جمعی از کارگران که از مخاطبان مردمسالاری آنلاین هستند با ارسال یادداشتی با عنوان «مطالبات جامعه کارگری در حوزه بهداشت حرفهای و ایمنی کار» چنین نوشتهاند:
به خواستههای ما گوش دهید.
۱- استقلال واحد بازرسی کار از اداره کار و به کار گماردن بازرسان کار متخصص با رشته مرتبط در حوزه ایمنی و بهداشت حرفهای و توقف گزینش بازرسان غیر متخصص در این حوزه
۲- تفکیک مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت به دو اداره کل بهداشت حرفهای و اداره بهداشت محیط به جهت تمرکز و بهبود مدیریت بهداشت حرفهای برای صنایع و کارگاهها توسط اداره کل مستقل بهداشت حرفهای در کشور
۳- تمرکز و جدیت بیشتر قوه قضائیه در امر حمایت از بهداشت حرفهای و ایمنی کار در سطح کشور و پیگیری اجرای حداقل های الزامات قانونی موجود.
۴- توقف و ابطال رویه ی نادرست تائید رشتههای غیر مرتبط با حوزه ایمنی و بهداشت حرفهای به عنوان مسئولین ایمنی و حفاظت فنی برای کارگاهها و صنایع کشور توسط واحد بازرسی اداره کار
۵- جلوگیری از تائید صلاحیت به عنوان مسئولین ایمنی، افسر ایمنی، کاردان و یا کارشناس HSE فارغ التحصیلان دانشگاههای غیر انتفاعی و علمی کاربردی و دانشگاه آزاد که به صورت غیر کارشناسی که در حال تحویل نیروهای بدون کیفیت لازم در حوزه ایمنی و بهداشت کار و تحمیل آن به جامعه کارگری کشوراند و توقف فوری تربیت این نیروها توسط مراکز مذکور
۶- بسترسازی جهت تشکیل یک سازمان بهداشت حرفهای و ایمنی کار مستقل از دو وزارت کار و بهداشت زیر نظر مستقیم دولت
جزئیات پذیرش دانشجوی تحصیلات تکمیلی در حوزه HSE بصورت انبوه در دانشگاهها و موسسات زیر نظر وزارت علوم را جویا شوید.
باید بپرسید چطور میشود دانشکده بهداشتی در این کشور با داشتن دهها پروفسور و دانشیار در حوزه مهندسی بهداشت حرفهای و مهندسی بهداشت محیط و مدیریت و سایر تخصصهای مرتبط در طول سال جرات پذیرش و تربیت بیش از ۶ دانشجوی کارشناسی ارشد HSE را نداشته باشد ولی فلان دانشگاه آزاد با مجوز وزارتخانه علوم در طول یکسال و در دو نوبت نزدیک به یکصد دانشجو بپذیرد؟
چگونه است دانشگاه امیرکبیر با آنهمه اسم و رسمش سالیانه جرات پذیرش و تربیت دانشجو HSE به عدد انگشتان یک دست را ندارد ولی فلان موسسه غیر انتفاعی (آنهم نه در پایتخت کشور که شاید بخشی از کمبودهای نیروی انسانی متخصص و تجهیزات آزمایشگاهی و … را بتواند از طریق سایر دانشگاهها به نوعی جبران کند) جرات میکند سالیانه دهها نفر را در این حوزه حساس و بحرانی به عنوان دانشجوی تحصیلات تکمیلی پذیرش کند.
از وزیر علوم سوال کنید چگونه به مراکز تحت پوشش تان اجازه میدهید فارغ التحصیلان غیرمرتبطترین رشتههای دانشگاهی را تنها با سه ترم تحصیل با مدرک مهندسی ایمنی فارغالتحصیل کرده و عملا مسوولیت تامین سلامتی جان و روان صدها نفر را به آنها بسپارد؟
سیاستهای وزارتخانه علوم، حداقل در حوزه HSE کشور رو به سوی فاجعه ای جبران نشدنی سوق میدهد.
جواب یکی از دلایل وزارت کار (وزارت کارفرمایان )
توجیه وزارت کار برای نگه داشتن رشته غیر مرتبط و افراد کم سواد علمی کاربردی ها و… چیست؟
رشته مرتبط در همه جا نیست برای مثال در سیستان و … به تعداد لازم متخصصین بهداشت حرفهای و ایمنی نداریم.
جواب
۱- اولا: این توجیه غیر کارشناسی شاید سالها قبل تا قبل از وجود رشته های مرتبط و فارغ التحصیل دانشگاههای معتبر سراسری تا حدودی قابل توجیه باشه …. اما برای حال حاضر و چند سال اخیر با وجود هزاران نیروی متخصص مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار و ایمنی صنعتی و … از دانشگاههای معتبر محلی از اعراب ندارد.
۲- ثانیا: اگر واقعا اداره کار به فکر و دلسوز سلامت کارگران است از همان سالهای اولیه پیگیر تربیت رشتههای مرتبط ایمنی و بهداشت کار به واسطه مراجع علمی معتبر و زمینه سازی با توجه به نیازسنجی صنایع کشور مینمود که الان به این وضعیت نرسد؟
۳- آیا تصویب قوانین ناقص و عدم مدیریت درست به واسطهی رفع تکلیف و از سر واگذاردن موارد الزام قانون کار با پذیرش رشتههای غرمرتبط و عدم مقابله با تربیت نیروهای کم کیفیت تربیت شدهی علمی کاربردیها و دانشگاه آزادها در حوزهی ایمنی و بهداشت کار باعث لطمه به سلامت جامعهی کارگری کشور نمیشود؟
۴- در این مناطق محروم مثل سیستان و… که اداره کار ادعا میکند نیاز به نیروی غیر مرتبط دارد آیا قابل تعمیم به کل کشور و شهرهایی مثل تهران، قم، و دیگر شهرهای مرکزی ایران است؟
(مثلا آیا وزارت بهداشت و وزارت علوم میتونند دورههای موقت جهت پزشک شدن و مهندس عمران و مکانیک شدن برگزار کنند و کمبود مناطق محرومشان را جبران کنند؟)
اساسا در این مناطق محروم صنایع و کارگاه و خورده صنعت آنچنانی وجود ندارد چه برسد به احساس نیاز کمبود نیروی متخصص ایمنی و بهداشت دانشگاه معتبر برای آنها …. اگر آمار هم گرفته شود از خود همان شهرستانهای مرزی شاید در حوزه ایمنی و بهداشت کار ده ها نفر با رشته مرتبط و دانشگاههای سراسری در سطح همان شهرها پیدا میشود که خود به علت نبود صنعت آواره شهرهای مرکزی به دنبال کار هستند.
واقعا چرا بایستی با سلامت جامعه کارگری اینچنین برخورد شود؟