ایران زندگی میکنند. پاهایی زرد و پنجههایی سیاه دارند و در پایان دُمشان نوار بسیار پهن و سیاهرنگی دیده میشود. دوست دارند در فضاهای باز زندگی کنند؛ در جایی که درختان باشند و آنها بتوانند آشیانهی خود را بر روی درختها بسازند. شمار ترمتایهای دودی ایران پیدا نیست. این هم یک دشواری دیگر برای نگاهبانی از پرندگان زیستبوم ماست.
شاید نام ترمتای را چندان نشنیده باشیم. بسیاری از پرندگان دیگر ایران نیز هستند که یا نامشان به گوش ما نخورده است، یا آگاهیهای ما دربارهی آنها اندک و ناچیز است. در حالی که بدون شناخت پرندگان و نیازها و زیستگاههای آنها (یا دیگر جانوران و زیستمندان) نگاهبانی از زیستبوم سرزمینمان بسیار دشوار است. اگر آنهایی که هوس شکار دارند بدانند شمار بسیاری از پرندگان ایران و جهان روبه کاستی است، آیا باز به کار خود و نابودی آنها دست میزنند؟ تنها آگاهی و شناخت است که ما را به پاسداشت زیستبوم برمیانگیزد.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «بنیاد ایرانشناسی»؛ «ویکیجو» و نیز کتاب «اطلس پرندگان ایران» (سازمان حفاظت محیط زیست، ۱۳۹۵).