گروه سياسي- فخري سادات مسچي: انگار داستان متواتر غضب بر روساي دولتهاي جمهوري اسلامي از ميرحسين موسوي، اکبرهاشمي رفسنجاني، سيدمحمدخاتمي، محمود احمدي نژاد و حتي حسن روحاني براي همه ديگر تکراري شده و همگان ميدانند که اين قصه پر غصه ادامه دار بوده و همچنان اين نظريه که انقلابها فرزندان خود را ميخورد در انقلاب اسلامي نيز وجود دارد.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،اين روزها ردصلاحيتها همچنان هزينه برگُرده نظام ميگُذارد و و کشور را به سمت و سوي دلخواه تندروي سوق ميدهد، بدون اينکه بدانند که اين آتشي زيرخاکستر است و روزي که فروان کُند، تر و خشک را باهم خواهد سوزاند.
البته روساي مجالس اخير نيز از اين موضوع درامان نمانده اند و تمامي ياران لاريجاني رد صلاحيت شده اند و حتي اخيرا هم گفته شده براي بسياري از ياران قاليباف در شهرهاي مختلف پرونده سازي شده و آنها نيز ردصلاحيت شدهاند.
ردصلاحيت حسن روحاني در اولين لحظات حضورش در وزارت کشور براي ثبت نام در مجلس خبرگان دهان به دهان ميگشت و حتي علوي وزير اطلاعاتش نيز در همان وزارت کشور در جمع خبرنگاران بصورت تلويحي و با خنده گفت که احتمالا رد صلاحيت خواهد شد که در انتخابات مجلس اين اتفاق براي وي رخ داد.
البته از چند هفته گذشته دولتيها و اعضاي جبهه پايداري نگراني خود را از تاييد صلاحيت روحاني پنهان نميکردند و توپخانه خبرگزاري دولت که با سياستگذاري شوراي اطلاع رساني و شخص رئيسي و خلجي اقدام به تصميم سازي ميکند، به روشهاي مختلف ميخواستند که بر روي نظر اعضاي شوراي نگهبان حتي با اينکه ميدانستند که اين اعضا بخصوص علما قصد تاييد صلاحيت وي را ندارند بکار افتاده و در مطالبي از جمله به نقل از رئيس خود که «براي فردي روحاني درباره فرشهاي سعدآباد در دادگاه روحانيت پرونده تشکيل شد» و يا اينکه به سراغ شيخ پژمانفر رئيس کميسيون اصل 90 رفتند و وي نيز هشدار داد که «پروندههاي حسن روحاني را رسانه اي خواهيم کرد»، تاثير هرچند محدودي بگذارند.
اما در نهايت در اولين ساعات صبح روز چهارشنبه که قرار بود اسامي ردصلاحيت شدگان به وزارت کشور اعلام شود، ابتدا رسانههاي تندرو و دولتي از رد صلاحيت رئيسجمهوري پيشين خبر دادند، خبرگزاري برنا، متعلق به وزارت ورزش و جوانان که مديرعامل آن از خبرنگاران سابق خبرگزاري فارس بوده و اخيرا هم در دادگاه مطبوعات مجرم شناخته شده اين خبر را منتشر کرد.
بعد از برنا، خبرگزاري مهر متعلق به سازمان تبليغات اسلامي هم اين خبر را تکرار کرد. هرچند سخنگوي شوراي نگهبان در همان دقايق به ايرنا گفت که هنوز اسامي به وزارت کشور ارسال نشده، اما اين بازي رسانهاي را همه بلدند و کاملا شبيه به روشي است است که زمان ردصلاحيت مرحومهاشمي رفسنجاني براي رياستجمهوري سال 92 انجام شد. البته در همان دقايق، اکانت توييتري روحاني خبر رد صلاحيت او را تاييد کرد و گفت که از منابعي در شوراي نگهبان رد صلاحيت رئيسجمهوري سابق، تاييد شده است.
بيانيه روحاني در تاييد ردصلاحيت
از سوي ديگر اين اتفاق براي خود حسن روحاني نيز تعجب برانگيز نبود و در واکنش به رد صلاحيتش در بيانيهاي آورده است: وي مي افزايد: انبوه مشکلات داخلي و شرايط بحراني منطقه و تهديدات خارجي، نگراني از آينده کشور و دغدغه دينگريزي در جامعه ناشي از سياستها و رويکردهاي تنشزا و فاجعهبار کنوني، از جمله دلايل من براي ادامه راهي بود که ساليان دراز در مسئوليتهاي سخت و دشوار پيمودهام.
