۰
دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۳۹
اختلافات اصولگرایان در گفت و گوی پایگاه خبری فریادگر با حمید رضا ترقی:

دولت به تومور مغزی دچار شده است

حمیدرضا ترقی،ملاک را حال فعلی افراد می داند و معتقد است اکنون دولت به تومور مغزی دچار شده است
حمیدرضا ترقی،ملاک را حال فعلی افراد می داند و معتقد است اکنون دولت به تومور مغزی دچار شده است

گروه سیاسی - حدیث خوشنویس:کمتر از هشت ماه به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی مانده است؛ پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد؛ همان فردی که روزی اصولگرایان او را به عنوان نامزد خودشان معرفی و به شدت از او حمایت می کردند تا جایی که برخی خواسته یا ناخواسته او را رجایی دوم معرفی کردند. اکنون پس از گذشت قریب به ۸ سال اصولگرایان نه تنها از او بریده اند بلکه حاضر نیستند او و دولتش را در جناح اصولگرایی بپذیرند و اکثر قریب به اتفاق اصولگرایان وی را سخنگوی حلقه انحرافی می دانند و معتقدند که احمدی نژاد از آرمانهای انقلاب فاصله گرفته است. رییس دولت که زمانی اصولگرایان را خواند تا راهکار ۶+۵ را در طیف اصولگرایی به کار اندازد و خود را داعیه دار وحدت آنها معرفی کرد اکنون به گفته خود اصولگرایان بیشترین استفاده را از اختلاف بین آنها می برد. حمید رضا ترقی عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی در گفت و گو با پایگاه خبری فریادگر می گوید: دولت احمدی نژاد دچار تومور مغزی شده است و نیاز به جراحی دارد. معاون امور بین الملل حزب موتلفه معتقد است که دولت اکنون به رقیبی برای اصولگرایان تبدیل شده و سعی در استفاده کردن از امکانات دولتی برای پیروزی در انتخابات آینده را دارد.
در این برهه زمانی به نظر می رسد که اختلافات اصولگرایان دو چندان شده است. قبل از سال ۸۴ که اصلاح طلبها در عرصه قدرت قرار داشتند یک وحدت حداقلی در جناح اصولگرا وجود داشت. بعد از روی کار آمدن دولت اصولگرای آقای احمدی نژاد و در آستانه مجلس هشتم ما با سازو کار ۶+۵ مواجه شدیم. در آن زمان رییس دولت نهم با دعوت از برخی افراد بنام در کابینه خود ساز و کار اولیه این گروه را شکل داد. ولی پس از مدتی با کنار گذاشتن وزرایی از کابینه به نظر می رسید که اختلافات در جناح اصولگرایی در حال شدت گرفتن است تا اینکه اوج این اختلافات در آستانه انتخابات مجلس نهم خود را نشان داد تا جایی که منجر به جدایی جبهه های مختلف از جبهه متحد اصولگرایان شد. شما این اختلافات را چطور می بینید؟
آن چه که شما امروز از دیدگاه های متفاوت اصولگرایان مشاهده می کنید آرایش جدید سیاسی کشور در شرایط عدم حضور جدی و فعال اصلاح طلبان است. در گذشته در عرصه رقابت، آرایش سیاسی بیشتر میان دو جناح اصلی اصولگرا و اصلاح طلب بود. تندروهای اصلاح طلب مشکلاتی را برای کشور به وجود آوردند که دود آن به چشم معتدلین اصلاح طلب نیز رفت و موجب شد که به مرور در ۵ تا ۶ انتخابات اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور در بسیاری از جاها حذف شوند به همین خاطر باید یک آرایش جدید سیاسی در برای رقابت سیاسی در کشور سامان پیدا می کرد. این آرایش جدید سیاسی در بین اصولگرایان سامان دهی شد به گونه ای که هر دو جریان چه جبهه متحد و چه جبهه پایداری زیر مجموعه روحانیت باشند ولی در روشها بتوانند رقابت جدی تری را در عرصه سیاسی کشور رقم بزنند که بر این اساس خلا وجود اصلاح طلبان را بتوانند در عرصه سیاسی جبران کنند. این اختلافات عمدتا در روشها و شیوه های اجرایی است و شاید بتوان گفت که این اختلافات تاکتیکی و زیر بنایی است. این آرایش زمان انتخابات مجلس نهم شکل گرفت. بنابراین ما داخل مجلس نیز با یک آرایش جدید سیاسی مواجه هستیم. این آرایش در حال حاضر به سمت کامل شدن و رفع نواقص پیش می رود.
