از روزی که آیت الله علم الهدی در نماز جمعه مشهد ، نام سوفیالورن را آورد و توجه بخشی از مردم همیشه در صحنه را به این ستاره سالهای دور سینما جلب کرد ، دائم در ذهنم این نکته بود که مهدی سهیلی شعری درباره سوفیالورن گفته است .
من البته هیچ گاه مشتری شعرهای سهیلی نبودم ولی مطمئنم که در روزگار نوجوانی یا جوانی ، در کتابخانه ای ، کتاب شعری از او را ورق زده ام و از اینکه او درباره سوفیالورن ، شعر عاشقانه گفته و به چاپ رسانده ، تعجب کرده ام ؛ و همین تعجب ، این موضوع را در یادم نگاه داشته است .
دیروز همت کردم و در اینترنت ، کتاب اشک مهتاب ، معروفترین و پرفروشترین کتاب سهیلی را پیدا کردم و در آن شعر مربوط به سوفیالورن را دیدم و خواندم ؛ شعری که این طور آعاز شده بود :
" گوید به گوش من ، دل زیبا پرست من
این سوفیاست یا که خداوند نازهاست
گوید به من نگاه هوسباز گرم او
این چشم نیست ، جلوه دریای رازهاست "
... و مهدی سهیلی ، همین طور که جلو می رود اوج می گیرد و بعد از توصیف سرتا پای سوفیالورن ، رویای خویش را از بودن با او را با جزئیات وصف می کند ؛ اما آنچه توجه مرا جلب کرد یک بیت از این شعر بود در وسط توصیف رویاهای شاعر :
" گلبوسه ها ز دور ، ربایم به میل خویش
از چاله های گونه عابد فریب او ..."
مهدی سهیلی این شعر را در زمستان ۱۳۳۲ گفته است ؛ دقیقا ۶۴ سال پیش . در آن روزها خیلی ها سرخورده از کودتای ننگین ۲۸ مرداد بودند و دل و دماغ نداشتند ، ولی بعضی ها مثل مهدی سهیلی انگار فقط چاله های گونه سوفیالورن را می دیدند و می فهمیدند . الان که عکسهای سوفیا لورن را در هشتاد و چند سالگی منتشر کرده اند ، به نظرم ردی از عابدفریبی آن چاله ها نمانده است ، اما می توان ادعا کرد که مهدی سهیلی پربیراه نگفته ؛ ۶۴ سال پیش آن چاله های کذایی کارکردی داشته اند که شاید تا امروز هم از یادها نرفته باشد !
محمدحسین روانبخش