امنیت زنان و خصوصا امنیت اجتماعی آنان،از مواردی است که در حوزه امنیت،شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر به جرات می توان گفت روزی نیست که خطر ناامنی زنان جامعه را تهدید نکند؛ چه در حوزه اجتماعی، نظیر محل کار، رفت و آمد و... و چه در حوزه خانواده. برای درک مفهموم ناامنی اجتماعی، کافیست روند زندگی روزمره اجتماعی زنان و دختران را تصور کنید.
تصور کنید که به عنوان یک عنصر فعال و کارآمد در جامعه در حال کار و فعالیت هستید و انتظار می رود برابر با یک مرد، توانایی کسب درآمد، فعالیت و...داشته باشید اما شرایط زندگی در جامعه به هیچ وجه برای شما با یک مرد برابر نیست. چراکه از همان لحظه ای که از منزل خارج می شوید، خطراتی شما را تهدید می کند که باید هر لحظه برای مقابله با آن آماده باشید. تصور کنید تمام روز شما با این نگرانی ها و دلهره همراه باشد و حتی ممکن است این دلهره ها در منزل هم ادامه داشته باشد!
در جامعه در حال گذاری نظیر ایران، و درحالی که زنان در حال تغییر نقش خود از زنان در مطبخ، به زنان فعال و تاثیرگذار در جامعه هستند، خواه ناخواه تعارضاتی جامعه را تهدید می کند. بدیهی است که این روند گذار و تغییر و تحول، نیازمند مدیریتی برنامه ریزی شده و هدفمند است، تا کمترین آسیب را به جامعه، بنیان خانواده و مهمتر ازآن، به خود زنان وارد کند.
اما به نظر می رسد این مدیریت و برنامه ریزی برای طی این دوره در کشور، چندان موفق نبوده است و همین موضوع باعث شده که این روند گذار در کشور، دوره طولانی تر و پر فراز و نشیب تر از آنچه انتظار می رفت را طی کند. بالا رفتن بی سابقه و روز افزون آمار طلاق، کاهش سن ازدواج، رشد میزان اعتیاد زنان، افزایش خشونت های خانوادگی علیه آنها، ابتلا ء زنان به بیماریهایی نظیر ایدز و....همگی از تبعات همین سوء مدیریت هاست. به این ترتیب جرایمی که در آن زنان قربانی اصلی هستند نیز، هر روز تیتر اول صفحه حوادث روزنامه هاست. اما فجایعی که در سالهای اخیر اتفاق افتاده و در آن زنان به بدترین شکل، قربانی نا امنی فضای اجتماعی شدند، نیازمند چیزی بسیار فراتر از یک تیتر در یک روزنامه یا بحث ها و گفت و گوهایی است، که البته خیلی زود هم به فراموشی سپرده می شوند! اما این قربانیان خاموش تا آخر عمر قربانی
با وجود اقداماتی که برای کاهش جرایمی که در آنها، زنان قربانی اصلی هستند، و برای افزایش امنیت آنها صورت گرفته، همچنان شرایط حاکم، تا وضعیتی که بتوان آن را "امنیت"نامید، فاصله بسیاری دارد
باقی می مانند. شرایط فرهنگی نامناسب حاکم در کشور، به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها، خود عامل اساسی ای در ادامه یافتن جرایم این چنینی و خشونت های خانوادگی علیه زنان است. البته همین شرایط فرهنگی نامناسب است که به جای آنکه این زنان را در آغوش خانواده جای دهد، آواره می کند تا برای تامین معاش خود، به هر شغلی تن در دهد یا به ناچار، در شرایطی که خود او هم قربانی همان وضعیت است،غرق شود.
اما در این بین، بیشتر توجه ها متمرکز بر چگونگی وقوع جرم است و کمتر به قربانی و آنچه که بعد از آن اتفاق در انتظار اوست،توجه می شود. اما دردناکتر از همه،آن است که گاهی برای فرار از مسؤلیت های اجتماعی، یا به علت باورهای غلط و تعصبات نا به جا، به راحتی فرد قربانی، که احتمالا توان دفاع چندانی هم از خود ندارد، مجرم تلقی می شود! این قربانیان همان زنانی هستند که به علت کمبود یا عدم امنیت،در معرض تهدیدهای این چنینی قرار می گیرند.
فاصله تا امنیت البته سوال اساسی آن است که چه اقدامات امنیتی ای برای افزایش امنیت اجتماعی زنان صورت گرفته است؟ با وجود اقداماتی که برای کاهش جرایمی که در آنها، زنان قربانی اصلی هستند، و برای افزایش امنیت آنها صورت گرفته، همچنان شرایط حاکم، تا وضعیتی که بتوان آن را "امنیت"نامید، فاصله بسیاری دارد. البته اقدامات صورت گرفته در این حوزه هم بیشتر جنبه کنترل گر و محدود کننده برای زنان داشته است؛ چنانکه یکی از توجیهاتی که برای اجرای طرح امنیت اخلاقی از سوی نیروی انتظامی مطرح می شود، همین افزایش امنیت زنان است. به نظر می رسد اقدام برای افزایش امنیت اجتماعی زنان، نیازمند نگاهی ژرف تر، با دانش و آگاهی بیشتر باشد تا طرح های روبنایی، نظیر آنچه که امروز در حال اجراست. حوزه زنان و به ویژه امنیت زنان، حوزه ای تخصصی است که برنامه ریزی و اجرای طرح های مرتبط با آن، نیازمند کار کارشناسانه و دلسوزانه است و مدیریتی قوی، کارآمد و صحیح را می طلبد که بتواند شرایط زندگی بهتر و سالمتری را برای زنان فراهم کند. اما متاسفانه امروز، این حوزه تبدیل شده به یک نمایشگاه برای عرضه نمایشی رسیدگی ها و توجه هایی که به برگزاری بازارچه خود اشتغالی یا برپایی جشن هایی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار ،ختم می شود!
گزارش : فرزانه کریمخان