اين بيانيه افزود: امروز خبر رسيد که شوراي نگهبان، مانع ورود اين خادم کوچک ملت ايران در انتخابات مجلس خبرگان شده است. اينک لازم ميدانم چند نکته را در اين رابطه با شما که صاحبان اصلي کشور و ولينعمتان نظام هستيد، در ميان بگذارم:
1– آنان که با انگيزههاي سياسي دست به رد صلاحيت اينجانب زده و هزاران نفر از داوطلبان مجلس شوراي اسلامي را نيز به دلايل عمدتاً سياسي رد صلاحيت کرده و حق مشارکت مردم را از آنان سلب نمودهاند، نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحيت تعيين مصالح کشور و سلب صلاحيت از خدمتگزاران صديق و دلسوز کشور را دارند.
2– گرچه در زمان ثبتنام هم، ميشد حدس زد که وقتي عدهاي در دو انتخابات قبلي به جرم حمايت از روحاني رد شدهاند، خود روحاني را هم رد کنند؛ اما من نميتوانستم به بهانه عمل نادرست ديگران، به وظيفهاي که خود درست تشخيص ميدادم عمل نکنم. اين بار هم به عشق مردم و براي پيشگيري از خطراتي که ميهن را تهديد ميکند، خود را در معرض حملات و تعرضات قرار دادم.
اينک حجت تمام شده است و شاهدي روشن و غيرقابل انکار بر رويکرد حذفگرايانه و ضد قانون اساسي جريان اقليت تماميتخواه حاکم، پيش چشم ملت ايران آشکار گشته است.
3 – شوراي نگهبان قانون اساسي به جاي آن که با مصوبه اخير خلاف قانون اساسي مجلس که حق انتخاب مردم در انتخابات را محدود ميکرد، مخالفت کند، با تأييد آن مصوبه و صحه گذاشتن بر اقدامات غيرقانوني هيأتهاي اجرايي و نظارت، عملاً جريان مأيوسسازي مردم از انتخابات را تقويت کرد و نه فقط در گفته صريح سخنگوي اين شورا، که در عمل هم، خود را نسبت به مشارکت حداکثري مردم در انتخابات، بيمسئوليت نشان داد. اين واقعيت تلخ، در تضاد روشن با خواست رهبري است که زمينهسازي براي مشارکت حداکثري در انتخابات را وظيفه همه نهادها برشمردند.
4– با اين شواهد روشن، ديگر ترديدي نميماند که اقليت حاکم، رسماً و علناً کاهش حضور مردم در انتخابات را ميخواهند. آنها ميخواهند انتخابات و صندوق را از تعيينکنندگي در سرنوشت مردم بياندازند تا خود بتوانند با تصميمات محفلي، سرنوشت مردم را تعيين کنند. به اين سبب، هم اکنون نيز، بيش از پيش بايد بر اهميت رأي مردم و تعيينکنندگي صندوق رأي پاي فشرد و به نقشه حذف صندوق و حذف جمهوريت از نظام اعتراض کرد. راه اعتراض هم جز صندوق نيست. بايد راهي يافت که «رأي اعتراضي» صداي رساي مردم ايران شود. باز هم معتقدم بايد در انتخابات شرکت کرد اگرچه مرا هم رد کرده باشند. بايد با رأي، اعتراض کرد. رأي ندادن، عمل به خواست آنهاست که ميخواهند ما رأي ندهيم و به تدريج مردم را از حق مسلم «انتخاب» محروم نمايند. لذا وظيفه نمايندگان مقبول سياسي مردم است که شيوه رأي اعتراضي را به آنان نشان دهند.
