مطبوعات در ايالات متحده آمريکا نقش مهمي در کنترل افکار عمومي دارند تا جايي که آمادهسازي ذهني بسياري از برنامهريزيهاي دولتمردان آمريکايي با استفاده از مطبوعات اين کشور صورت ميگيرد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، در آمريکا روزانه 1759 روزنامه منتشر ميشود که 61 ميليون آمريکايي آنها را دريافت ميکنند و تعداد بيشتري آن را ورق زده و ميخوانند. دولتمردان آمريکايي به رسانه اعم از ديداري و شنيداري و نوشتاري، به عنوان يکي از ارکان حل و فصل منازعات خارجي و داخلي مينگرند که در کنار ديگر اضلاع مثلث سنتي، ديپلماسي، اهرم اقتصادي و قدرت نظامي ضلع جديدي به نام رسانهها و کارکرد تبليغاتي آن براي حل و فصل منازعات خارجي و داخلي قرار ميگيرد. يکي ديگر از کارکردهاي مطبوعات ديپلماسي عمومي است که با ابزار رسانه محقق ميشود. با توجه به تحولاتي که در عرصه نظام بينالملل رخ داده، ديپلماسي از معناي متداول و سنتي که ناظر به مذاکرههاي رودرروي مقامهاي دولتي و رسميبود، خارج شده است و انواع مختلف ديگر مانند ديپلماسي ديجيتال، ديپلماسي رسانه و ديپلماسي فرهنگي که همه آنها زير مجموعه قدرت نرم قرار ميگيرد، در چارچوب ديپلماسي عمومي قرار ميگيرد.
از جمله روزنامههاي مهم آمريکايي که به طور تخصصي در جهت ديپلماسي عمومي و سياست خارجي تلاش ميکنند، واشنگتن پست و نشنال اينترست هستند. اين روزنامهها فعاليت اصلي خود را در زمينه سياست خارجي و بويژه خاورميانه و شرق قرار داده اند، در واقع ميتوان گفت برخي از سياستهاي کاخ سفيد در مقابل ايران و ساير کشورهاي منطقه از طريق اين روزنامهها نشان داده ميشود.
ارگان سابق دموکراتها
روزنامه «واشنگتن پست» بعد از نيويورک تايمز مشهورترين و پرتيراژترين روزنامه است که به طور وسيعي در آمريکا منتشر ميشود. اين روزنامه نخستين بار در سال 1877 به عنوان ارگان حزب دموکراتيک به چاپ رسيد و همين جهت فکري باعث شد که بيش از نيم قرن با مشکلات اقتصادي که حزب نيز با آنها درگير بود روبه رو شود، البته واشنگتن پست در سال 1889 فروخته شد و مورد بيمهري حزب قرار گرفت. پس از فروش، تعداد صفحات روزنامه افزايش يافت و ارتقاي محتوا به افزايش شهرت روزنامه کمک کرد و به مرور واشنگتنپست به عنوان يک نشريه محافظهکار در بين مردم شناخته شد. اين روزنامه بار ديگر در سال 1905 فروخته شد اينبار« جان مک. لين» که توجه ويژهاي به مباحث و گزارشهاي اجتماعي داشت مديريت روزنامه را بر عهده گرفت و در سال 1916 اين سمت را به پسرش واگذار کرد. در دهه 1920 و در زمان مالکيت «لينها» روزنامه جايگاه خود را از دست داد که بخشي از اين افت محبوبيت مربوط به مدير روزنامه بود که عقايدش در روزنامه بازتاب داده ميشد. در سال 1933 «ماير» واشنگتن پست را که از لحاظ مالي ورشکسته و در بين مردم بدنام بود، خريداري کرد و بلافاصله بازسازي شروع شد.
نشريه نئو محافظهکاران
نشنال اينترست نيز يکي از روزنامههاي پرفروش آمريکا است که در ميان مردم به عنوان روزنامهاي محافظکار شناخته ميشود. اين روزنامه بر خلاف واشنگتن پست بيشتر به جناح جمهوريخواه نزديک است اما در کنار نقد دموکراتها با برخي سياستهاي زورمدارانه جمهوريخواهان نيز مخالف است. مهمترين نقد اين روزنامه به جمهوريخواهان به سياستهاي جنگطلبانه بوش و جنگ عراق باز ميگردد. به طور کلي ميتوان گفت نشنال اينترست تمرکز اصلي خود را بر ايران، روسيه و چين قرار داده است و سياستهاي ايالات متحده در اين کشورها را مورد مطالعه قرار ميدهد.
