به روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب نزدیک میشویم و پر بی راه نیست که بگوییم بحران پیش آمده در کشور با سطح پایین سرانه مطالعه رابطه مستقیم دارد. هر چه آمار کتاب و کتاب خوانی در کشور بالاتر رود نشان اندیشه در کشور است و این اندیشه در جهت تامین نیازهای انسان در ابعاد مختلف از مادی و معنوی، او را ایمنگر است. هر کدام از افرادی که تمایل به کتاب خواندن ندارند بی شک در فرآیند حضور آنان عدم برقراری ارتباط موثر در جهت تکامل به چشم می خورد. این افراد به شکل دوار پیرامون خود به یک بی خودی دست خواهند یافت که حاصلی جز دورتر شدن از خود ندارد و سرانجام تبدیل شدن به یک حضور باطل. اما کتاب را اگر گرامی بداریم به قدری که باورمان این باشد که ارتفاع بالاتری از انسان را در آن خواهیم یافت و به آن ارتفاع ما نیز عروج خواهیم کرد، می توانیم جهانی بهتر را برای خود و برای دیگران ترسیم کنیم. یکی از بزرگانی که با کتاب قامت افراشت و در بلندای حضورش جهانی زیباتر را برای ما و نسلها ترسیم کرد بانو اعظم کیانافراز است. در پی گفتگو با او دریافتیم چه میزان کتاب باعث پدیداری حلقه انسی شد تا با حضور در این حلقه، انسجامی زیبا از حضور را بنا کند. بانو افراز که در بین اهالی هنر و ادب چهره شناخته شدهای است، به عنوان یک بانوی موفق بدون پشتوانهی صنفی پدر و فرزندی، خود بهتنهایی موسس یکی از پرکارترین انتشارات کشور است که خدمات شایانی را در عرصهی فرهنگ، هنر و ادب به جامعه داشته است. با او به گفتگو نشستهایم که حاصل این گفتگو را میخوانید.
*چه شد که وارد عرصه چاپ و نشر کتاب شدید؟
برمیگردد به علاقه ای که من از کودکی به کتاب و کتاب خوانی داشتم و این را از پدر و مادرم دارم که نخستین الگوی هر آدمی است. پدرم معلم بودند و مادرم به شدت اهل مطالعه و کتاب بودند و خانودهی مادری اهل شعر و ادب، همین باعث شد که من از سن پایین بسیار کتاب میخواندم. در دوران کودکی و نوجوانی کتابهای زیادی خواندم و همین موضوع و نیز شوق و علاقه به ادبیات و شعر و کتاب باعث شد که در دانشگاه شیراز بعد از اخذ دیپلم وارد رشته کتابداری شدم و سپس وارد رشته زبان و ادبیات فارسی. این مسیر باعث شد که هم با کتاب و هم با شعر و داستان بیشتر آشنا شدم. انس بیشتر با این عرصه باعث شد که در این رشته کار کنم. پس از این که مدرک دانشگاهم را گرفتم موسسهای فرهنگی نیرو جذب می کرد. زمان تاسیس موسسه شهر کتاب بود که نیروی جوان و درس خوانده علوم انسانی جذب می کرد باعث شد من در همان نخستین روزهای فعالیت موسسه شهر کتاب جذب این موسسه شوم. نخستین فروشگاه این موسسه فروشگاه هنر و ادبیات بود که همان موقع در حال تاسیس بود و من همان اوایل، به عنوان مدیر آن فروشگاه فعالیتم را شروع کردم. این موسسه نخستین فروشگاه مدرن کتاب بود. سیستم فروش کتاب سیستم باز بود که مخاطب می توانست برای خرید کتاب، در همان مکان تورق و مطالعهای هم داشته باشد. پیش از آن کتابفروشیها سیستم فروش بسته داشتند. سیستم باز در این شیوه تلاش داشت به شکل علمی و بهروزتر ارائه کتاب داشته باشد. در این مکان که با متراژ بالا در حدود 700 متر و با تنوع کتاب با 5 تا 6 هزار عنوان ادبی و هنری فروش کتاب صورت میگرفت، آغاز فعالیتهای من بود و فرصتی که با بزرگان عرصه فرهنگ و ادب، از نزدیک آشنا شوم و مراوده داشته باشم. سپس در این زمان بود که من به شکل تخصصی وارد عرصه چاپ کتاب شدم و در اواخر سال 70 درخواست مجوز نشر دادم و در ابتدای سال هشتاد موفق به گرفتن مجوز نشر افراز شدم و چون اعتقاد به کار تخصصی داشتم و نیز علاقمند به شعر و ادبیات داستانی و نمایشی بودم در همان آغاز کار، مجموعهای از شعر و داستان و ادبیات نمایشی را به چاپ رساندم. پیش از این ناشرانی که بهشکل تخصصی در حوزه تئاتر کار می کردند بسیار کم بودند اما ما به شکل تخصصی و فعال به چاپ کتابهای تئاتری نمایشنامه پرداختیم.