در ابتدای شکل گیری آرایش جدید برخی گفتند که اختلاف بین اصولگرایان تاکتیکی است ولی واقع امر این است که در سوم تیرماه سال ۸۴ آرایش جدیدی در حال شکل گیری بود. این آرایش جدید در ابتدا با لیست رایحه خوش خدمت در انتخابات شوراها و فراکسیون انقلاب اسلامی مطرح شد و اکنون به جبهه پایداری تغییر نام داده است. برخی نیز اینطور عنوان کرده اند اختلاف جبهه پایداری و جبهه متحد به دلیل اختلاف میان سران این دو جبهه یعنی آیت الله مهدوی کنی و آیت الله مصباح یزدی است. این مسئله از نظر شما چگونه است؟
ریشه این نوع آرایش سیاسی بر می گردد به نوع برداشت و اجتهاد علمایی که در راس این طیف و دو جریان قرار دارند. نوع برداشت آنها از نوع حکومت، روش اداره حکومت و شیوه هایی که در فعالیتهای سیاسی باید مورد توجه قرار دهند، متفاوت است. این اختلاف نظرها همیشه مبنای این رقابتها بوده است. در زمان حضرت امام(ره) زمانیکه ایشان اجازه انشقاق مجمع روحانیون از جامعه روحانیت دادند به دلیل تفاوت دیدگاه آنها در نوع و اداره حکومت بود. یک طیف دیدگاه مرحوم نایینی را در رابطه با بحث ولایت فقیه داشتند و طیف دیگر دیدگاه حضرت امام(ره) را داشتند. اکنون نیز ما چون به سمت اسلامی تر شدن و جامعه سازی نظام در حال حرکت هستیم یک طیف مانند آیت الله مصباح معتقد است که ما باید شیب حرکت به سمت اسلامی تر شدن نظام را تندتر کنیم و آیت الله مهدوی کنی معتقد است که این شیب باید متناسب با آماده سازی مردم و ظرفیت شناسی مردم صورت بگیرد.
در زمان انتخابات مجلس نهم و حتی قبل تر از آن برخی از افراد که در موتلفه نیز حضور داشتند معتقد بودند اگر این طیف که اکنون زیر نظر آیت الله مصباح سامان دهی نمی شدند، ممکن بود که برای نظام خطر آفرین باشند؟
طبیعی است. اگر این نوع حرکتها توسط روحانیت کنترل نشود و به آن چارچوب داده نشود این امکان وجود دارد که به تندروی و افراطی گری بیانجامد. لذا رقابت با محوریت روحانیت به دلیل نقد پذیری و تعادل بهتر انجام می شود.
ما می دانیم که جبهه پایداری را در حال حاضر افرادی مانند محصولی، لنکرانی، سلیمانی ... و به واقع وزرایی تشکیل می دهند که در مقطعی وزیر آقای احمدی نژاد بودند و اکنون آن پست را عهده دار نیستند و به واقع در زمانی شعار احمدی نژاد بدون مشایی را سر دادند. به این دلیل که این آقایان مشایی

تعدادی از افراد در جبهه پایداری طرفدار دولت هستند و از آن حمایت می کنند و با تعدادی از افرادی که در این جبهه به دلیل جریان انحرافی مخالف دولت هستند و اطمینان ندارند که سپردن مسولیت به این طیف در آینده مشکلاتی به وجود نیاورد با یکدیگر دچار اختلاف هستند. بنابراین در جبهه پایداری ما با دو طیف مواجه هستیم
را به عنوان عضو ارشد جریان انحرافی می شناختند و معتقد بودند که ما از جریان انحرافی حمایت نمی کنیم. در همان زمان نیز برخی گفتند این جبهه در جهت فرافکنی این حرفها را می زند. سوال اینجاست که به چه علت جبهه پایداری که روزی سرسختانه از آقای احمدی نژاد حمایت می کرد اکنون به وضعیتی دچار شده که حتی به اصولگرایان نیز پشت کرده است؟ این مسئله خود را به طور مبسوط در سازو کار ۸+۷ نشان داد...
این دو گروه در اصول با یکدیگر تفاوتی ندارند. در حقیقت این دو گروه منشور اصولگرایی و مبانی ای را که مقام معظم رهبری تببین کرده اند قبول دارند. در سالهای قبل مسائلی در کشور اتفاق افتاد که مواضع برخی از افراد در جریان اصولگرایی با یکدیدگر مخالف بود. یکی مسئله فتنه بود که در سال ۸۸ رخ داد و دیگری تومور مغزی که دولت گرفت و جریان انحرافی از آن پدید آمد. این دو مقوله نیاز به این داشت که در طیف جریان اصولگرایی منطبق بر نظرات مقام معظم رهبری عمل شود. برخی از اصولگرایان در جریان فتنه نتوانستند موضع گیری روشنی داشته باشند یا بعضا سکوت و تامل کردند. برخی نیز دچار تردید شدند که نسبت به این جریان چه نوع برخوردی مطلوب و مناسب است. در رابطه با جریان انحرافی نیز ما چنین وضعی داشتیم. برخی وجود چنین جریانی را علامتی برای خط قرمز کشیدن بر روی تمام کارهای مثبت دولت دانستند و عده ای نیز این مسئله را نیز تفکیک کردند و گفتند این توموری است که دولت به آن دچار شده و آن را به انحراف و ضعف کشانده است. در این میان اما نباید نقاط مثبت دولت را نادیده گرفت. اما اکنون عوارض ناشی از این تومور در مواضع، رفتار و عملکرد دولت مشاهده می شود. برخی جریان انحرافی را آنقدر بزرگ کردند که قوه قضاییه با آن همه دستگیریهایی که انجام داد در نهایت نتوانست جریان انحرافی را محکوم کند.
