«نامه احمدينژاد به اوباما» تيتري بود که روز گذشته تمام کانالهاي خبري و رسانهها را درنورديد. براي خودش تکراري از تاريخ بود. يادمان ميآيد نامههاي رئيس دولت سابق را که به مقصد کاخ سفيد ارسال ميشد اما هيچ جوابي نميرسيد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، گرچه نامهنگاري بين روساي جمهور و مقامات کشورها از منظر مناسبات ديپلماتيک يک اتفاق معمول است. اما بي جواب ماندن نامههاي احمدينژاد از طرف اوباما در دوران رياست جمهورياش نشان از بيتاثيري آنها دارد حال احمدينژاد بدون سمت رياست دولت، براي اوباما نامه نوشته است و حال سوال اينجاست که چرا احمدينژاد به خود زحمت ميدهد و نامهاي را به 10 هزار کيلومتر آنطرفتر ميفرستد و اصلا حتي منتظرجواب هم نميماند. به نظر ميرسد تنها يک جواب داشته باشد، خودنمايي به شيوه احمدينژاد که در واقع براي خودش برندي شده است!
احمدينژاد چه نوشته است؟
در بخشي از نامه احمدينژاد آمده است:
«در 18 تيرماه 1393 هجري شمسي ( نهم ژوئيه 2014) ، دادگاهي در آمريکا به بهانههاي واهي و بدون ارائه هيچ سند معتبري حکم به تصرف حدود دو ميليارد دلار از ثروت ملت مظلوم ايران را به ناحق و با زورگويي آشکار صادر کرد و در اول ارديبهشت سال 1395 (20 آوريل 2016) نظام قضايي آمريکا آن حکم را تاييد و اموال را مصادره نمود که اين امر با اعتراضات گسترده و عموميملت ايران مواجه شد.
ملت ايران انتظار دارد، اين مورد خاص که تماما و مشخصا در دوره حکومت جناب عالي و آن هم در اواخر دوره رياست شما و بر خلاف تمام موازين و قواعد حقوقي بين المللي اتفاق افتاده است، توسط جناب عالي و به سرعت مرتفع شده، حق ملت ايران استيفا گردد ، منابع به طور کامل مسترد و خسارات وارده نيز جبران شود. گرچه بر اين باورم که در هر صورت ملت ايران ، کليه حقوق پايمال شده خود را بازپس خواهد گرفت اما اينجانب مشفقانه به شما نصيحت ميکنم که اجازه ندهيد اين لکه ننگ و نقطه تاريک و حادثه تلخ به نام شما در تاريخ روابط يکسويه و غيرعادلانه دو کشور ثبت گردد و بياعتمادي تاريخي تعميق يابد. نامه اينجانب مطلقا جنبه سياسي ندارد بلکه صرفا از منظر حقوق انساني و در دفاع از حق مسلم ملتم نگاشته شده است و چنانچه جناب عالي آن را با نگاه و ملاحظات سياسي مطالعه کردهايد، ضروري است يک بار ديگر و صرفا از منظر نگارنده آن را مرور نماييد.»
سابقه مرد دست به قلم سياست
بد نيست مروري داشته باشيم بر تمام نامههايي که احمدينژاد در دوران رياستجمهورياش به سران کشورهاي اروپايي و آمريکا نوشته است.
16 آبان 88؛ رئيس جمهور آمريکا، براي تبريک پيروزي اوباما در انتخابات رياستجمهوري:
سياستهاي مبتني بر جنگطلبي، اشغالگري، زورگويي، فريبكاري، تحقير ملتها و تحميل روابط تبعيضآميز و غيرعادلانه بر آنان و بر مناسبات جهاني به رفتاري مبتني بر عدالت و احترام به حقوق انسانها و ملتها، دوستي و عدم دخالت در امور ديگران تبديل گردد. از اينكه توانستيد آراء اكثريت شركتكنندگان در انتخابات را به خود جلب كنيد تبريك ميگويم.
اسفند 88، به باراک اوباما درباره مبارزه با تروريسم و عملکرد آمريکا در حمايت از ريگي:
18 ارديبهشت 85، جرج بوش رئيس جمهوري وقت آمريکا؛ در بخشي از نامه آمده است: «آقاي جرج بوش آيا مي شود پيرو حضرت مسيح (ع) پيامبر بزرگ الهي بود، خود را متعهد به حقوق بشر دانست، ليبراليسم را الگوي تمدني معرفي كرد، با گسترش سلاحهاي هستهاي و كشتار جمعي اعلام مخالفت نمود، مبارزه با تروريسم را شعار خود قرار داد و در نهايت؛ براي تشكيل جامعه واحــد جهاني تلاش كرد.