*شما به موازات آن، کار پژوهشی و تالیف هم میکنید...
بله من هم در این راستا کار پژوهشی خودم را آغاز کردم و نخستین کتاب جادوی صحنه که زندگی تئاتری روانشاد آقای عزت لله انتظامیست را بعد از دو سال کار پژوهش، گفتوگو، و… تالیف کردم و به چاپ رساندم. تلاش کردیم در حد بضاعت و توان، تاریخ شفاهی تئاتر ایران را در این مجموعهی «تئاتر ایران در گذر زمان» مکتوب کنیم و بازتاب بدهیم. چند شماره از این مجموعهی پژوهشی کار من یا مشترک بود از جمله زندگی تئاتری آقایان انتظامی و کشاورز و اسدزاده که اسناد زیادی از این اشخاص در دسترس نبود از این رو کار سختی بود که پژوهش و نگارش هر کدام حدود دو سال طول کشید. قصد این بود ما بتوانیم به تاریخ مکتوب برسیم با کندو کاو در تاریخ شفاهی تئاتر.و امروز چهارده کتاب از این مجموعه در دسترس است.
*از انتشارات افراز بیشتر بگویید...
بیست سال از تاریخ تاسیس افراز میگذرد. بیش از 1500 عنوان کتاب در زمینه ادبیات داستانی و نمایشی و شعر کار کردیم چه ترجمه و چه تالیف، بهویژه نویسندگان جوان و شناختهنشدهای که چهره آشنایی نبودند حتی هنر و ادبیات غرب و همسایه را نویسندگانی که زیاد شناخته نشده بودند. تلاش داشتیم نویسنده معرفی کنیم از همه جا مثل کردستان، افغانستان، ارمنستان و…. ما زیاد کار کردیم. این کارِ سختیست که هنرمند و نویسندهای را برای بار اول معرفی کنی و تلاش برای معرفی او و آثارش، تا آثار افراد مشهور را به چاپ برسانی. کار ناشر همین هست که اندیشههای نو را معرفی کند. بهنظر من برای یک ناشر این مهم باید باشد که هنرمند و نویسنده جدید معرفی کرده باشد تا آثار افراد مشهور را که پیش از آن اندیشه و قلمش شناخته شده، چاپ کند. نه این که کار افراد مشهور خالی از لطف نباشد بلکه معرفی اندیشههای نو کار مهمتری است.
*از سختیها و امکانات این گستره برای ما بگویید...
من فکر میکنم موارد زیادی هست که نمیشود با جزئیات گفت و یک مورد و دو مورد هم نیست، اما اگر بتوانیم موردی صحبت کنیم خوب است. مسئله سانسور یکی از مسائل مهم در این عرصه است که برای مخاطب حرفهای و کتابخوان در درازمدت باعث سلب اعتماد از کتابهای مجوزدار شد. با توجه به اینکه کتابهای بدون سانسور در بازار موجود هست و مردم ترجیح میدهند، آن کتابها را تهیه کنند. موردی که در مورد سانسور باید مطرح کنم این است در عصری که با زدن یک دکمه هرچه بخواهی و هر اطلاعاتی و همهچیز در دسترس هست و هر مطلبی میشود بهآسانی بهدست آید، سانسور بیمورد است. میشود گفت سانسور معضلی شده است، در قانون اساسی بهطور کلی آمده، اما بهشکل جزئی و سلیقهای وقتی اعمال میشود در ادوار مختلف، این نظر شخصی و سلیقهای بیشتر باعث سلب اعتماد مخاطب شده. برای مثال افرادی در لیست سیاه رفتهاند و سالهای سال باعث شده مخاطب از خواندن آثار و شعرهای جدید شاعران مطرح همعصرمان محروم باشند مانند آقای رویایی و براهنی. من فکر میکنم در زمانهی گردش آزاد اطلاعات هستیم و با داشتن امکانات مختلفی مانند چاپ دیجیتال و پیدیافها و اینترنت و در دسترس بودن مطالب، این روند، بیمورد هست. آن هم با این تیراژ ۲۰۰،۳۰۰ تایی پایین کتاب که امروزه متاسفانه شاهدش هستیم.
