اين روزها حاميان شهردار تهران بسيار فعال شدهاند، يك روز تكذيب ميكنند، روز ديگر تاييد. يك روز به اصولگرايان تندرو حمله ور ميشوند روز ديگر به اصلاح طلبان. يك روز منتقد اصولگرايان سنتي ميشوند روز ديگر منتقد تكنوكراتها. برخي اوقات مجبور ميشوند چفيه به گردن بيندازند برخي اوقات هم كلاه فرانسوي بر سر بگذارند! شايد اشاره شود كه ايشان منعطف هستند اما به نظر ميرسد این موضوع نشان ميدهد كه اين گروه تكليف خودش با خودش مشخص نيست.
هزينه رسانهاي شدن يك سخنرانيبه گزارش پایگاه خبری فریادگر، از زمانيكه سخنان قاليباف در جمع بسيجيان رسانهاي شده موضوع مطرح شده در بالا ملموستر شده است و به وضوح ميتوان دريافت كه سبك و سلوك اين گروه چگونه است. شهردار تهران در جمع بسيجان سخناني گفته كه با سخنان او در جمع دانشجويان دانشگاه شريف در تناقض كامل است. طبيعتا اين گاف عجيب جناب قاليباف بسيار هزينهساز بوده است و چه بسا به قيمت پايان روياي رسيدن به پاستور تمام شود. نشان به آن نشان كه تيم رسانهاي آقاي شهردار از زمان لو رفتن اين تناقض تمام ۴۰ رسانه مكتوب و مجازي خود را به كار گرفته تا آب رفته را به جوي برگرداند. اما همه ميدانيم كه اين آب هرگز به جوي برنخواهد گشت. نكته جالب توجه آنجا بود كه رسانههاي پرتعداد شهرداري براي آنكه جبران مافات كنند حتي دست به دامان رسانههايي شدند كه زماني با يكديگر در جدل بر سر احمدينژاد بودند. براي مثال سايت خبري فردا نيوز كه منتسب به شهرداري تهران ميباشد از رسانههاي حامي احمدينژاد و اصولگرايان تندرو درخواست ميكند كه در برابر هجمه به قاليباف به خاطر تناقص رفتاري و گفتاري واكنشي نشان دهند. اين رسانه مجازي با تيتر «سكوت مدعيان بصيرت را چگونه بايد تعبير كرد؟» به رسانههاي پرتعداد اصولگرايان ميفهماند براي اعاده حيثيت از قاليباف بايستي جنگ زرگري را به پايان برد و حداقل در اين مورد خاص از شهردار تهران حمايت نمود، زيرا بيشترين منفعت را از اين گاف، اصلاحطلبان خواهند برد. الحق و النصاف طرف مقابل نيز به دعوت رسانههاي پرتعداد لبيك گفتند .روزنامه وطن
اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا شهردار تهران اين روزها منتقد دوران سازندگي و اصلاحات شده است؟ چرا او كه تا همين چند روز پيش منتقد دولت احمدينژاد و سياستهايش بود به منتقد هاشمي و خاتمي تبديل شد؟ چرا امپراطوري رسانهاي شهردار تغيير جهت داد و عليه سازندگي و اصلاحات شد؟
امروز كه تا ديروز قاليباف را باز شكاري ميدانست كه با اصلاح طلبان دمخور است نيمتاي يكي از مهمترين صفحات خود را در اختيار مطلب يك وبلاگ دست چندم حامي شهردار تهران قرار ميدهد!
چرا قاليباف منتقد سازندگي و اصلاحات شد؟گذشته از موضوع فوق اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا شهردار تهران اين روزها منتقد دوران سازندگي و اصلاحات شده است؟ چرا او كه تا همين چند روز پيش منتقد دولت احمدينژاد و سياستهايش بود به منتقد هاشمي و خاتمي تبديل شد؟ چرا امپراطوري رسانهاي شهردار تغيير جهت داد و عليه سازندگي و اصلاحات شد؟ محمد باقر قاليباف طي چند روز اخير در مورد سالهاي گذشته چنين اظهاراتي را بيان كرده است:
+ما امروز چرا در جامعه و از دولت فعلي ناراحت هستيم؟ ميگوييم دارد پرده دري و بد اخلاقي ميكند. به نظر شما اين پرده دريها و بداخلاقيها از كدام دوره شروع شد؟ از دوره اصلاحات.
+به نظر من يكي از انتقاداتي كه به دوره سازندگي وارد است همين است كه بعد از دوران دفاع مقدس آن مديريت جهادي و فرهنگ جهادي كه يك الگوي متناسب با فرهنگ، مردم و دين ما بود، به حاشيه رفت. دوره سازندگي، تفكر سرمايهداري را جانشين فرهنگ جهادي كرد. متاسفانه ما ديديم آن رويكردي كه در حوزه سازندگي، دنبال شد به سرعت از اين مديريت جهادي فاصله گرفت و به همان شيوههاي سرمايهداري، ليبراليستي و الگوهاي غربي گرايش يافت و بيشتر جنبه مادي گري پيدا كرد.