به نظر شما این جریان به چه دلیل به انحرافی موسوم شد؟ برخی می گویند که به دلیل سحر و جادو این جریان به جریان انحرافی موسوم شده که اخیرا این مسئله توسط مشایی تکذیب شد. این اتفاق در دولت اصولگرا اتفاق افتاده است. می خواهیم تمرکز بیشتری در رابطه با جریان انحرافی داشته باشیم.
البته نمی توان به این حلقه انحرافی نام جریان داد به این دلیل که مشخصات جریان را ندارد. برخی افرادی در این جریان شناسایی شده اند که معلوم شده این افراد در این جریان فریب خورده هستند و هیچ نقش و محلی از اعراب در این جریان ندارند. اما برخی از آنها اعضایی هستند که به شکلی زمینه ساز این ابهامات و این برداشتها با این حلقه در جامعه شده اند. این افراد از قبل نیز در ریاست جمهوری حضور داشتند که حال چه اطلاعاتی به دست آورده اند و چه بهره برداری کردند جای خودش را دارد. در این جریان یکسری مشخصه های فکری مانند مکتب ایرانی و دوستی با مردم اسراییل وجود دارد که بر محوریت انسان در توسعه تاکید می کند. این شاخصه ها، شاخصه های ایدئولوژیک در بسیاری از مواقع محسوب نمی شود. به عنوان مثال اگر فمینیست در یک مجموعه تفکری پیش آید، نمی توان گفت که این یک تفکر برانداز است. به واقع باید گفت این مسئله یک انحراف برداشتی است. تا زمانیکه این حلقه انحرافی همه مشکلش همین اختلاف نظرها در رابطه با مکتب ایرانی و دوستی با مردم اسراییل بوده به عنوان یک انحراف فکری در مبانی انقلاب و مسائلی که ما به عنوان یک مکتب فکری به آن معتقد هستیم مطرح است. زمانیکه اینها را گرفتند و اکنون محلی از اعراب به جز تراوشات فکری که گاهی از زبان آقای احمدی نژاد و یکی از افراد دولت منتشر می شود، این مسئله از یک حلقه انحرافی به یک جریان رسمی رقیب در معادلات سیاسی در حال تبدیل شدن است. یعنی جریان انحرافی قبلا یک منشا فکری داشته ولی اکنون با استفاده از امکانات دولت و موقعیتی که در دولت و نفوذی که در کشور در ساختار دولت داشته تبدیل به جریان رقیب می شود که بتواند در چارچوب رقابتهای سیاسی کشور با جریان اصولگرا رقابت کند. ما دولت را به عنوان یک ضلع از رقابتهای سیاسی در کشور به حساب می آوریم که بنا دارد از حمایت آقای احمدی نژاد برای روی کار آوردن کاندیدای مورد نظر خودش استفاده کند که در این مرحله بین جبهه پایداری اتفاق افتاده است.
اخیرا آقای آقا تهرانی این مسئله را تکذیب کرده است؟
گفتن که ملاک نیست؛ عملا این موضوع اتفاق افتاده است. تعدادی از افراد در جبهه پایداری طرفدار دولت هستند و از آن حمایت می کنند و با تعدادی از افرادی که در این جبهه به دلیل جریان انحرافی مخالف دولت هستند و اطمینان ندارند که سپردن مسولیت به این طیف در آینده مشکلاتی به وجود نیاورد با یکدیگر دچار اختلاف هستند. بنابراین در جبهه پایداری ما با دو طیف مواجه هستیم. یک طیف از جبهه پایداری نسب جدیدی پیدا کردند، اساسنامه، استراتژی و شورای روحانیت برای آن تشکیل شده و الهام از آیت الله مصباح یزدی می گیرند و طیفی که به این مسائل اعتقادی ندارند و طرفدار دولت هستند و می خواهند از حمایت احمدی نژاد در رقابت آینده بهره مند شوند.
به نظر می رسد که این جریان خیلی دولت را قبول نداشته باشد؟
فکر نمی کنیم که فاصله ای بین این جریان و دولت وجود داشته باشد. اکنون جریانی که از جبهه پایداری جدا شده جریانی است که به دولت نزدیکتر است. به واقع آنها دنبال مدل پوتین-مددوف هستند.
