یکسومِ مدارسِ کشور ناایمن هستند.
در هفتهی گذشته، یکی از دانشآموزانِ دبستانِ فرسوده و غیرِ استانداردِ روستای گرماشِ سنندج به علتِ ریزشِ دیوارِ حیاطِ مدرسه جان خود را از دست داد.
یکشنبه نیز، سقوطِ پایهی فلزیِ بسکتبال در یکی از مدرسههای فرسودهی شهرستانِ سیریکِ هرمزگان جان یکی از دانشآموزان پایهی دوازدهم را گرفت.
به گزارشِ «
مردمسالاری آنلاین»، از سالِ ۱۳۸۵ طرحِ تخریب و بازسازیِ مدارس آغاز شد و مسئولان وعدهی بازسازیِ مدارسِ فرسوده را دادند تا آنجا که، در سال ۱۳۹۳، محمدحسین ترابیزاده، معاونِ فنی وقتِ سازمانِ نوسازی، توسعه و تجهیزِ مدارس، از بازسازیِ نزدیک به نیمی از مدارس کشور خبر داد و
گفت: «از ۱۳۱ هزار کلاسِ درس که شرایطِ نامناسب داشته و نیاز به تخریب و بازسازی داشتهاند ۶۰ هزار کلاسِ درس براساسِ قانونْ نوسازی و شرایطِ ایمن پیدا کردهاند.» با همهی اینها، اکنون که در سالِ ۹۷ به سر میبریم خبرهایی سخت ناگوار از جانسپردن کودکانِ دانشآموز به علتِ فرسودگیِ مدارس به گوش میرسد.
ناایمنیِ یکسومِ مدارسِ کشور
یکسومِ مدرسههای ایران ناایمن هستند و یک میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز در مدرسههایی درس میخوانند که باید تخریب و از نو ساخته شوند. مدارسِ دو میلیون دانشآموزِ دیگر نیز ناایمن است و نیاز به استوارسازی دارد.
برای استوارسازیِ مدارس به پنج هزار میلیارد تومان و برای نوسازیِ مدارسِ فرسوده به ۱۱ هزار میلیارد تومان بودجه و اعتبار نیاز است که خبری از تامین آنها نیست و چنین، مهمترین مشکل در نوسازی و استوارسازیِ مدرسهها نبودِ بودجه و تخصیص ندادن اعتبارهای لازم است.
گفتنی است که در این میان،
۳۰ درصدِ مدرسههای آموزش و پرورشِ ناایمن از خشتوگل یا کپر هستند. بیشترین مدارسِ کپری نیز در جنوبِ استانِ کرمان و سیستان و بلوچستان است. در این میان، برای گرهگشایی این معضل نیز، استانِ سیستان و بلوچستان به تنهایی به ۶۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد.
زمینلرزه و آتشسوزی در کمینِ مدرسههای فرسوده
از آنجا که بیشتر نقاطِ ایران زمینلرزهخیز است مدرسههای فرسوده، در این میان، میتوانند معضلآفرین باشند. بودن دانشآموزان در مدارسی که با یک تکان میتواند منجر به فاجعههایی بزرگ شود بسیار خطرناک است.
افزون بر زمینلرزه، آتشسوزی نیز خطری دیگر است که مدارسِ فرسوده را تهدید میکند. در آتشسوزیهایی که در مدارسِ ایران رخ دادهاند فرسودگیِ مدارس قطعیترین عامل در ایجاد آتشسوزی بوده است. سالی نیست که آتشسوزیِ ناشی از بخاریِ نفتی و سامانهی گرمایشیِ غیرِ استاندارد در مدارسِ فرسوده جانِ دانشآموزان و آموزگاران را نگیرد و شماری را دچارِ سوختگی نکند. از ۱۵۰ هزار کلاسِ درسِ کشور هنوز ۵۰ هزار تای آنها از بخاریِ نفتی برای سامانهی گرمایشی سود میبرند. این یعنی ۳۳ درصد از کلاسها همچنان در معرضِ خطرِ آتشسوزی هستند.
تهران فقیرترین استان در تأمین فضاهای آموزشی
برخلاف تصورِ رایج که همهی امکاناتِ کشور در پایتخت جمع شده است، باید اذعان داشت تهران در بسیاری از زمینهها از فقری رنج میبرد که دورافتادهترین شهرستانهای ایران به گردِ پای آن نیز نمیرسد.
برپایهی آمارها و به
اذعانِ مدیرکلِ آموزش و پرورشِ تهران، استانِ تهران در تأمین فضاهای آموزشی فقیرترین استانِ ایران است.
برپایهی
گفتهی وزیرِ آموزش و پرورش، محمد بطحایی، ۵۰ درصد مدرسهها و فضاهای آموزشیِ تهران فرسودهاند و به بازسازی نیاز دارند.
شمارِ مدارسِ فرسودهی این شهر میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ مدرسه تخمین زده شده است که عمری بیش از ۴۰ سال دارند؛ مدارسی که حتی میتوانند با یک توفان نیز آسیبهایی جدی ببینند. برآوردِ مالیِ بازسازی و نوسازیِ هر یک از این مدارس رقمی نزدیک به ۲ تا ۳ میلیارد تومان است و از آنجا که اعتباری کافی بدین امر اختصاص داده نشده هر آن انتظار واقعهای ناخوشایند میرود.
زمینلرزهی سالِ گذشتهی کرمانشاه و تخریبِ ۷۸ مدرسهی فرسوده در پی آن، هشداری به مسئولان بود که مسئلهی فرسودگیِ مدارس را جدی بگیرند. مرگِ دو دانشآموز در یک هفتهی اخیر نیز زنگِ خطری دیگر بود.
حادثه خبر نمیکند و نباید منتظر آن بود تا سپس جویای درمان شد. مسئولانِ دلسوز و کاربلد کسانیاند که خطر را پیش از وقوعِ آن تشخیص و رفع کنند نه آنکه پس از وقوعِ حادثه از مردم پوزشخواهی کنند یا در پی مقصر گشته تقصیر را گردنِ یکدیگر بیندازند.
درد مشخص است و چاره نیز مشخص. باید تا دیر نشده آستینها را بالا زد و اعتباراتِ لازم را برای بازسازی و نوسازیِ مدارسِ فرسوده تخصیص داد تا بار دیگر شاهدِ پرپر شدنِ کودکانِ بیگناهِ کشور که پدر و مادرانشان با هزاران آرزو آنان را روانهی مدارس کردهاند نباشیم.