5– از اين آقايان بايد پرسيد آيا در اين تصميم، شما بيطرفي سياسي را رعايت کردهايد؟ شما اگر نيت سياسي جانبدارانه نداشتيد، به کدام دليل قانوني، صلاحيت کسي که بيشترين سابقه نمايندگي مردم در نظام را داشته و تا امروز، پنج دوره نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي بوده است، سه دوره نماينده مجلس خبرگان بوده است، دو دوره رئيسجمهور منتخب مردم بوده است، عضو و رئيس اصليترين شوراهاي تصميمگيري نظام بوده است را زير سؤال بردهايد؟ اگر نيت جانبدارانه سياسي نداريد و از ترس رأيآوري او خود دست به کار حذف پيشاپيش نشدهايد، چرا اين دلايل را با مردم در ميان نميگذاريد؟ و اگر نيت سياسي جانبدارانه داشتيد، آيا اين عملکرد، صلاحيت شما در نظارت منصفانه بر انتخابات را از شما سلب نميکند؟
6 – بايد پرسيد آيا اين رويکرد، به نفع نظام و کشوري است که پس از عنايت الهي، جز مردم قدرت ديگري به عنوان حامي و ياور ندارد و در مقابله با تهديدات گوناگون، تنها انسجام و مشارکت مردم است که امنيت و پيشرفت کشور را تضمين ميکند؟ آيا شما مصلحت نظام را بهتر از مردم و رهبري تشخيص ميدهيد که مشارکت و رقابت را براي يک انتخابات حداکثري لازم ميدانند؟
7– بايد پرسيد آيا اين رويه حذف و طرد خادمان مردم و افراد شاخصي که مورد اعتماد مردمند، اعتماد مردم به نظام را بالا ميبرد يا به اعتماد عمومي ضربه ميزند؟ آيا سرمايه اجتماعي کشور و نظام با اين محدوديتها و رد صلاحيتها افزايش مييابد و جوانان را به آينده کشور و نقشآفريني در سرنوشت خود، اميدوارتر ميکند يا آنان را از اصلاح امور کشور مأيوس ميکند؟ بديهي است اينگونه اقدامات خودسرانه که با استناد به نظارت استصوابي و تفسير ناصحيح و سليقهاي از قانون اساسي صورت ميگيرد، نه تنها اراده اينجانب را در ادامه راه دفاع از حقوق ملت و ايران عزيز و نظام جمهوري اسلامي سست نخواهد کرد بلکه با افتخار اعلام ميدارم همچنانکه در دوران سخت دفاع مقدس و بحرانهاي مختلف داخلي و خارجي که دامنگير کشور بوده است همواره در راه اعتلاء و سربلندي کشور و ملت ايران به طور خستگيناپذير تلاش کردهام به پيمان خود با ملت وفادار بوده و تا پايان عمر همچنان به عنوان خادم ملت در کنار مردم صبور و شريف ايران خواهم بود و عميقاً اعتقاد دارم که تنها راه رهايي کشور از تنگناهاي کنوني و تحقق آرمانهاي انقلاب در دستيابي به توسعه و تحکيم ارزشهاي اخلاقي، تکيه بر آراء مردم، حفظ وحدت ملي، تعامل سازنده با جهان و همسايگان و تغيير رويکرد حکمراني در جهت تأمين منافع ملي کشور است.
پروردگارا، ما از اين که دسترنج اين انقلاب عظيم اسلامي، که خون و آبروي عزيزترين سرمايههاي اين ملت براي آن ريخته شده است، اين چنين بر باد ميرود، رنجيده خاطريم. قرار بود در اين نظام، خود اين مردم، سرنوشت خود را تعيين کنند نه آن که اقليتي چند نفره انتخاب آنان را به آنان ديکته کنند. اين اسلامي نبود که به مردم معرفي شده بود و اين آن امانتي نيست که مردم به پايش جان و جواني دادند.
خدايا تو بارها در لحظههاي خطر تأييداتت را به اين مردم ارزاني داشتهاي. اکنون نيز دادرس اين مردم نجيب و صبور و قهرمان باش. خدايا اين ملت را از آسيب انحصارطلبان و حاسدان و متملقان و تفرقهافکنان مصون بدار. خدايا صلح و عدل و آزادي و آبادي را به کشور ارزاني دار. پروردگارا ميهنمان را از دشمن و خشکسالي و دروغ در امان نگهدار.
واکنشها به ردصلاحيت روحاني
اما واکنشها به ردصلاحيت روحاني محدود به اصلاح طلبان نيست و اصولگرايان و تندروها نتوانستند شادماني خود را از رد صلاحيت وي پنهان کنند.