از مسئله جبهه پایداری کمی فاصله بگیریم و به موضوعاتی که اکنون در جامعه در ارتباط با ارز مطرح است، بپردازیم. برخی معتقدند این اعتراضات از طرف خود اصولگرایان مطرح شده است. آنها این حرف را به این دلیل مطرح می کنند که چندی پیش کریمی اصفهانی نزدیک به موتلفه این موضوع را مطرح کرده بود که اگر گرانیها ادامه یابد مردم اعتراضات خود
پیش آمدن اعتراض در بازار بعد از کنفرانس آقای احمدی نژاد ارتباطی با موضوع گیری کریمی اصفهانی پیدا نمی کند. افرادی که به دنبال بروز ابراز ناراحتیشان هستند به دنبال بهانه ای می گردند. زمانیکه امید برای حل این مشکلات رییس جمهور است، می بینیم که این فرد در مصاحبه اش همه مشکلات را به گردن افراد دیگر می اندازد و خودش را تبرئه می کند. گویا اتفاقی در کشور نیافتاده است
را نشان خواهند داد. این مسئله که چند ماه قبل توسط کریمی اصفهانی گفته شده بود بعد از کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد نمود پیدا کرد. با توجه به اینکه این مسئله از سوی یکی از نزدیکان موتلقه مطرح شد، ارزیابی شما به عنوان یک عضو ارشد موتلفه از این جریان چیست؟

انتقادات ما به دولت در مسائل اقتصادی ناشی از بی تدبیری ها و ضعف تدبیر در حل مشکلات اقتصادی کشور است. این بی تدبیریها فشارهایی را به مردم وارد ساخته است. این مسئله به نحوه اجرای برخی از قوانین مانند قانون ارزش افزوده بر می گردد. این مسائل بسیاری از آثار مثبت مانند نحوه هدفندی یارانه ها در مرحله اول را به زیر سوال می برد. همچنین بسیاری از اهداف و شعارهایی که دولت در ابتدای روی کار آمدنش در رابطه با تحقق عدالت و اصلاح وضع اقتصادی کشور داده بود در معرض خطر قرار گرفته است.
سوال من این است که آقای کریمی اصفهانی چند ماه قبل گفته بود که اگر گرانی ادامه پیدا کند مردم اعتراض خود را اعلام خواهند کرد. چرا این اعتراضات بعد از اظهارنظر یکی از اعضایی نزدیک به موتلفه اتفاق افتاد؟ مردم نیز می گویند که اعتراضاتی که در بازار به قوع پیوست از سوی اصولگراها ساماندهی شده است.
پیش بینی این نوع مسائل برای افرادی که در بازار هستند و ارتباط نزدیکی با بازار دارند خیل دور از ذهن نیست. احمد کریمی اصفهانی که خودش در داخل بازار است و فشار را می بیند و نتایج آن را حس می کند کاملا برای او روشن است که اگر این روند ادامه پیدا کند صبر و تحمل بازار تا به چه میزان است.
این مسئله به چه علت بعد از کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد به وقوع می پیوندد؟
پیش آمدن اعتراض در بازار بعد از کنفرانس آقای احمدی نژاد ارتباطی با موضوع گیری کریمی اصفهانی پیدا نمی کند. افرادی که به دنبال بروز ابراز ناراحتیشان هستند به دنبال بهانه ای می گردند. زمانیکه امید برای حل این مشکلات رییس جمهور است، می بینیم که این فرد در مصاحبه اش همه مشکلات را به گردن افراد دیگر می اندازد و خودش را تبرئه می کند. گویا اتفاقی در کشور نیافتاده است. اگر این اعتراض تحت کنترل باشد جنبه سیاسی پیدا می کند ولی اگر از کنترل خارج شود مورد سواستفاده برخی از اقشار قرار می گیرد.
به بحث اختلافات بر گردیم. چندی پیش یکی از اعضای موتلفه گفته افرادی که به اختلافات اصولگرایی دامن می زنند افرادی خارج از دایره اصولگرایی هستند. بسیاری از فعالین سیاسی اصولگرا نیز چنین دیدگاهی دارند. به نظر شما کدام جریان خارج از دایره اصولگرایی از این مسئله استفاده خواهند کرد؟
منفعت اصلی تشدید اختلاف بین اصولگرایان برای اصلاح طلبان و جریان انحرافی است. یعنی این دو طیف از این جریان نفع می برند. در خط مشی هایی که از سوی سران این طیف نیز مطرح شده کاملا این تاکید روی دامن زدن بر اختلافات بین اصولگرایان بوده است.