21 آبان 86، سارکوزي رئيسجمهور وقت فرانسه؛ لوموند مدعي شد احمدينژاد در اين نامه سارکوزي را «فردي جوان و بيتجربه» خطاب کرده و توصيههايي به وي کرده، از او خواسته است «روابط دو کشور را ازبين نبرد» اما ثمرههاشميمشاور ارشد رييس جمهور، خبر لوموند درباره محتواي نامه احمدينژاد به سارکوزي را تحريف شده دانست و تاکيد کرد: در اين نامه با اشاره به سوابق روابط ايران و فرانسه و تشريح وضعيت موجود، به افق آينده روابط دو کشور نيز اشاره شده است.
28 تير 85، آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان؛ او در اين نامه مرکل را سياستمداري دنيا ديده خطاب کرده و نوشته: «جناب صدر اعظم، اينجانب قصد ندارم موضوع هلوکاست را بررسي کنم . اما آيا اين احتمال عقلايي نيست که بعضي کشورهاي پيروز در جنگ قصد داشتهاند بهانهاي درست کنند و بر اساس آن مردم کشور مغلوب در جنگ را دائما شرمنده نگهدارند تا انگيزه، حرکت و نشاط را در آنان تضعيف کنند و جلوي پيشرفت و اقتدار شايسته آن کشور را سد نمايند».
18 مهر 89، پاپ، واتيکان؛ او در اين نامه آورده است: «از مواضع شما و شوراي پاپي اديان واتيکان در محکوم نمودن اقدام نابخردانه کليسايي در ايالت فلوريداي آمريکا در اهانت به ساحت مقدس کلامالله مجيد که دل ميليونها مسلمان را به درد آورد، تشکر ميکنم».
تير 85، ژاک شيراک، رييس جمهور اسبق فرانسه که البته محتواي نامه منتشر نشد.
«هرم وارونه» سياست خارجي احمدينژاد
حشمت فلاحت پيشه عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس درباره علل نامه نويسي احمدينژاد به اوباما گفته است: «ايشان در ابتدا با اتخاذ يک سري مواضع تند، هيجاني و جنجال برانگيز عملا فضاي هرگونه مذاکره را با مشکل و مانع مواجه کرد، اما در سالهاي آخر دولت با ورود به فاز ديپلماسي، موضوع مذاکره با آمريکا را مطرح کرد و بعد از آن نامههايي خطاب به آقاي اوباما نوشت. به اين سياست تنها ميتوان هرم وارونه گفت که در نهايت نيز نتيجه نداد. حال اينکه سياست خارجي کشور به يک نظم اعتدالي نياز دارد که بنده از آن به عنوان لبخند شمشير در سياست خارجي ياد ميکنم و کتابي راهم تحت اين عنوان در سال گذشته نوشتم.» وي همچنين گفت: «اگر آقاي احمدينژاد از همان ابتدا به دنبال ديپلماسي بود بايد ابتدا وارد فاز مذاکراتي ميشد و مانع شکلگيري فضاي چالشي عليه ايران ميشد. اما برخي از مواضع تند و غيرلازم ايشان باعث ايجاد زمينهاي براي کشورهايي شد که به دنبال ايران هراسي در دنيا بودند.» اين عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با اشاره به فضاي بينالمللي در دوران احمدينژاد گفت: «در سال 2004 آمريکا گزارشي منتشر کرد که در آن مانع اصلي شکست آمريکا در منطقه برخي از دولتهاي ارتجاعي بود؛ البته در ظاهر مواردي عليه ايران نيز مطرح ميشد اما با سياستهاي آقاي احمدينژاد، دولتهاي مرتجع عرب همچون مصر، عربستان و اردن با يکديگر سازوکاري تحت عنوان ايران هراسي شکل داده و آمريکاييها را نيز شريک کردند و دراين راه از مواضع تند آقاي احمدينژاد نيز استفاده کردند».
وي افزود: «بعد از آن آقاي احمدينژاد لبخند ديپلماتيک آقاي خاتمي را کنار گذاشت و سياست شمشير آخته را در پيش گرفت به طوري که در عين حالي که جمهوري اسلامي ايران قصدي براي بر هم زدن نظم موجود در منطقه نداشت ايشان به گونهاي صحبت کرد که انگار اين نظم بينالمللي را اصلا نميپذيرد و حتي در پاسخ به منتقدان گفت که همه زير يک سقف صحبت ميکنند و من اين سقف را برداشتهام.» فلاحتپيشه ادامه داد: «از لحاظ رفتارشناسي سياسي آقاي احمدينژاد فضاي فراتر از سقف روابط بينالمللي براي خود ترسيم کرده بود و سياستهايش را در اين قالب پيش برد اما در نهايت ايشان کم کم زير اين سقف آمد و همان قطعنامههاي تحريميرا که روزي تحت عنوان کاغذپاره مطرح ميکرد کنار گذاشت و تلاشهايي براي مذاکره با آقاي اوباما کرد».
