محمدرضا عارف معاون اول سیدمحمد خاتمی در دولت دوم اصلاحات، نخستین فرد اصلاحطلبی بود که کاندیداتوری خود را برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به طور غیررسمی تایید کرد؛ اما حمایت طیفهایی از اصولگرایان از کاندیداتوری عارف موجب شده اختلاف اصلاحطلبان هم در مورد حمایت یا عدم حمایت از عارف، روز به روز افزایش یابد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، عارف که طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ معاون اول رئیسجمهور بود، چه در آن دوره و چه پس از آن هیچ گونه اظهارنظر درباره مسایل سیاسی نداشته و تلاش کرده خود را از چالشهای سیاسی که به طور معمول اصلاحطلبان طی ۱۵ سال اخیر با آن مواجه بودهاند دور نگه دارد. او که متولد ۲۷ آذر ۱۳۳۰ در شهر یزد است، هم اکنون از معدود اصلاحطلبانی است که در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارد. اگر چه اعلام کاندیداتوری ضمنی عارف، در بدو امر استقبال برخی از اصلاحطلبان را به دنبال داشت، اما به مرور زمان، انتقادات نسبت به عارف افزایش یافت.
نه عارف، نه هیچ کس دیگر
بخشی از اصلاحطلبان که همچنان بر طبل تحریم انتخابات میکوبند، اعتقاد دارند کاندیداتوری هر فرد اصلاحطلبی در انتخابات آتی ریاست جمهوری بیفایده است و به همین دلیل نه عارف و نه هیچ فرد دیگری نباید کاندیدا شوند. این دسته از اصلاحطلبان که نظراتی مشابه آیتالله موسوی خوئینیها دارند و موضع خود را با بیانیه اخیر حزب مشارکت در مورد عدم حضور در انتخابات تقویت کردهاند، به شدت با کاندیداتوری عارف مخالفند چرا که نفس حضور در انتخابات را بدون فراهم شدن شرایط مورد نظر خود که آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزادانه بخشی از آن است، بیفایده میدانند.
جایگاه عارف در جریان
بخشی دیگر از اصلاحطلبان برخلاف گروه قبل تمایل به حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری دارند و عدم حضور در انتخابات را از دست دادن فرصت حضور اصلاحطلبان در عرصههای اجرایی و مدیریتی میدانند. اما این گروه با کاندیداتوری عارف مخالفند. در تبیین مخالفت این گروه از اصلاحطلبان با کاندیداتوری عارف، دو دلیل را میتوان یافت. نخست اینکه آنها معتقدند عارف به دلیل سکوت سیاسی طولانی ۷ ساله و عدم موضعگیری در مورد مسایل مختلف سیاسی جاری در کشور، صلاحیت سیاسی نمایندگی جریان اصلاحات در انتخابات آتی را ندارد. از دیدگاه بخشی از اصلاحطلبان، عارف چه در دوره دولت اول احمدینژاد و چه در دوره پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، حتی یک موضعگیری سیاسی هم نداشته و در چنین شرایطی چگونه میتوان پذیرفت او میتواند کاندیدایی از طرف جریان اصلاحات باشد؟ مجموع موضعگیریهای عارف در مورد مسایل جاری در کشور، صرفا به سه ماه اخیر منحصر میشود که در راستای آغاز تبلیغات غیررسمی انتخاباتی وی محسوب میشود، نه فعالیت سیاسی؛ آن هم پس از ۷ سال سکوت. دومین انتقاد وارده به عارف از سوی این طیف از اصلاحطلبان، پایگاه مردمی ضعیف او در بین حامیان جریان اصلاحات است. عارف هیچگاه در بین اصلاحطلبان، چهرهای مردمی و شاخص محسوب نمیشد و از این جهت، منتقدان کاندیداتوری او اعتقاد دارند عارف نمیتواند آرای مردم را جذب کند و آرای خاکستری جامعه را که به طور معمول به اصلاحطلبان اختصاص داشته، به میدان بیاورد. اما این تمام انتقادات وارده به عارف نیست...
عارف، کاندیدای اصولگرایان؟
در این میان نگاه بدبینانهتری هم در مورد محمدرضا عارف وجود دارد. حامیان این نگرش