قدر مسلم آنکه اصلاح طلبان مدتی است که از عرصه مدیریت کنار رفته اند. بنابراین ما با سه جریان نو اصولگرایی، فرااصولگرایی و اصولگرایان سنتی مواجه هستیم که شامل موتلفه و امثالهم هستیم. به این دلیل که جناح حاکم از صدا و سیما و دستگاهها و سازمانهای مختلف بیشتر در اختیار این سه طیف اصولگرایی قرار گرفته است. به چه دلیل در جریان اصولگرایی این جدایی اتفاق افتاده است؟
اسم این مسئله را نمی توان جدایی گذاشت.
پس چه اسمی برای آن می توان بگذاریم؟
نقد اشکالات به مفهوم جدایی نیست.
شما به اصلاحات هم نقد داشتید. اگر اسم این مسائل را جدایی نمی توان گذاشت پس چه چیزی است؟
ما به مبانی اصلاحات نقد داشتیم. به استراتژی سکولاریزه کردن نظام توسط آنها نقد داشتیم.
استراتژی سکولاریزه در بین اصلاحات جایگاهی ندارد. اخیرا نیز آقای خاتمی و اصلاح طلبان به نقد اصلاحات روی آورده اند. این افراد روحانی هستند. چطور یک روحانی می تواند استراتژی سکولاریزه کردن را در پیش بگیرد؟ شاید برخی از افراد با دیدگاه سکولاریزه کردن موافق باشند ولی آن را نمی توان به کل جریان اصلاح طلبی نسبت داد...
اتفاقا مبانی آنها همین است.
اگر اینطور بود در همان زمان از آنها به عنوان نیروهای خط امامی نام برده نمی شد...
تفکر خط امامی یک شعار غیر واقعی از سوی اصلاح طلبان بود.
به چه علت معتقدید که در اردوگاه اصولگرایان جدایی رخ نداده است؟
این مسئله یک بحث درون گفتمانی است که برای صیانت از اصولی که به آن پایبند هستند انجام می گیرد. زمانیکه فردی در جریان اصولگرایی روشی را اتخاذ می کند که به اردوگاه اصولگرایی آسیب می زند اولین نفراتی که باید آن را نقد کنند اصولگرایان هستند. به این دلیل که فردی با نام اصولگرایی آمده و حالا در نیمه کار بر طبق مبانی اصولگرایی عمل نمی کند. باید تکلیف مشخص شود که او بر مبنای تفکر اصولگرایی عمل می کند یا راه دیگری را رفته است؟ آنچه که باید در اینجا به آن دقت کرد این است که اصولگرایان برخلاف اصلاح طلبان عمل کردند که اگر عملکردشان بد بود یا اشکال داشت بازهم از عملکرد اشتباه به دلیل وابستگی گروهی دفاع کنند.
رییس جمهور اخیرا دوبار در رابطه با ادامه داشتن دولت تاکید کرده و با تغییر استانداران هم برخی اینطور اظهار نظر کرده اند که شانس سایر اصولگرایان برای برد در انتخابات آتی زیر سوال است تا چه برسد به اصلاح طلبان؛ نظر شما چیسـت؟
ما این جریان را به عنوان یک جریان جدی رقیب حساب می کنیم.
با توجه به اینکه اکنون دولت تمام امکانات را در اختیار دارد چطور سایر اصولگرایان می توانند در قدرت قرار گیرند؟
به نظر ما مشکلی وجود ندارد.
شما رقیب خود را دولت می دانید؟
زمانیکه وارد عرصه سیاسی شویم فرقی بین اصلاح طلبان و سایر رقبا برای اصولگرایان وجود ندارد. زیرا با همان جوشش
همان جریان انحرافی. به محضی که این تومور در دولت ایجاد شد خط مشی دولت نیز تغییر پیدا می کند. تا قبل از پیدایش جریان انحرافی، شعار، شعار انقلاب بوده است. حتی رهبری می گفته که احمدی نژاد نزدیکتر از آقای هاشمی به من است مگر غیر از این بوده است؟ خوب این بیماری باعث تغییر رفتار و حالات دولت شده است. این رفتار را نمی توان تایید کرد. در این مرحله بعد از بیماری انحرافی طبیعی است که موضع تغییر پیدا کند
و فعالیتی اصلاح طلبان وارد می شوند که جریان دولت و سایر اصولگرایان. ما طراحی، تبلیغات و شیوه ورود به انتخابات را باید بر اساس آرایش رقابتی تنظیم کنیم. اینکه تصور کنیم که اصولگرایان رقیبی در عرصه سیاسی کشور ندارند خلاف واقع است. در حقیقت باید پذیرفت که در این رقابت، هم اصلاح طلبان و هم جریان وابسته به دولت و طرفدار دولت حضور دارند. حضور این دو جریان در انتخابات عامل فعال شدن و با نشاط شدن انتخابات می شود و عاملی است که مشارکت مردم افزایش پیدا کند.