+مديريت جهادي چيزي نيست كه بگوييم امروز داريم آن را خلق ميكنيم. نه! اين الگو با انقلاب اسلامي متولد شده و در دفاع مقدس اعتلا پيدا كرده؛ ولي در دورههاي بعدي به حاشيه رانده شده؛ اما از بين نرفته، هر چند فرصت چنداني براي بروز و ظهور نداشته است.
+-من وقتي به عملكرد دوران سازندگي نگاه ميكنم، يكي از بزرگترين اشكالات و به نظر من ظلمي كه به انقلاب و فضاي حركت انقلاب شد اين بود كه دولت سازندگي كشور را از يك فضاي مديريت جهادي، از يك فرهنگ، ايثار و خدمت، دوباره به همان فرهنگ و رويهاي كه متاثر ازغرب و سرمايهداري بود، برگداند. تفكر سرمايهداري و مصرف گرايي جانشين فرهنگ جهادي شد. در حوزه اقتصادي چه اتفاقي
تيم رسانهاي آقاي شهردار از زمان لو رفتن اين تناقض تمام 40 رسانه مكتوب و مجازي خود را به كار گرفته تا آب رفته را به جوي برگرداند. اما همه ميدانيم كه اين آب هرگز به جوي برنخواهد گشت. نكته جالب توجه آنجا بود كه رسانههاي پرتعداد شهرداري براي آنكه جبران مافات كنند حتي دست به دامان رسانههايي شدند كه زماني با يكديگر در جدل بر سر احمدينژاد بودند
افتاد؟ دولت سازندگي تعديل را اجرا كرد اما چون اصلا سياست جبراني براي حمايت از گروههاي آسيب پذير را مورد توجه قرار نداد، يك مرتبه شما ديديد چه اختلاف طبقاتي و تومي در كشور به وجود آمد به هرحال امروز تورم بالاست اما ما هنوز هم به تورم دوره تعديل اقتصادي نرسيديم. شما در آنجا ديديد كه بروكراسي اداري مسلط شد و بن مايه فساد و زد و بند اداري در آن دوره شكل گرفت و تا امروز ادامه يافته است. براساس اين شواهد است كه ميگوييم برخي از رويكردهاي دولت سازندگي عدول از آرمانهاي انقلاب بود.
دو دليل براي يك تغييربه نظر ميرسد براي اين موضعگيريهاي قاليباف دو دليل عمده عنوان كرد:
۱-وحشت از اصلاحطلبان: روش و منش اصلاحطلبان در اين دوره از انتخابات ترس عجيبي را به جان اصولگرايان انداخته است. نحوه تخريب هاشمي كه از سر دستپاچگي و عصبانيت است به خوبي گواه اين ادعاست. بنابراين حملات اين روزهاي آقاي شهردار به هاشمي و اصلاحطلبان در همين راستاست. قاليباف و تيم رسانهاياش سعي ميكنند با تخريب رفرمسيتها القاء كنند كه آنان به دنبال بازگشت به ۱۶ سال قبل هستند. وي به سبك و سياق احمدينژاد در ۸ سال پيش آنچه در گذشته اتفاق افتاده را قبول ندارد و مدعي است كه مديريتها اشتباه بوده است. وي با شعارهاي معيشتي خود كه در سفرهاي استاني اخير خود سرداده نشان داد كه احمدينژاد تنها پوپوليست اين جناح نيست!
۲-به دست آوردن دل اصولگرايان: اين درست كه قاليباف سعي دارد دل تمامي گروهها و قشرها را به دست بياورد اما بيش از اين به فكر جذب تمامي اصولگرايان است. او تلاش ميكند اگر قرار است اصولگرايان در مقابل هاشمي بر روي يك نفر به اجماع برسند آن شخص شهردار تهران باشد نه جليلي یا فرد ديگر. او به ائتلاف ۱+۲ راضي نيست و نيك ميداند براي عرض اندام مقابل گزينه اصلاح طلبان بايد اجماع اصولگرايان را پشت سر خود داشته باشد. بنابراين حملات متداوم قاليباف به اصلاحطلبان به نوعي رُل بازي كردن براي به دست آوردن دل تمامي اصولگرايان اعم از تندرو، كندرو، سنتي و ... است. مهمتر آنكه آقاي شهردار به حمايت لايه فوقاني اين جناح نيز چشم طمع دوخته است.
آقای قالیباف از دیروز تا امروز بارها رنگ عوض کرده اند و بعید نیست در راه رسیدن به قدرت ، حرفی که امروز می زنند با فردایشان متفاوت باشد. انسانهای دمدمی مزاج قدرت طلب غیر قابل اعتمادند