''به دنبال خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و تصرف کامل کابل توسط طالبان یکی از اصلیترین مسائلی که در سطوح مختلف مطرح است این است که چرا آمریکا از افغانستان خارج شد.''
به گزارش ایسنا، فاطمه نکولعل آزاد، کارشناس مسائل غرب آسیا و پژوهشگر موسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران در یادداشتی با این مقدمه مینویسد: دلیل اولی که باید به آن توجه کرد مسئله خروج قدمتی بهاندازه اشغال افغانستان توسط آمریکا دارد و از سال 2001 تاکنون یک موضوع برجسته در سیاست داخلی آمریکا بوده است. درواقع، بعد از حمله آمریکا به افغانستان، یکی از مسائل مهم سیاست داخلی آمریکا کاهش حضور یا خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان بود؛ اما دونالد ترامپ بود که در کمپینهای انتخاباتی در سال 2016، بهطورجدی موضوع کاهش تعهدات خارجی آمریکا و کاهش حضور نظامی فرامرزی این کشور را مطرح و در طول دوران ریاست جمهوری خود نیز تلاش کرد تا این شعار را محقق سازد. لذا ترامپ موضوع خروج نیروهای نظامی از افغانستان را در دستورکار قرارداد و مذاکرات صلح با طالبان را آغاز کرد. گفتگوها میان آمریکا و طالبان سرانجام در فوریه 2020 به امضای موافقتنامه صلح میان دو طرف انجامید. این موافقتنامه، دربردارنده عناصری چون خروج نیروهای آمریکا از افغانستان، آزاد کردن زندانیان توسط طالبان و دولت افغانستان و برگزاری گفتگو میان طالبان و دولت بود.
با روی کار آمدن بایدن در ژانویه 2021 این تصور شکل گرفت که شاید بایدن با تصمیم آمریکا مخالفت کند؛ اما واقعیت این است که بایدن نیز درگذشته حامی جدی خروج بوده است. نگاه به گذشته عیان میکند که بایدن در دهه گذشته نسبت به کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان به چند هزار نفر و تمرکز بر حملات هدفمند در برابر تهدیدات شدید برای امنیت منطقهای و آمریکایی مصر بوده است. جو بایدن در دولت اوباما پیش از افزایش حضور نظامیان آمریکا، از مخالفان جدی به شمار میرفت. در سال 2011 در گفتگو با نیوزویک اعلام کرد که آمریکا طالبان را دشمن خود نمیداند. علاوه بر این وی در مقالهای در فارین افرز در ابتدای 2020 نوشت که «اکنون زمان پایان دادن به جنگهای دائمی است که برای آمریکا هزینه دارد. همانطور که من از گذشته استدلال کردهام ما باید اکثر نیروهای خود را از جنگ ها در افغانستان و خاورمیانه به خانه بازگردانیم و مأموریت خود را بهصورت محدود در مبارزه با القاعده و داعش تعریف کنیم.» لذا قابل پیشبینی بود که بایدن نیز موضوع خروج را دنبال کند.
دلیل دوم پایان دادن با دور باطل پرهزینه برای آمریکا بود. بدین معنی که این کشور در 20 سال گذشته درگیر دور باطل افزایش و کاهش حضور نیروها در افغانستان بوده است. درواقع، رسیدن مقامات آمریکایی به این ادراک که حفظ و افزایش نیروها در افغانستان آنطور که آنتونی بلینکن نیز گفته است یک دور باطل است؛ یعنی افزایش نیروها، عقب راندن طالبان، کاهش نیروها، پیشروی طالبان و دوباره افزایش نیرو. این فرایند سبب شکلگیری وضع موجود شکنندهای برای آمریکا شده بود.
دلیل سوم اینکه آمریکا تمرکز خود از افغانستان را بهسوی تمرکز بر موضوع صرف تروریسم در قالب داعش و القاعده تغییر داده است. اظهارنظر بایدن بایدن مبنی بر اینکه «تنها مسئلهای که باید در افغانستان به آن رسیدگی کنیم مسئله تروریسم در منطقه است» گویای این واقعیت است. آمریکا امیدوار است از طریق حضور در کشورهای پیرامون، عملیات اطلاعاتی و نظامی را در خاک افغانستان انجام دهد. در این راستا آمریکا از پاکستان درخواست تأسیس پایگاه نظامی کرده است.
دلیل چهارم اینکه مقامات آمریکایی به این ادراک رسیدهاند که شاید قدرت گیری طالبان بیش از آنکه بتواند برای آمریکا چالش باشد برای کشورهای همسایه چون چین، روسیه و ایران چالش باشد. بهعنوانمثال، هرچقدر هم که چین به طالبان نزدیک شده باشد بازهم اویغورها به افغانستان بهعنوان محل امن و پایگاه خود نگاه خواهند کرد. این ارزیابی غیرواقعبینانه نیست. نگاهی به مواضع اخیر پوتین درباره خطر افراطگرایی دینی در آسیای مرکزی و انجام مانورهای نظامی مشترک با کشورهای آسیای مرکزی و حتی چین در هفتههای اخیر گویای این واقعیت است.
دلیل پایانی رسیدن به این ارزیابی واقعگرایانه توسط آمریکا بود که اولاً ملتسازی در افغانستان امکانپذیر نیست و ثانیاً طالبان بخشی از جامعه افغانستان است. جو بایدن در اظهارنظری گفته است که امکان اتحاد در افغانستان وجود ندارد و اینکه «وقتی پاکستان سه ولایت افغانستان را در شرق این کشور کنترل میکند. افغانستان را نمیتوانیم درست کنیم. درستشدنی نیست.» همچنین آمریکا کاملاً طالبان را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته و میداند این گروه در جامعه افغانستان از نفوذ زیادی برخوردار است.