قتل دلخراش دختر بچه افغان چند روزي است جامعه را در بهت و حيرت فرو برده و دلهاي مردم ايران و افغانستان را به درد آورده است. ستايش شش ساله، فرزند چهارم يک کارگر مغني در اطراف ورامين بود. دختري که هنوز هفتمين بهار زندگي خود را نديده بود، توسط نوجواني 17 ساله به قتل رسيد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، حالا شبکههاي اجتماعي مملو از غم تجاوز به دخترک 6 ساله اي هستند که هنوز عکسهاي با لبخندش در فضاي مجازي در حال پخش شدن است. ستايش افغانستاني و البته زاده ايران، در همين زير گوش تهران «ورامين» و منطقه خيرآباد به دنيا آمده است. منطقهاي جرم خيز که چندان مورد اهميت قرار نگرفته است.
از ربايش تا قتل
ستايش بيست و دوم فروردين گم ميشود و پدر و مادرش که اهل افغانستان هستند، همه جا را به دنبال دخترک زير و رو ميکنند، پليس هم ردي از دخترک نمييابد. تا اينکه فرداي روز گم شدن ستايش، پليس ميگويد ردي از او گرفته است. اما پدر ستايش با پيکر آسيب ديده دخترش مواجه ميشود، پسر 17 ساله همسايه، ستايش را بعد از تجاوز با چاقو به قتل ميرساند و پيکرش را در وان حمام مياندازد و رويش اسيد ميريزد؛ شبيه صحنهاي از يک سريال آمريکايي. ماجرا وقتي به گوش پليس ميرسد که پسر 17 ساله در از بين بردن جنازه موفق نيست و از دوستش کمک ميخواهد و اين دوست هم پدرش را در جريان ميگذارد و خبر به پليس و کلانتري محل داده ميشود و حالا پسرک دستگير شده است.
فراتر از هويت
هنگام وقوع جناياتي اينچنيني که حسب اتفاق از سوي دو گروه متفاوت ملي، يا قومي، يا مذهبي و يا با هرخصوصيت هويتي ديگر رخ ميدهد، منطق و عقل سليم و ويژگيها و اقتضاي يک جامعه رو به رشد حکم ميکند که بزرگان و افراد موثر و نيز مسئولان منتصب به دو طرف بلافاصله با نوعي ابراز همدلي سعي بر حساسيتزدايي جامعه از فاکتورهاي هويتي کرده و آن را همانگونه که هست يعني جرمي اجتماعي تلقي کنند و با ابراز همدردي و کمک به گروهي که دچار خسارت جاني، مالي و روحي در آن شدهاند زمينههاي همگرايي و همدلي هرچه بيشتر دو گروه مختلف اجتماعي را فراهم سازند. در اينگونه جرائم عناصر هويتي و قوميتي کمترين اهميت را خواهند داشت و بايد به جامعه و بستر وقوع جرم توجه کرد. لذا هويت زدايي (اعم از مليگرايي و ...) در هنگام وقوع جرائم اجتماعي ميبايست يکي از اقدامات مهم توام با اراده سياسي جدي در جوامع مختلف و از جمله ايران باشد، قطعاً در اين بين نقش گروههاي اجتماعي و مدني، رسانههاي رسميو شبکههاي اجتماعي، نخبگان و ... ميتواند بسيار تاثير گذارتر باشد. امري که همانطور که اشاره شد بايد توام با همراهي و کمک دولتها و مقامات مسئول باشد.
وزارت خارجه ايران به دنبال تحقق اين هدف در واکنش به اتفاق رخ داده از سفير کابل در تهران خواست پرونده را به گونهاي جدي دنبال کند. محمد رضا بهرامي سفير ايران در کابل نيز در اظهارنظري گفته است: «بدون در نظر داشتن هويت قاتل و مقتول، برخورد قانون با اين جرم جدي خواهد بود و سعي ميکنيم که به صورت واقعي با اين پرونده برخورد کنيم.» خيرالله آزادمعاون سخنگوي اين وزارت افزود: «ما به صورت جدي پيگير حقوق شهروندان کشور هستيم و نخواهيم گذاشت که حقوق آنان ضايع شود.»