این مسائل جای بحث و بررسی بیشتری دارد. اما آنچه که مسلم است تا چندی پیش افرادی مانند آقای عسگر اولادی که از طرفداران احمدی نژاد بود اکنون می گوید که رییس جمهور باید ریشه اجتماعی داشته باشد. چرا در مدت بسیار کمی این مسائل به وقوع می پیوندد؟
عملکرد دولت آقای احمدی نژاد در دولت نهم و دهم متفاوت شده است.
برخی از افراد نزدیک به موتلفه معتقد هستند که آقای احمدی نژاد همان احمدی نژاد سابق است اما شناختها از وی بیشتر شده است.
نه، ما که نمی توانیم بگوییم که زبیر که در مقابل حضرت علی شمشیر کشید همان زبیرزمان پیامبر بوده است. ملاک حال افراد است. مگر ما می توانیم بگوییم که آقای کروبی همان کروبی سابق است.
ما در این گفت و گو با آقای کروبی و محصولی و دیگران کاری نداریم. می خواهیم بدانیم به چه علت صحبتهای بزرگان اصولگرایی طی سالیان نه چندان دراز برگشته است؟
علت همین است که گفته شد. زمانی فردی تومور مغزی می گیرد، به واقع غده ای در سر آن قرار می گیرد و این موضوع موجب شل شدن و بیحال شدن آن می شود. نمی توان گفت که این فرد از ابتدا مریض بوده است.
چه عاملی را پدید آورنده این تومور می دانید؟
همان جریان انحرافی. به محضی که این تومور در دولت ایجاد شد خط مشی دولت نیز تغییر پیدا می کند. تا قبل از پیدایش جریان انحرافی، شعار، شعار انقلاب بوده است. حتی رهبری می گفته که احمدی نژاد نزدیکتر از آقای هاشمی به من است مگر غیر از این بوده است؟ خوب این بیماری باعث تغییر رفتار و حالات دولت شده است. این رفتار را نمی توان تایید کرد. در این مرحله بعد از بیماری انحرافی طبیعی است که موضع تغییر پیدا کند.
به نظر می رسد که پیدایش جریان انحرافی نیز به دلیل عملکرد خود اصولگرایان بوده است. شاید اگر اصولگرایان کمی بهتر عمل می کردند اکنون ما شاهد پیدایش جریان اصولگرایی نبودیم...
چنین مسئله ای نیست. این در تمام دولتها سابقه داشته است.
چه سابقه ای؟
در تمام دولتها این جریان با نامهای مختلف وجود داشته است. در دولت آقای خاتمی جریان اصلاح طلب افراطی وجود داشت و در دولت آقای هاشمی طیف کارگزاران بوده و هدف آنها همه یکی یعنی ماندن در قدرت بوده است. فقط شعارها در زمانهای مختلف متفاوت بوده است. مگر در زمان آقای خاتمی ذهن او نسبت به جریان مشارکت مانند ذهن احمدی نژاد به جریان مشایی نبوده است؟ در زمان هاشمی و موسوی نیز همین طور بوده است.
در همان زمان بسیاری از آقایان طیف خط امامی مانند عبدالله نوری و سایرین نسبت به دیدگاه اقتصادی آقای موسوی نظر دیگری را که همان نظر آقای هاشمی بود پذیرفتند. با این حرف که موافق هستید؟
این را باید در مجلس سوم بررسی کرد.
منظور من هم در همان مجلس بود. اقتضای زمانی باعث شد تا آنها دیدگاه آقای هاشمی را در زمینه اقتصاد بپذیرند.
این اقتضا نیست. اقتضای آن روز آنها ماندن در قدرت بود. برای ماندن در قدرت موضعشان را عوض کردند.
با این گفته اصولگرایان به چه دلیل برای ماندن در قدرت موضعشان را عوض کرده اند؟
طبیعی است. حرف ما نیز همین است که این مسائل طبیعت هر دولتی است.
نزاع بر سر قدرت؟
بله این مسئله در تمام دولتهای قبل هم بوده و هیچ دولتی استثنا از این مسئله نیست. اکنون تلاشهایی که انجام می شود برای ماندن در قدرت است.
موتلفه چطور؟
ما همیشه بیرون قدرت هستیم(با خنده).
شما به ظاهر دستهای پشت پرده قدرت هستید؟
ما دنبال این هستیم که افراد صالح به روی کار بیایند. هیچ گاه به درون قدرت نرفتیم که بخواهیم از رانت آن استفاده کنیم و از آن بهره ای ببریم.
اگر اصلاح طلبان اکنون بر سر کار بودند به چه میزان شاهد کمتر شدن اختلاف بین اصولگرایان بودیم؟ به نظر شما در آن صورت آیا بازهم شاهد اختلافات این چنینی و با این وسعت بین این طیف بودیم؟
این اختلافات ناشی از فرایند انقلاب است. ما در فرایند انقلاب زمانی است که به دنبال نظام سازی هستیم. اختلافات چیز دیگری است.
