گروه اجتماعی-زهرا کرد:اقتضائات اجتماعی مردم، همواره راه خود را از میان هرگونه واپسگرایی پیدا میکند و در کنه جامعه به دنبال برآورده کردن آنهاست.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،از همین آبشخور است که روزنامههای چاپ سنگی به روزنامه کاغذی، مجلات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، کامپیوتر، موبایل و اینترنت رسیدند و همه آنها تبدیل به ابزاری برای آگاهی مردم شدند. طی چندسال گذشته با حاکمشدن تفکر تمامیتخواه بر ساحت رسانههای جمعی، بروز رسانههای خصوصی را در فضای فرهنگی جامعه ایران شاهد هستیم. رسانههایی که مشمول ممیزی اداره ارشاد نشده و سازندگانش مردود فیلترهای غیرمرتبط استخدامی نیستند. یکی از رسانههای نوظهور امروزی پادکست است. واژهای انگلیسی که معادل فارسیش در دهان نمیچرخد «وب آوا/ پادپخش»؛ رسانهای شنیداری که «چنلبی علی بندری» و «رادیوچهرازی» اولینهای فارسی زبانش بودند. از جذابیتهای انکارنشدنی پادکست، آزادی انتخاب محتواست. چرا که مخاطب، انتخاب میکند چه چیزی را با چه رویکردی گوش دهد. در آخرین جمعه اردیبهشت ۱۴۰۳ شاهد برگزاری اولین نشست پادکستی در تهران و شاید ایران بودیم. نشستی به میزبانی کتابفروشی فرهنگان شعبه فرشته با حضور سازنده و کارشناسان پادکست «رادیونیست».
«رادیو نیست» راوی مکانهای خاموش شهر و بعضا ایران است و پس از پنج سال با ۵۰ میلیون مخاطب به یک برند حرفهای در عرصه رسانههای شنیداری تبدیل شده است.
عصرِ «عصر پادکست»
شیرین رستگارپور دبیر این نشست از چرایی برگزاری عصر پادکست میگوید: عصر پادکست در رده برنامههای سرگرمکننده به حساب میآید. برنامهای که به معرفی پادکستهای موفق میپردازد و یکی از اهدافش برقراری دیالوگ بین سازندگان و مخاطبان این رسانه شنیداری است. در واقع پادکست بهعلت ماهیت صوتی ضبط شدهاش، امکان کمی برای برقراری ارتباط پویا و زنده با مخاطبانش دارد و «عصر پادکست» آمده تا این حلقه ارتباطی را شکل دهد.
پادکست جای خالی چه چیزی را پر میکند؟
این فعال فرهنگی به جایگاه پادکست در میان مخاطبان اشاره میکند و معتقد است: پادکست در واقع ابزاری است برای جبران. جبران زمانی که برای کتاب خواندن، فیلم دیدن و سرک کشیدن در جهان معنایی دیگر نداریم. از طرفی بعلت مشغلههای بیشمار روزمره دسترسی به محتوای مطلوب در هر مکان و زمانی میسر نیست و تنوع و غنای پادکست این مهم را بهراحتی در اختیار مخاطب میگذارد.
داستان «رادیو نیست»
در ادامه رامیار منوچهرزاده سازنده «رادیو نیست» به روند شکلگیری این مجموعه اشاره میکند:
پادکست در مفهوم کلی و «رادیونیست» به عنوان جزئی از این رسانه، ابزاری جهت دوباره ساختن و گفتن است. در واقع سبب دگراندیشی و بازآفرینی دانستهها و ندانستههای ما میشود. پنج سال پیش به دنبال درخواست مجموعه زیبان اقدام به راهاندازی پادکستی با محوریت مکانهای خاموش شهر کردیم. در ابتدا با حداقل امکانات و داده اولین اپیزود را ضبط و سپس با همکاری کارشناسان و عوامل سازنده، اپیزودهای بعدی در فواصل یک ماهه منتشر شدند. تا به امروز که پس از۵۸ قسمت به جایی رسیدیم که موضوعات اپیزودهای یک سال آینده مشخص و تیم سازنده در حال پژوهش و مطالعه پیرامون آنها هستند.