فيضالله عربسرخي در واکنش به اين موضوع گفت: ردصلاحيتِ حسن روحاني و مصطفي پورمحمدي دبيرکل جامعه روحانيت مبارز نشان ميدهد که شوراي نگهبان همه تلاش خود را براي حداکثر کردن مشارکت مردم!!!! انجام داده است!!!!
احمد زيدآبادي در توييتر نگاشت: مفهوم نمادين ردصلاحيت روحاني؛ هنوز وزارت کشور يا شوراي نگهبان خبر ردصلاحيت شيخ حسن روحاني براي نامزدي در انتخابات مجلس خبرگان را تأييد يا تکذيب نکردهاند. اگر حسن روحاني به واقع ردصلاحيت شده باشد و در فرصت اعتراض، تغييري در اين تصميم صورت نگيرد، به رغم بياهميت و بياثر بودن اصل ماجرا، اما مفهوم سمبليک و نمادين آن اين است که: عدهاي تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا کار خود را از اساس خراب کنند. خود کرده را هم چاره نيست متأسفانه!
محمد مهاجري در فضاي مجازي نوشت: حضرات فقهاي شوراي نگهبان! شما عزيزاني که صلاحيت حسن روحاني را رد کرديد، اگر در سال 1356 و اوج خفقان پهلوي در مسجد ارک حضور داشتيد، جرأت ميکرديد بالاي منبر برويد و خميني را امام بناميد؟ اگر چنين جراتي داشتيد به راي امروز خود بباليد و اگر چنين نيستيد که اعوذ بربي و ربکم. محمود صادقي نماينده اصلاح طلب مجلس دهم نيز گفت: ردصلاحيت روحاني نشان داد انتخابات با نتايج تضمين شده بر انتخابات با مشارکت بالا ترجيح دارد.
سيد محمد صحفي اظهار داشت اگر تاييد ميشد شايد فاصله رأي وي و رأي نامزدهاي مجلس معنادار ميشد و بد ميشد.
سعيد شريعتي خاطر نشان کرد: هيچ کس نميتواند از ردصلاحيت مخزنالاسرار جمهوري اسلامي خرسند باشد جز کساني که منافعشان در پايان جمهوري اسلامي است.
مهدي مطهرنيا افزود اکنون با ردصلاحيت روحاني تمام بازماندگان نسلي که فجرآفرينان انقلاب 57 دانستهاند به جز آنها که در مصدر مناصب انتصابي يا شبهانتخابي هستند؛ ردصلاحيت شدهاند. انقلابي که نتواند ارزشهاي انقلابي را در درون نسل اول خود حفظ کند؛ آيا ميتواند به نسلهاي بعدي اطمينان کند؟ حسن و حسين برادرند.
حسامالدين آشنا در توييتر نگاشت: مصلحت نبود يا صلاحيت؟ سقيفه امروز يا ديروز يا فردا؟ محفل يا مجلس؟
علي جنتي تصريح کرد: اقليت تماميتخواه حاکم حضور رئيسجمهور سابق را نيز در مجلس خبرگان برنتافت تا اين نهاد هم بطور کامل در قبضه آنان قرار گيرد. ردصلاحيت روحاني برگ ديگري از رسوائي کساني است که قانون اساسي را به سخره گرفتهاند. منتظر مشارکت اقليت در انتخابات باشيد. با ردصلاحيت روحاني سرمايه اجتماعي او را افزايش داديد.
کارنامه او در طول نيم قرن گذشته در صحنههاي دشوار دفاع مقدس، نمايندگي مجلس شوراي اسلامي، مجلس خبرگان، رياستجمهوري و دهها مسئوليت ديگر روشن است. او هرگز از صحنه سياسي کشور حذف نخواهد شد و همواره در کنار ملت باقي خواهد ماند.