*وضعیت کتاب را در کشور چگونه میبینید؟
بهروز رسانی کتابخانههای عمومی کشور اگر صورت بگیرد، باعث افزایش مطالعه و کتابخوانی خواهد شد چرا که با بالا رفتن روزافزون قیمت کاغذ و دیگر مواد چاپی و هزینهها و بهتبع آن افزایش قیمت کتاب، در این شرایط اقتصادی و وضعیت امرارمعاش و عدم توان خرید مردم، بهروز بودن کتابخانههای عمومی میتواند تلاشی باشد برای جبران این آسیب. تقویت و حمایت از کتابفروشیها بههر شکلی اگر صورت گیرد تا روزبهروز شاهد افزایش ویترین کتابفروشی باشیم نه کاهش آن.
* پیشنهاد شما به وزارتخانه مرتبط چیست؟
دعوت از اعضای اتحادیه به شکل گروه کارشناسی که مستقر شوند و بتوانند در صورت تغییر دولتها و تغییر مدیران، کارها را هدفمند پیش ببرند. این اتفاق خیلی کارا و تاثیرگذار خواهد بود. در این صورت هر دولتی که بر سر کار بیاید این تشکل میتواند باعث ایجاد شرایط بهتری در راستای اهداف بلندمدت باشد که مانع از سلیقهای شدن نگاه مدیر شود.
* از نواقص عرصه کتاب بگویید...
بازار کتاب در بخشهایی مدرن است و در بخشهایی نه، برای مثال در راستای بهروز شدن چاپ مانند دیجیتالی شدن اما در بخش توزیع و فروش همچنان سنتی است. کتابها به همان شکل با کمی تغییر ویزیت میشود و میرود در ویترین کتابفروشیها و البته نه همهی کتابها، بیشتر نویسندهها و کتابهای شناختهشده در این پروسه قرار میگیرند و ناشر که تقریبا تمامی هزینههایش را نقدی پرداخت میکند به شکل همان سنتی چکهای طولانیمدت دریافت میکند که این اصلا جوابگوی هزینههای جاری، و چاپخانه نیست. نقدینگی مهم است.
*نمایشگاه کتاب چگونه توانسته در راستای اهداف شما ارائه برنامه داشته باشد؟
نمایشگاه کتاب در ایران هم نمایشگاه و هم فروشگاه هست و این هم مزایایی دارد و هم آسیبهایی. آشناشدن مخاطب با تازه های ناشر، رودررویی مخاطب با نویسنده/مترجم و ناشر از مزایای آن است بهیژه ناشرانی که کتابفروشی ندارند و ناشران جوان و تازهکار که نیاز به حمایت بیشتر دارند و کتابهایشان بهراحتی در سیستم توزیع قرار نمیگیرد، اما در همین دوره و گاهی تا مدتها بعد فروشگاههای کتاب فروششان کم میشود و برایشان پیامد دارد.
*در کرونا امور صنفی خود را چگونه گذراندید؟
در زمان کرونا مجازی شدن نمایشگاه امکان خوبی بود که بهشکل گسترده، نمایشگاه این امکان را برای تمام متقاضیان در سرتاسر ایران به وجود آورده بود تا در اقصی نقاط ایران کتابهای خودشان را سفارش بدهند. انتشارات افراز، امسال هم بهشکل مجازی در نمایشگاه حضور دارد. در نمایشگاه قبلی در بهمن ماه هم به شکل مجازی حضور داشتیم.
*پیشنهاد شما به ناشران جوان چیست؟
من همیشه ناشران جوان را ترغیب میکنم به فعالیت و اینکه خسته نشوند، چون نشر کار سخت و پرمسئولیتی است، ناشران جوان مشکلات توزیع و دیده نشدن کارهایشان را دارند و کم پیش میآید با مشکلاتی جدی در این عرصه دست و پنجه نرم نکنند. امروز سایتها و مراکز فروش مجازی امکانی هست که بتواند برای فروش، موثرتر عمل کنند. مراکز فروش هم محدودیتهایی دارند ازجمله کمبود مکان برای کتابهایی با عناوین مختلف. مردم بیشتر به کتابفروشی محلههایشان سر بزنند.
گفتگو: فاطمه مشهدی باقر