با نگاهي به تيتر و موضوعات اين روزنامهها ميتوان فهميد معمولا صداي غالب در آمريکا از طريق آنها منعکس ميشود. اما تفاوتهاي جزئي هم در موضعگيريهايشان وجود دارد. به طور مثال در شروع مذاکرات هستهاي سياست هردو روزنامه کژدار و مريز بود، يعني دقيقا سياستي که همان زمان در کاخ سفيد هم وجود داشت. در ادامه و با جدي شدن مذاکرات تا حدي به سمت بهبود رابطه با ايران و لزوم اعتماد به ايران متمايل شدند تا جايي که هردو اين روزنامهها موضعي موافق با فعاليت موشکي ايران را اتخاذ کردند. در آن زمان گرهاي تحت عنوان «مذاکره بر سر فعاليت موشکي ايران» در مذاکرات هستهاي ايجاد شده بود. کشورهاي اروپايي اصرار داشتند فعاليتهاي موشکي ايران هم بايد مانند فعاليت هستهاي مورد مذاکره قرار گيرد و رسيدن به توافق را مشروط به کاهش توان موشکي ميدانستند. اما ايران به هيچ وجه حاضر به پذيرش اين مسئله نبود، اين اختلاف تا جايي بالاگرفت که امکان شکست مذاکرات مطرح شد. در اين دوره هر دو روزنامه در موضعگيري جالبي از توان دفاعي ايران دفاع کردند. واشنگتن پست در سرمقالهاي نوشت:«نميتوان انتظار داشت ايران از خود دفاع نکند» و در ادامه اين يادداشت اصرار بر کاهش توان موشکي را تلاشي براي تضعيف پيشرفتها در روابط با ايران که يکي از موثرترين کشورها در منطقه خاورميانه است، دانست.
در همين زمان نشنال اينترست نيز از لزوم «دور نگه داشتن موضوع موشکي از مذاکرات هستهاي» سخن گفت. اين روزنامه همچنين نوشت:«به موجب برنامه اقدام مشترک ژنو، اگر طرفين بخواهند به قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل بپردازند- که شامل تحريمها در مورد فعاليتهاي موشکي ايران نيز ميشود- آنها بايد تنها از منظر لغو جامع تحريمها به آن بنگرند نه مداليتهاي که در واقع به حفظ آنها منجر ميشود- آنگونه که ايالات متحده انتظار دارد». موضع گيري مشترک اين دو روزنامه به همينجا محدود نماند و در ادامه نيز مواضع مشترکي در اتفاقات مختلف اتخاذ کردند. اما اين مواضع با سياستهاي دولتمردان آمريکا و جو غالب اين کشور مدام در حال تغيير است.
تازه ترين موضعگيري مشترک اين دو روزنامه به حمله هم زمانشان به ظريف باز ميگردد.نشنال اينترست نوشت: «ايران سالها چالش جدي در حوزه هستهاي بوده است – واقعيتي که از زمان انجام توافق تغيير نکرده. هنگاميکه ايران شروع به مذاکره جدي بر سر برنامه هستهاي خود در سال 2013 کرد، تنها به اين دليل بود که تحريمها لغو شود؛ در واقع هيچ تغييري در ارتباط با جاهطلبيهاي نظاميهستهاي ايران ايجاد نشده، و ايران تا آنجا که بتواند به پيشبرد برنامهاش ادامه ميدهد (براي نمونه، برنامه موشکهاي دور برد، و R&D و مدلهاي سانتريفيوژهاي پيشرفتهاش). در همين حال، به شدت دنبال کردن گزينه نظاميرا انکار ميکند». اين نشريه در ادامه آورده است:«در دوره پسا تحريم، ايران به ستاندن امتيازات بيشتر از غرب ادامه ميدهد تا مطمئن شود وضعيت اقتصادي خود را وراي آنچه در توافق هستهاي آمده بهبود ميدهد که در برابرش حداقل امتيازات هستهاي را داده است. براي اين مقصود ايران قدرت کلام را به خدمت ميگيرد: روايتهاي استوار و بيتغييري که رهبران ايران با فراست خود در سخنوري ترويج ميدهند. ايران تا ابد خود را به شکل يک بازيگر درستکار و درخشان بينالمللي نشان ميدهد که با رفتار قلدرمآبانه بي امان غرب روبرو است.»
واشنگتن پست هم در گزارشي مشابه ظريف را مورد حمله قرار داد و تلاش کرد سياست ظريف را يک بام و دو هوا نشان دهد، اين روزنامه نوشت:«نحوه تعامل ديپلماتيک با ايران در دولت اوباما حول اين ايده شکل گرفته که اين کشور ميان دو دسته تقسيم شده؛ تندروها و گروههاي ميانهرو. نمونه بارز دسته دوم وزير خارجه محمدجواد ظريف است که محبوبيت زيادي ميان خبرنگاران غربي و حتي بيش از آنها، نزد وزير خارجه جان کري دارد.با اين حال، اگر واقعا شکافي ميان آقاي ظريف و تندروهاي مورد فرض وجود داشته باشد، او به خوبي توانسته آن را بپوشاند. براي نمونه، در زمان 18 ماه زنداني بودن جيسون رضائيان، خبرنگار واشنگتن پست، ظريف تاييد کرد که او جاسوس بوده است. نظر آقاي ظريف اين بود که رضائيان توسط يک عامل بسيار افراطي سطح پايين دولت آمريکا مورد «سوءاستفاده» قرار گرفته است».
اين همزماني دوباره در حمله به وزير خارجه ايران جالب به نظر ميرسد و بعيد نيست در پشت اين همزمانيها سياستي از سوي کاخ سفيد در جريان باشد.