محمدجواد آذري جهرمي در صفحه شخصي خود نوشت: نقل است که روزي فردي به پزشکي مراجعه کرد و چنين شرح حال گفت: «جناب دکتر، شرايط بدي بر جسم من حاکم شده که دست بر هر جاي تنم ميگذارم، درد ميگيرد.» دکتر او را معاينه کرد و گفت: «بزرگوار، آنچه آسيب ديده است؛ دست شماست!» اينکه به جز رهبر انقلاب - حفظهالله - و شهيد بزرگوار رجايي، هيچ رئيسجمهوري ديگري در پايان ماموريت خود، مطلوب پنداشته نشده و به نوعي طرد شده است؛ شايد مصداق داستان بالا باشد… تعادل در ريزش و رويشها، طبيعت يک سيستم زنده است. اما اگر ريزشها شدت يافت و طرد کردن و محدود کردن دايره نيز به صورت ارادي و با شدت بر آن اضافه شد؛ سيستم به سمت پيري و ناکارآمدي خواهد رفت. ايراد در سيستم را بايد يافت و درمان کرد، نسخه حذف افراد يا پيادهسازي آنها از قطار انقلاب از ابتدا هم روشن بود که شفابخش نيست؛ روال درمان را تدبيري ديگر بايد.
عبدالناصر همتي نيز در مطلبي آورده است: مهمتر از مسئله تأئيد يا ردصلاحيت افراد براي انتخابات در نزد افکار عمومي، مسئله قهر بخش مهمي از مردم با صندوق رأي است که در انتخابات 1400 نيز خود را نشان داد. رمز تحقق حضور گسترده مردم در انتخابات، اطمينان يافتن آنها از مؤثر بودن نتيجه نظر و رأيشان در اداره امور کشور است.
واکنش اسحاق جهانگيري به ردصلاحيت روحاني: اين چه سازوکاري است که در هر انتخاباتي بسياري از شخصيتها و مسئولان عاليرتبه مثل رؤساي جمهور ردصلاحيت شده يا کنار گذاشته ميشوند؟
اسحاق جهانگيري معاون اول رئيس جمهور در دولتهاي يازدهم و دوازدهم نوشت: ديروز گفت وگويي با دکتر روحاني داشتم. خبر رد صلاحيت او اگرچه دور از پيشبينيها نبود، اما اميد داشتم در ايام خطير کنوني چنين نشود. او کسي است که در دوران رياستجمهوري خود زحمات زيادي براي کشور کشيد و خطرات بزرگ بينالمللي را از ايران دور کرد؛ اگرچه بهدليل موانع و مشکلاتي نتوانست موفقيت دوره اولش را تکرار کند، اما بهدليل تجربه گرانبهايي که سالها در مناصب مختلف کسب کرده، سرمايه گرانقدري براي ايران است.
وي افزود: اکنون شوراي نگهبان بايد به اين پرسش پاسخ دهد چگونه کسي که سالها دبير و رئيس شوراي عالي امنيت ملي بوده و چند دوره در مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي حضور داشته، و 6 سال پيش هم رأي 24 ميليوني از مردم گرفته، براي انتخابات پيش رو رد صلاحيت ميشود؟
جهانگيري که خود نيز در انتخابات رياست جمهوري گذشته ردصلاحيت شده بود، ادامه داد: مردم ميپرسند اين چه سازوکاري است که در هر انتخاباتي بسياري از شخصيتها و مسئولان عاليرتبه مثل رؤساي جمهور و .. ردصلاحيت شده يا کنار گذاشته ميشوند؟ اين چه مصلحتي است که با رد صلاحيت جمع زيادي از نامزدهاي انتخابات مجلس، شرايط برگزاري انتخابات پرشور و رقابتي ناديده گرفته ميشود؟ آيا نشاني از توجه به مصالح مردم و منافع ملي در اين تصميمات ديده ميشود؟
وي ادامه داد: کشور با مسائل پيچيده و دشوار اقتصادي و اجتماعي و سياسي روبروست و اوضاع منطقهاي و بينالمللي مخاطرهآميز است؛ اگر ضربه به اميد مردم و کوچک کردن دايره نظام مضاعف کردن تهديدات باشد، همبستگي ملي و حضور مردم در صحنه باطل السحر مخاطرات است. در همه تصميمات، بايد منافع همه ايرانيان را در نظر داشت چرا که امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند احياي اميد و جلب اعتماد مردم هستيم.
شادماني اصولگرايان
از ردصلاحيت روحاني
البته تنها اصلاح طلبان و اعتدال گرايان نبودند که نسبت به رد صلاحيت روحاني واکنش نشان دادند بلکه اصولگرايان نيز واکنش داشتند و البته نتوانستند شادماني خود را از اين موضوع پنهان کنند.