روایت درهای بسته!
نوید پورمحمدرضا نویسنده و شهرسازی که کارشناس اغلب اپیزودهای این پادکست است، از ماهیت «رادیو نیست» و مکانهای خاموش شهر میگوید: رادیو نیست برای من روایتی از درهای بسته است. مکانهایی که اغلب آنها، دری بسته بهروی ما داشتند. به موازات مواجه با این در بسته، درهای خیال برای تجسم و تصور آن نقطه گشوده میشد و از این آبشخور بود که پژوهش و مطالعه بیشتر پیرامون این نقطه از شهر را آغاز میکردیم.
«رادیو نیست» روایت متفاوتی از بودن
سام گیوراد پژوهشگری که از کارشناسان معروف «رادیو نیست» است، نگاه متفاوتی به «رادیو نیست» و سوژههایش دارد. او میگوید: «رادیو نیست» روایتگر مکانهایی است که گذشت زمان سبب شده آنها را پایان یافته در نظر بگیریم؛ درصورتی که اغلب سوژههای «رادیو نیست» به مثابهی یک هتروتوپیا است.
در ادامه نشست «عصر پادکست» پرسشوپاسخی میان عوامل رادیو نیست و مخاطبان حاضر در نشست برقرار شد که در ذیل به بخشی از این پرسش و پاسخ میپردازیم.
مرز خیال و واقعیت
یکی از حضار با اشاره به جمله پایانی هر اپیزود _ رادیو نیست پادکستی گفتوگو محور بوده و صحت اطلاعات مندرج در آن را تایید نمیکند _ مرز میان واقعیت و خیال را در این رادیو جویا میشود و پورمحمدرضا پاسخ میدهد: ماهیت حافظه بهگونه ایست که ناخودآگاه امکان دخل و تصرف در اندوختههایش را دارد.
شاید بتوان مرز خیال و واقعیت را با تفکیک راویان این پادکست بهتر متوجهشد؛ بهمیندلیل برای «رادیو نیست» سه راوی متصور میشویم.
راوی باواسطه، راوی بیواسطه و راوی پادکست
در این بین پربیراه نیست که راوی واسطهمند ضمن بیان خاطرات و اندوختههای ذهنی از آن مکان، وامدار خیال و حافظه خود شود. از طرف دیگر راوی بیواسطه با نگاه تخصصی و متاثر از پژوهش به بررسی سوژه میپردازد.
فقط تهران؟
حضار: پرداختن به مکانهای خاموش شهرهایی بجز تهران، موضوع دو اپیزود «کشتی رافائل» و «گراندهتل قزوین» است. آیا این امکان برای مکانهای خاموش شهرهای دیگر ایران نیز شدنی است؟
منوچهرزاده پاسخ میدهد: این کار مستلزم تیم بزرگی است که پژوهش و تحقیق پیرامون شهرهای مختلف را انجام دهد که کاری سخت اما شدنی است، اما مستلزم سازوکاری متناسب با سوژه در شهرهای دیگر است.
سوگوار یا مطالبهگر؟
حضار: «رادیو نیست» بعلت ماهیت وجودیش گذشتهمحور بوده و این یادآوریِ تلخِ شیرینی گذشته، آیا منجربه حس یاس و سوگواری نمیشود؟
سام گیوراد ضمن بیان معنی واژه نوستالژی در پاسخ به این پرسش میگوید: نوستالژی، غمی شیرین از بهیادآوردن گذشته است. غمی که دارای نیرو است و میتواند به عنوان عامل محرکهای برای کارهای بزرگ باشد. درواقع میتوان کارکرد غیرمستقیم «رادیو نیست» را در تبلور مطالبهگری برای حفظ مکانهای فعلی دانست. چه بسیار بزرگان و پیشکسوتانی هستند که این غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کردهاند.
پورمحمدرضا با نگاه متفاوتی به غمِ روایت مکانهای خاموش میپردازد و با اصالت بخشیدن به حس یاس، آن را مقدمهای بر کنشگری پیرامون حفظ مکانهای موجود نظیر تئاترشهر میداند.