آقای ترقی، از سال ۸۴ به بعد صحبت کنیم؟
مبنای این اختلافات مربوط می شود به بحث نظام سازی در کشور است. ما در واقع در دوران اصلاح طلبها مشکلمان با جامعه سازی بود. ما می گفتیم که جامعه نمونه اسلامی می خواهیم. ولی آنها می گفتند که ما جامعه مدنی می خواهیم.
آقای ترقی تعارف نداریم اکنون وضعیت جامعه از هر لحاظ با قبل از سال ۸۴ بسیار متفاوت شده است برای نمونه حجاب و عفاف که یکی از مصادیق جامعه نمونه اسلامی است را مثال می زنم. در آن زمان تمام وسایل ارتباط جمعی مانند ماهواره، اینترنت و موبایل و سایر مسائل نیز بود. این اختلاف که بحث نظام سازی نیست آقای ترقی؟ موضوع این گفت و گو اختلاف بین اصولگرایان از سال ۸۴ به بعد یعنی با روی کار آمدن یک دولت اصولگرا بود. ما می خواهیم از طریق این گفت و گو صادقانه با مردم در رابطه با اختلاف میان اصولگرایان صحبت کنیم.
اکنون ۷۶ درصد از مردم گشت ارشاد را قبول دارند و مهر تایید به آن می زنند. به چه دلیل احمدی نژاد آن را نفی می کند. این اختلاف در جامعه سازی است. یعنی رییس جمهور در جامعه مواردی را که عموم مردم یا حد اقل اکثریت مردم آن را قبول دارند آن را رد می کند. وزیر ارشاد بر همان اصول روزنامه شرق را می
زمانیکه فردی در جریان اصولگرایی روشی را اتخاذ می کند که به اردوگاه اصولگرایی آسیب می زند اولین نفراتی که باید آن را نقد کنند اصولگرایان هستند. به این دلیل که فردی با نام اصولگرایی آمده و حالا در نیمه کار بر طبق مبانی اصولگرایی عمل نمی کند. باید تکلیف مشخص شود که او بر مبنای تفکر اصولگرایی عمل می کند یا راه دیگری را رفته است؟
بندد آقای احمدی نژاد می گوید که چرا آن را بستی؟این حرفها به اصولگرایی نمی خورد.
البته اینجا ما به روزنامه شرق کاری نداریم هر چند که احمدی نژاد بحث هیئت نظارت را مطرح کرد نه بسته بودن یا باز بودن شرق را؛ گرچه می توان به عنوان یک خبرنگار تعبیری غیر از تعبیر هیئت نظارت را برای شرق در نظر گرفت. آن کاریکاتور به غیر از بستن چشم افراد بر روی بسیاری از مسائل جامعه به خصوص بحث اقتصاد را به ذهن متبادر نمی کرد. آقای احمدی نژاد بر روی هیئت نظارت بحث داشت و بعد از آن نیز بحث عزل آقای حسینی مطرح شد.
کسی در آنجا بحث هیئت نظارت را با احمدی نژاد مطرح نکرد. وی با اصل بستن شرق مخالفت کرد که بستن شرق ارتباطی به رییس جمهور ندارد. بستن یک رسانه به هیئت نظارت ودستگاه قضا و سایر دستگاهها مربوط می شود. بنابراین این نوع اختلاف نظرهای مربوط به شیوه جامعه سازی اسلامی مربوط می شود. علما زمانیکه از این شیوه جامعه سازی از این روند ناراضی هستند به طور طبیعی نیز ما هم از این شیوه ناراضی هستیم. زمانیکه علما از وضع فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی ناراضی هستند ما هم ناراضی هستیم. دولت باید از ظرفیتهای فکر جامعه استفاده بیشتری ببرد نه اینکه تکروی کند و به اتکا خودش بخواهد کشور را اداره کند.
نبود اصلاح طلبان در عرصه سیاسی قدرت در افزایش اختلاف میان اصولگرایان به چه میزان موثر است؟
نظام از اصلاح طلبان تندرو عبور کرده و به آنها به عنوان یک اپوزوسیون نگاه می کند. بقیه اصلاح طلبان که در چارچوب قانون اساسی عمل می کنند...
بحث ما در رابطه با نبود اصلاح طلبان در عرصه سیاسی قدرت و تاثیر آن در اختلاف بین اصولگرایان است.
چه کسی می گوید که آنها بر سر قدرت قرار ندارند؟ روزنامه و سایتهای آنها که همچنان برقرار است. حمایت تمام شبکه های خارجی از آنها هست.