عليرضا نظري نماينده تندرو مجلس در توييتي خطاب به روحاني آورده است: اگر به جهنم حواله مان نميدهيد؛ جمله قصار «کم حافظه بودن دروغگو را يادتان بياورم! تا آنجا که ما يادمان ميآيد، شما فقط با اجنبيها خوب حرف ميزديد...»
وي نوشت: رئيس جمهور سابق اخيرا گفته (من همواره به منتقدين دولت احترام ميگذاشتم!) آقاي روحاني يا اخيرا واژه احترام در فرهنگ لغت شما تغيير کرده يا جنابعالي با کهولت سن خيلي فراموشکار شده ايد! تا آنجا که ما يادمان ميآيد، شما فقط با اجنبيها خوب حرف ميزديد، به آنها ميگفتيد کدخدا به خوديها اما ميگفتيد: ترسو، بزدل، فاسد، عقب مانده، بي دين، کم عقل، عصر حجري، بي قانون، حسود، افراطي، کاسب تحريم، بي شناسنامه، جيب بر، دنيا نديده، مستضعف فکري، بيکار، متوهم، دين نشناس، تخريبگر، منتقدان فاسد، مخلوقات ترسو، لرزان، هراسان، هوچي باز، تازه به دوران رسيده ...! «راستي جاي ديگري هم خوب حرف زديد: خيانتهاي دشمن را هم گلابي برجام نامگذاشتيد !!! گلابي ...»
اما از همه مهمتر اين توييت معنادار سردار جواد کريمي قدوسي نماينده تندرو عضو جبهه پايداري است که در آن مينگارد:
«کسي که استعداد و اراده سقيفه سازي را داشت، توسط شوراي نگهبان ردصلاحيت شد» از طرف ديگر احمد زيدآبادي در واکنش به اين توييت کريمي قدوسي مينويسيد: خب، اين يعني چي؟ يعني اينکه رهبر بعدي پيشاپيش از سوي خدا تعيين و منصوب شده است؟ پس اصلاً چه احتياجي به مجلس خبرگان؟
احتمالات آينده براي روحاني
اينکه گفته ميشود در آينده دو مسير براي پيش روي حسن روحاني و وي باشد، يکي اينکه ردصلاحيت وي قطعي باشد و حتي با اعتراضي که انجام ميدهد مانند داستان سيد حسن خميني در دوره گذشته، حتي اعضاي شوراي نگهبان براي رسيدگي نکردن به درخواست اعتراض وي، با بهانههاي مختلف تشکيل جلسه ندهند و کار را عقب بيندازند تا زمان سپري شود و ديگر جاي اعتراض نماند و دوم حکم حکومتي بيايد که وي تاييد صلاحيت شود که اگر اين کار را هم ميخواستند انجام دهند در دوره گذشته رياست جمهوري که لاريجاني و جهانگيري ردصلاحيت شدند و رهبري گفت که بايد از آنها دلجويي شود و يکي از حقوقدانها اعلام کرد که به زودي جلسه اي دراين زمينه تشکيل ميشود اما به سرعت از سوي ديگر اعضا بخصوص فقها رد شد، انجام ميگرفت.
پس به نظر مي آيد که اين تصميم قطعي است و به قول علي باقري فعال سياسي که درباره ردصلاحيت وي نوشت: حسن روحاني با گذر از عافيتجويي و تنزه طلبي و قدم گذاشتن در مسير سياستورزي اصلاحجويانه قانوني و تدريجي، پس از ردصلاحيت، جايگاه، نقش و صلاحيتي فراتر از گذشته يافت. آقاي روحاني! به صف مبارزه مدني و قانوني براي احقاق حقوق ملت و توسعه کشور خوش آمديد! آنگونه روند سياسي کشور در حال حرکت است اينگونه رخ مي نمايد که تنها افراد مورد وثوق و شاگردان مصباح يزدي در اين قافله در حال خود نمايي هستند و علي لاريجاني که خود از تيغ نظارت استصوابي جان سالم به در نبرده است، چند ماه قبل با استعاره از اينکه خالص سازي درحال تمامي ارکان قدرت نظام درحال انجام است به دلدادگان انقلاب هشدار داد که مواظب از دست رفتن هرچه آنچه ساخته ايد در 40 سال گذشته باشيد ولي انگار همه بايد ساکت باشند، چون خالص سازان مشغول کارند!