آهای آه، آی اندوه؛ اینجا استراتژیکترین ایستگاه قلبمان بود. وقتی قلب یک مادر میایستد، وقتی دیگر ریههای یک آموزگار از اکسیژن پر و خالی نمیشود، آنگاه که مهربانترینها را به خاک میسپاریم، روشنایی و رستگاری، بیپروا و ناگزیر، همانند عشایر کوچرو از روزگارمان میکوچند.
به گزارش امرداد، روانشاد «فاطمه بُرنُس» زادهی دوم خردادماه سال 1305، همزاد چشمهی زلال دهکدهی ماستون باغشهر فین بود. وی گرانمایه مادرش «منیژه بانو» را در کودکی از دست داد اما در دامان شیرزن نیکاندیش و فرهنگی ارجمندِ مهربانتر از مادر به نام «زینب غفوری» همچون شاپرکها به شادمانی، شمع وجودش پرنور شد. او به همراه همسر فرهیختهاش محمدعلی نجیبی و محمد فراقی جزو سه آموزگار پیشگام در مدارس مشهور «بدر» درس آموزگاری را فرا گرفت. سال 1328خورشیدی، به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در منطقههای محروم و روستاهای قشم، جاسک، فین و بندرعباس با عشق آموزگاری کرد. دبستان محمدیه و حافظ بندرعباس همواره به وجودش میبالند.
همسرش که سال 1303 خورشیدی، پا به عرصهی گیتی نهاد، سال 1356 یعنی 44 سال پیش پس از 30 سال جامهی سپند آموزگاری را از تن گرفت و اینک با این پیشامد ناگوار، چینی نازک تنهاییاش بهگفتهی سهراب سپهری ترک برداشته است. به سراغش، نرم و آهستهتر باید رفت.
اما زندهیاد بُرنُس، از نخستین بانوان آموزگار هرمزگانی و از نخستین زوجهای فرهنگی و فرزانه استان بود که آموزگار، همسر و مادری نمونه بودن، سه افتخار وی بهشمار میرود.
همسرش در حالی که اشک پهنای صورتش را فرا گرفته بود با افسوس فراوان گفت: «بنویسید که هفتاد و دو سال در خانهی من زحمت کشیده است و سپاسگزارشان هستم».
محصول این پیوند 9 فرزند شایسته و فرهنگی به نام های زربانو (آموزگار)، گلبانو منیژه ( لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت معلم تهران)، دکتر بهجت (دکترای زبان شناسی و استاد دانشگاه)، عبدالمجید ( کارشناس معاضدت قضایی)، عبدالحمید (لیسانس تاریخ و فلسفه علوم از دانشگاه پاریس و کارمند دانشگاه آزاد)، شهربانو (هنرمند خانه دار)، گلبانو صدری (دانشجوی دکتری حقوق عضو سابق هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس)، عبدالعزیز( رتبه ۹۳ کنکور سراسری، تجربی سال ۶۶ و رتبه یکم در هرمزگان)، عبدالعظیم (دانشجوی دکتری اقتصاد و معاون مالی و اقتصادی منطقهی ویژه اقتصادی خلیجفارس) است که صمیمانه به آنها آرامشباد میگویم!
عایشه مهجوری و خانم ترابی از دیگر آموزگاران، همدورهاش بودند. این چهرهی درخشان عرصهی علم و ادب از نسل جامعهای بود که در آن بیشتر دختران اجازه دانشآموختن نداشتند و دانش، ارزشمندی چندانی نداشت اما بهسبب نسب، نگرش و پندار قبیلهی فرهیختهاش، فرزانگی را به نیکی برایش به ارمغان آورد.
بزرگ گلبانویی که میراث انسانی گرانبهاتر از کوه نور به یادگار نهاد. شمار فراوانی از مادربزرگها و پدربزرگهای کنونی بندر از محضر وی درس فرا گرفتهاند. شاگردان نامآشنایی مانند محمد رزم، اسماعیل دبیری و …
فرزندان گرانسنگ و نازنینی به جامعه ارزانی داشت و هما نجیبی فرزند عبدالمجید از نوادگان این مادر ارزشمند است که از نخستین دختران ملیپوش «دراگون بوت» کشور بود.
گلبانو فاطمه، زن بسیار بزرگ، توانمند، قدرشناس، پرمهر، هنرمند، خوش قلب، خوشچهره و بلند قامت بود.
شوربختانه ” بُرنُس”، هفتم خردادماه سال 1400 خورشیدی، در شامگاه شرجیزدهی بندر، پس از زندگی پربرکت در 95 سالگی در بیمارستان ام لیلا، به دلیل کهولت سن آسمانی شد. و عصرگاه هشتم خرداد در گوشهی خاوری (:ضلع جنوبی) آرامگاه سید کامل در مرکز شهر بندرعباس آرمید.
روانش شاد و سرای سرود در مینو جایگاهش باد!