اميدواريم اوباما به حرف احمدينژاد گوش دهد!
غلامحسين کرباسچي نيز به باشگاه خبرنگاران گفته است: «تاکنون همه تلاش احمدينژاد اين بوده تا در افکار عمومي، جامعه، مطبوعات و تبليغات حضور داشته باشد و موضوع اين نامه هم همين است. احمدينژاد اون موقع که در رأس کار بود بايد پيگيري ميکرد تا اين اموال برگردد.» دبيرکل حزب کارگزاران گفت: «اميدواريم اوباما به حرف احمدينژاد گوش دهد تا پولها به کشور برگردد و مشکلات کشور حل شود.» محسن کوهکن نائب رئيس جبهه پيروان و نماينده مجلس نيز گفته است: «بنده منهاي ورود به ماهيت نامه نوشته شده، اين اقدام را ارزيابي مثبت و يا منفي نميکنم. ما نميتوانيم بگوييم که يک شخصيت سياسي کشور حق نوشتن نامه به مقامات سياسي کشورهاي ديگر را دارد يا ندارد. در اينجا محتواي نامه اهميت دارد و با اطلاع از آن است که ميتوان اقدام احمدينژاد را ارزشگذاري کرد.» وي با بيان اينکه ممکن است بسياري اين اقدام احمدينژاد را انتخاباتي تلقي کنند، تصريح کرد: در کشور ما کليه کساني که تصميم به ورود در انتخابات دارند، از مدتها قبل از شروع انتخابات به انحاي مختلف هر کاري که انجام دهند به اين فضا کشيده ميشوند.» کوهکن افزود: «اگر احمدينژاد هزار بار هم قسم بخورد که کارش انتخاباتي نبوده، اکثر سياسيون باور نميکنند و حرکت وي را انتخاباتي تلقي ميکنند.» نايب رئيس جبهه پيروان با اشاره به اينکه برداشت اين افراد کاملا طبيعي است حتي اگر قصد کاتب چنين چيزي نبوده باشد، خاطرنشان کرد: «هرکس که با فضاي سياسي کشور آشنا باشد، بايد اين ديدگاهها و فضاها را نيز بشناسد.»
يک توضيح مهم درباره نامه احمدينژاد به اوباما
محمود احمدينژاد رئيس دولتهاي نهم و دهم ايران، با ارسال نامهاي خطاب به اوباما رئيسجمهور آمريکا، نسبت به مصادره دو ميليارد دلار از منابع مالي مصادرهشده ايران اعتراض کرده است.به گزارش سايت «اميد هستهاي» پس از انتشار متن نامه احمدينژاد، توضيحاتي مختصر درباره آن را يادآور شده و آورده است:چنانچه از نامه غيرمنتظره رئيس دولت سابق به رئيسجمهور آمريکا برميآيد، در کنار اشاره به يک جفاي آشکار نظام حقوقي و سياسي آمريکا نسبت به ملت ايران روح حاکم و شايد هدف اصلي اين نامه سرگشاده بازگوي اين نکته است که حکم توقيف دو ميليارد دلار در دولت يازدهم صادر شده است.مراجعه به جدول گزارش کميته ويژه بررسي موضوع، نشان ميدهد حکم اصلي توقيف دو ميليارد دلار از اموال ايران در سال 2008 ميلادي صادر شده و دو حکم مورد اشاره محمود احمدينژاد در نامه فوق مربوط به تقاضاي تجديدنظر توسط دولت يازدهم در آن حکم اوليه است. باتوجه به تاريخهاي جدول کميته ويژه مشخص ميشود که نامه منتشره همراه با کارکرد سياست خارجي جنبه سياست داخلي هم دارد، اما در اين نامه به يک نکته مهم توجه نشده است که حکم اوليه توقيف در دوره دولت محمود احمدينژاد صادر شده و از اينرو کماکان اين سؤال بدون پاسخ است که آيا نميشد به گونهاي عمل کرد که آمريکاييها از ابتدا نتوانند حکم توقيف اموال ايران را صادر کنند؟ به گزارش ايسنا، احمدينژاد در نامه خود مدعي شده که حکم صادره مربوط به دورهاي است که دولت يازدهم در ايران بر سر کار بوده است.