بستر وقوع جرم
جرائمياز اين دست بيش از هر چيز متاثر از فرهنگ، تربيت، آموزش (چه شخصي -خانوادگي چه اجتماعي) شرايط روحي رواني مجرم و عواملي از اين دست است. آنچه در اين پرونده اهميت دارد اين است که زمينههاي رواني اين جرم به طور دقيق مورد بررسي قرار گيرد تا از اين طريق بتوان اقدامات لازم را در جهت جلوگيري از جرائم مشابه انجام داد. بايد ديد چه عاملي موجب شده است نوجواني 17 ساله به خود اجازه دهد دست به جنايتي چنين وحشيانه بزند. شرايط روحي و خانوادگي اين نوجوان و از آن مهم تر محيطي که اين شخص در آن پرورش يافته است چه تاثيري در وقوع اين جرم داشته است. از طريق شناخت اين فاکتورها، ميتوان با برنامه ريزي فرهنگي گاميدر جهت کاهش جرائم در مناطق جرمخيز برداشت. اين نوجوان بي شک از ابتدا قصد انجام اين جنايت را نداشته است، نوع تربيت خانوادگي، محيط زندگي و تاثيرپذيرفتن از جمعهاي دوستي از جمله مواردي است که ميتواند سرنوشت فرد را دستخوش تغيير کند، همانگونه که از اين نوجوان قاتلي ساخته است که حالا جامعه اي از او ابراز تنفر ميکنند. «قرچک و ورامين دو قسمت تهران است که خانوادههاي افغان زيادي آنجا زندگي ميکنند. چون خانوادههاي افغان براي کار به شهرهاي بزرگ ميآيند و به دليل نداشتن استطاعت مالي کافي در حاشيهها ساکن ميشوند. امنيت در اين محلهها بسيار کم است، بچههاي محروم از تحصيل زيادي در اين مناطق هستند که جمعيت تلاش ميکند به آنها خدمات آموزشي و درماني ارائه بدهد. بيشتر اين بچهها خانوادههاي آسيب ديدهاي دارند که درگير اعتياد هستند و فضاي ناامن اين مناطق چنان است که خانه جمعيت با اينکه در مقابل کلانتري است اما چندين بار مورد دستبرد قرار گرفته است. اين مناطق به شدت نيازمند کار فرهنگي ريشهاي هستند و همراه با کار فرهنگي بايد قوانين خاصي در اين مناطق گذاشته شود و امکانات به آنها داده شود؛ در اين مناطق بچهها در سنين پايين ازدواج ميکنند، کنترلي بر بارداري خود ندارند و آموزشي هم براي حمايت از فرزندان خود نديدهاند.» اينها بخشي از سخنان کتايون افرازه از فعالان اجتماعي منطقه قرچک و ورامين است، او ميگويد جمعيت امام علي نزديک به يک سال و نيم است که در منطقه داوودآباد خانهاي ايجاد کرده است، داوودآباد فاصله کميبا خيرآباد-محل زندگي ستايش-دارد. اما گويا قوه قضاييه در جهت رسيدگي به وضعيت اين منطقه گاميجدي برنداشته است. يکي از مسائلي که مطرح ميشود اين است که چرا قوه قضاييه فقط در هنگام وقوع جرم رسيدگي را برخود واجب ميداند. چرا پيش از آن براي جلوگيري از وقوع و گسترش جرم وجنايت در مناطقي از اين دست اقدامي نميکند. آيا وقوع هر جنايتي در اينگونه مناطق نقدي را بر قوه قضاييه وارد نميکند؟
چه بايد کرد؟
مجازاتها داراي خصوصياتي هستند که ميتوانند از سويي مجرم را آزار دهند و از جامعه مطرود سازند و از سوي ديگر او را اصلاح کنند و يا جامعه را متنبه گردانند. اما آنچه در جديدترين نظريات علماي حقوق مطرح است توجه به اين نکته است که مجازات بيش از هرچيز بايد جنبه اصلاحي داشته باشد. صحنه مجازاتها نه محلي براي عقدهگشايي است و نه تشفي خاطر. سياست جنايي بايد به گونهاي باشد که بيش از هرچيز به دنبال اصلاح مجرم و به دنبال آن جامعه باشد. مهم ترين کارکرد مجازات بايد تلاش براي بازگرداندن مجرم به دامن جامعه باشد. بيشک راه بازگرداندن مجرم به دامن جامعه، انجام عمل متقابل نيست و اين امر تاثيري در اصلاح مجرم ندارد. اگر بر صورت يا بدن کسي که مرتکب اسيدپاشي شده است، اسيد بپاشيم، دو نفر را قرباني کردهايم. اين فرد نه اصلاح ميشود و نه ميتواند به آغوش جامعه بازگردد. يا آنکه بياييم نوجوان زير 18 سال را که شايد درک درستي از جرم ارتکابي نداشته و تحت تاثير عوامل مختلفي قرار گرفته است، در زندان نگهداريم تا موعد قصاصش فرا برسد. برخورد جدي با مجرم هميشه به معناي آزار صرف نيست. رسيدگي به جرم و مجازات مجرم فرصتي براي کشتن يک هيولا نيست. بلکه مجالي است براي فهم مشکلات جامعه و برداشتن گامي براي اصلاح. از بين بردن کسي که مرتکب جرم شده است تنها پاک کردن صورت مسئله است بدون آنکه مشکلي حل شده باشد. شايسته است دستگاه قضا دراين مورد بتواند در عين برخورد جدي، شرايطي را مهيا کند که گامي در جهت اصلاحات مجازاتها برداشته شود. گاميدر جهت نشان دادن چهره مجرم به عنوان انساني که خطا کرده و قابليت اصلاح دارد.
گزارش : سحر مهرابي