به نظر می رسد که اینطور که شما می گویید نباشد. موتلفه جلسات ماهیانه خود را برگزار می کند. اما در میان اصلاح طلبان چنین چیزی وجود ندارد. هر دستگاهی به خودش اجازه بدترین نوع اظهار نظر را در رابطه با آنها به خود می دهد.
چطور شما این حرف را می زنید در حالیکه آقای خاتمی تولد خود را در روزنامه اطلاعاتی که متعلق به دفتر رهبری است برگزار می کند؟ برای چه از امکانات دولت و بیت المال استفاده می کنند. روزنامه اطلاعات برای چه کسی است؟
برای چه کسی است؟
برای رهبری است.
به چه دلیل به آنها اجازه داده اند که از امکانات دفتر رهبری برای جشن تولد فردی استفاده کنند؟
مخالفت نکردند.
ضمن اینکه شما نباید برگزاری جشن تولد را ملاک قرار دهید و بگوییدکه به آنها تمامی امکانات داده می شود؟
روزنامه اطلاعات پارکینگ اصلاح طلبان شده است. حقوقی را که اصلاح طلبان از روزنامه اطلاعات می گیرند شما می دانید که به چه میزان است؟
اصلاح طلبان کجا توانسته اند میتینگ بدون دردسر برگزار کنند؟ کجا توانسته اند یک راهپیمایی با مجوز برگزار کنند؟
برای چه آنها راهپیمایی داشته باشند؟ که بازهم ضد انقلاب به داخل آمده و نتوانند آن را کنترل کنند؟
به چه علت پیش داوری می کنید؟ چرا اکنون چند است که راهپیمایی مسالمت آمیز کارگران در اول ماه می مجوز نمی گیرد؟
به این دلیل که ده بار آنها آزمایش شده اند.
بحث ما این است که اگر اصلاح طلبان مانند یک نظام دموکرات بر روی کار بودند این مسائل بین اصولگرایان به وجود نمی آمد؟نظام اسلامی مانند توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی ومهرورزی یک شعار است. در اهانتهای اخیر نسبت به پیامبر اسامی مشاهده کردیم که ایران اولین کشور و یا حتی دومین یا سومین کشور نبود که اعتراض خود را نسبت به این مسائل مطرح کرد. می خواهم بگویم با این تفاسیر نمی توانیم خودمان را پیشتاز کشورهای اسلامی بدانیم. می خواهم بگویم این هم شعاری است مانند شعائر دیگر، شعاری است برای به دست آوردن قدرت همانطور که خودتان به آن اشاره کردید. بر طبق گفته خودتان اگر اصولگرایان این نقد را به دولت وارد می سازد به نظر می رسد که به دلیل قرار نداشتن در قدرت است و نه مسئله دیگری.
شما این مسئله را نگویید دیگر چه می خواهید بگویید؟
شما چه می گویید؟
یعنی هر کسی دلش برای مملکت بسوزد شما می گویید که برای قدرت سوخته است؟ این حرف غلط است و هیچ مبنایی ندارد.
تعبیرشما چیست؟
اولا کسی که دنبال قدرت باشد و بخواهد قدرت را به دست بگیرد، مصداق حرف شماست. ما که این حرفها را می زنیم اعتقادی نداریم که حتما باید قدرت به دست ما برسد.
شما گفتید که دولت به عنوان رقیب برایتان محسوب می شود من به ذهنم رسید که رقیب فقط در عرصه قدرت معنا پیدا می کند؟
ما می گوییم دولت رقیب جریان اصولگرایی است. به واقع می گوییم دولت رقیب جریانی است که می خواهد کشور را به سمت اسلامی تر شدن ببرد. بحث این نیست که ما می خواهیم به قدرت برسیم یا یکی از افراد ما به قدرت برسد. همانطور که مقام معظم رهبری تاکید کردند میدان برای کسانی که در چارچوب قانون بخواهند عمل کنند همیشه باز بوده است. رهبری در سخنرانیهای خراسان شمالی در رابطه با فتنه گفتند که باید راهتان را از آن عوامل جدا کنید. ما می گوییم اصلاح طلبان باید راهشان را از افراطی ها و اراذل و اوباش جدا کنید. راهتان را از افراطیهایی که قانون را قبول ندارند جدا کنید.
بحث ما در حال حاضر دولت و اختلاف میان اصولگرایان بود ولی حال که پای اصلاح طلبان به میان آمد باید گفت که حداقل اصلاح طلبان وضعیتشان مشخص است و به صراحت می گویند ما می خواهیم یکسری از اصول اصلاح شود. آنها نیامده اند که از نام اصولگرایی استفاده کنند و دولتی را بر سر کار بیاورند که نواصولگرا و فرا اصولگرا از آب در بیاید.
این تعبیری است که شما دارید. ما به فرااصولگرایی قائل نیستیم.

کد مطلب: 12246
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *