۰
جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۰
"مردم سالاری آنلاین" در گفتگو با تعدادی از معلمان و فرهنگیان بررسی کرد:

چرا رعایت پروتکل‌های ضدکرونا در مدارس ممکن نیست؟

تصمیم ناگهانی برای بازگشایی مدارس، مدیران، معلمان و دانش آموزان را سردرگم کرده است
چرا رعایت پروتکل‌های ضدکرونا در مدارس ممکن نیست؟
پس از هفته‌ها تاکید بر اجرای بخشنامه آموزش و پرورش که در آن منطقه‌های آموزشی را از نظر گسترش بیماری کرونا به سه بخشِ سفید، زرد و قرمز تقسیم کرده و قرار بود آموزش‌ها حضوری، نیمه حضوری و غیر حضوری باشند، ناگهان چهارشنبه وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که همه مدرسه‌ها و در همه منطقه‌ها از شنبه ‌بشکلِ حضوری بازگشایی می‌شوند! این خبر همه را در شوک فرو برده و با توجه به پایان یافتنِ هفته و تعطیلی روزنامه‌ها از سویی و اندک بودن زمان تا روزِ بازگشایی – دو روز- فرصت گفت و گو و سبک- سنگین کردن این تصمیم در گستره‌ عمومی را از جامعه گرفت!
به گزارش مردم سالاری آنلاین، جدای از این موضوع، در طول تابستان مدیران مدرسه با فشارِ منطقه‌های آموزشی، همه توش و توان خود را برای سه رویکرد بازتاب یافته در بخش‌نامه وزارتی گذاشته و تلاش می‌کردند تا به فراخور سال کرونایی، بستر آموزش‌های حضوری، نیمه حضوری و مجازی را برای آموزشی کم آسیب‌تر فراهم کنند. اعلام بازگشایی مدرسه مدیران مدرسه‌ها را نیز غافلگیر کرده و کم وبیش در گرفتن تصمیم‌های سازمانی در حوزه مدیریت‌شان زمین‌گیر کرده است. در هنگام تهیه این گزارش "عباس آقازاده" رییس مجمع سازمان نظام پزشکی نیز از ستاد ملی مبارزه با کرونا خواست که جلو بازگشایی مدرسه‌ها را بگیرد و تاکید کرد که این ستاد از جان میلیون‌ها دانش آموز دفاع کند!  
گرچه فرصتِ بررسی بیشتر، ژرف‌تر و موشکافانه‌ترِ این تصمیمِ خطرخیز برای جانِ دانش آموزان، خانواده‎‌ها، آموزگاران و کادر مدرسه- که در کل بیش از 40 میلیون تن را در برمی‌گیرد- از سویی و پیامدهای آموزشیِ آن از دیگر سو وجود ندارد اما بر آن شدیم که دست‌کم دیدگاه چند فرهنگی در این زمینه را بشنویم و آن را بازتاب دهیم. امید است زمینه هر چند اندکی برای وارسی چنین تصمیمی فراهم شود.
 
چطور پروتکل‌ها را اجرا کنیم؟!
صفیه بسیم معاون یکی از دبیرستان‌های پر جمعیت کرج می‌گوید: بی‌گمان تدریسِ  حضوری  لازم است  و در برخی پایه‌ها مانند دبستانی‌ها و سال‌های تغییر مقطع از دبستان به دور اول متوسط و دور اول به دور دوم، لازم‌تر و ضروری‌تر، ولی با کدام امکانات؟ با کدام بودجه؟ با کدام زیرساخت؟ با کدام برنامه ریزی؟ با کدام پشتیبانی؟ برای نمونه مدرسه ما دو شیفت است و هر شیفت  21 کلاس دارد و آمارِ جمعیت هر کلاس بطور متوسطه 35 نفر است، حالا بفرمایید در وضعیت  زرد چطور پروتکل‌ها را اجرا کنیم؟ چرا و چگونه خانواده‌ها را قانع به فرستادنِ بچه‌های‌شان به مدرسه کنیم؟ چگونه دانش آموزان  را تشویق  به حضور  نماییم؟ فرادستان فقط برنامه تدوین و تحویل می‌دهند با اجرا کردنش را کاری ندارند! واقعا چرا چنین است؟ ما هرچه فکر می‌کنیم نمی‌توانیم پاسخ این پرسش را بدهیم که اگر کسی در این شرایط آسیب  دید، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ نمونه ای دیگر را خدمت‌تان عرض کنم: چهارشنبه در دبیرستان ما آخرین امتحان شهریور برگزار شد، حتی صندلی ها همچنان در سالنِ امتحانات هستند، آنوقت بالادستی‌ها خواسته‌اند که شنبه صبح کلاس‌ها دایر باشند! ضدعفونی کردن پیشکش! نیروی خدماتی نداریم که دبیرستان را نظافت کند! حالا شما بفرمایید  پروتکل ها چقدر قابل اجراست!؟ تلویزیون، مدرسه‌ها را درحال ضدعفونی کردن نشان می دهد و ما مثل بچه ای که تبلیغات تلویزیون را می بیند و حسرت خوردن چیزهای خوشمزه را دارد،  فقط می گوییم خوش به حالشون، مگر این‌ها چند‌تا نیروی خدمتگزار دارند؟ اصلا نیروی خدماتی هم هیچ، پول مواد ضد عفونی کننده را از کجا آورده‌اند؟
 
خانواده ها اعتماد لازم را به نهاد آموزش ندارند
زهرا علی اکبری، کارشناس آموزش در این باره به ما گفت: بازگشایی مدارس در دوران کرونا نه در ایران بلکه در سراسر جهان، چالشی مهم و نگران‌کننده شده است. برخی از کشورها که از نظام آموزشی نوین و اوضاع اقتصادی بهتری برخوردارهستند براحتی پس از بررسی‌های گسترده و همه جانبه، توانستند تصمیمات لازم را برای شروع فعالیت‌های آموزشی و پرورشیِ مدارس بگیرند؛ برونداد آن بررسی‌ها تاکید بر آموزش حضوری است. طبیعی است زمانیکه دولتی اختیارات و بودجه لازم را برای تجهیز مدارس و اطمینان به خانواده‌ها داشته باشد، می‌تواند تصمیم به بازگشایی حضوری مدارس بگیرد، چرا که اعتمادِ خانواده‌ها را به همراه دارد. درحقیقت اخذ سیاست آموزش حضوری در جوامعی می‌تواند بدون اضطراب انجام بگیرد که خانواده‌ها به سیستم آموزشی آن کشور اعتماد داشته و در این سیاست و تصمیم مشارکت کنند. اما متاسفانه در کشور ما به دلایل متعدد از جمله مشکلات اقتصادی، عدم تجهیز مدارس و نظام آموزشی نابلد و ... خانواده ها اعتماد لازم را به نهاد آموزش ندارند. درباره بازگشایی مدرسه‌ها یکی از ابهام‌های مهم این است که کدام مدرسه در کشور تراکم دانش آموزی ندارد و یا امکانات بهداشتی آنقدر به وفور دارند که منِ خانواده اعتماد کنم و فرزندم را به مدرسه بفرستم.
وی ادامه داد: از طرفی آموزشِ مجازی نیز با پرسش‌هایی همراه است. آیا در همین شهر تهران، پایتخت کشور که کلانشهر محسوب می شود، تمامی خانواده‌ها امکان استفاده از چنین آموزشی را دارند؟ خانواده‌هایی هستند که هم دلشان برای سلامتی فرزندشان در تب و تاب است و هم آموزش مجازی را دسترسی ندارند. یادمان رفته که حق آموزش در قانون اساسی این کشور رایگان است؟ یادمان رفته که در حاشیه شهر چه می‌گذرد و با این اوضاع کرونا و وضعیت اقتصادی، چه تعداد بازمانده از تحصیل خواهیم داشت؟ بپذیریم که آموزش و پرورش به تنهایی نمی‌تواند این بار مسئولیت را به سرانجام برساند، بایستی دولت و نهادهای دیگر وظایف خود را انجام دهند. نیابد در چنین شرایطی که یکی از مسائل اصلی جامعه، دانش آموزان و بازگشایی مدارس شده است، متولیان امر توپ را در زمین دیگری بیندازند و خانواده های را نگران تر کنند. سخت است که خانواده هم دغدغه اقتصاد نامیزان و نامطلوب را داشته باشد و هم دغدغه آموزش فرزندانش را!
 
بودجه و نیرو برای ضدعفونی مدارس نداریم
نسرین محمدباقری، دبیر ریاضی هم می‌گوید: آقای وزیر، حضور دانش آموزان را روز شنبه در مدرسه الزامی می داند. رییس حوزه وزارتی‌اش، از خانواده‌ها می‌خواهد روز شنبه قبل از رفتن به مدرسه با معلم یا کادر مدرسه تماس بگیرند! در حالی که ستاد کرونا نگران شیوع کروناست و از سرعت بالای انتقال ویروس خبر می‌دهد، وزیر از مطالعات و تحقیقاتی خبر می‌دهد که باز شدنِ مدارس سهمی در افزایش یا کاهش کرونا ندارد! به اعتقاد آقای وزیر همان طور که عزاداری‌ها با رعایت مقررات برگزار شد، آموزش نیز باید دنبال شود! جناب وزیر در حالی با اطمینان از رعایت سختِ پروتکل‌ها می‌گوید که مدیران مدارس از نداشتن بودجه برای ضدعفونی و کمبود نیروی خدماتی گلایه دارند. آقای وزیر! مدارس ایران فقط چند مدرسه‌ای نیست که در تلویزیون نمایش داده می‌شود! مدرسه محل خدمتِ من ساختمانی است چهار طبقه و فقط یک نیروی خدماتی دارد! چطور یک نفر می‌تواند از پسِ ضدعفونی کردن مدرسه، آن هم چندین بار در طول روز برآید!؟ آیا همه دانش آموزان در بدو ورود به مدرسه تب سنجی می‌شوند؟ آیا مطمئن هستید هیچ معلم و دانش آموزی ناقل بی‌علامت نیست؟ آیا سلامت دانش آموزان و معلمان را تضمین می کنید؟ بحث حضور دانش اموزان در مدارس، بحث شاد نیست که با تعریف و تمجید فراوان درصورت بروز کاستی، معلم خود به فکر چاره‌اندیشی و روشهای جایگزین باشد. صحبت از جان فرزندان این کشور است. داغ شهدای حوزه سلامت تازه است، داغ شهدای دانش آموز و معلم را اضافه نکنید!
 
تصمیم ناگهانی وزیر را نمیتوان هضم کرد!
نرگس ملک‌زاده، یکی از کادرهای آموزشی، در مدرسه‌ای در شهرستان‌های استان تهران هم می‌گوید: پیش از هر چیز باید تاکید کرد که همه معلمان و مدیران و معاونان به این نتیجه رسیده‌اند که آموزش حضوری از هر نظر بهتر از شکل‌های دیگر آموزش است اما تصمیم ناگهانی وزیر را هیچ جور نمی‌شود هضم کرد! اگر قرار بود که در آخر به این نتیجه برسند که همه مدرسه‌ها حضوری باشند پس چرا آن همه بخشنامه و  فشار و کار را به مدرسه‌ها و مدیران تحمیل کردند؟ باور کنید که من چندین روز وقت گذاشتم تا برای وضعیتِ زرد برنامه نوشتم! با توجه به تعدد معلم و درس‌ها در دوره‌های اول و دوم متوسطه، نوشتنِ چنین برنامه‌ای بسیار بسیار دشوار بود و هست! ما سه-چهار برنامه‌ی گوناگون برای این وضعیت نوشتیم تا اگر سناریو‌های مختلف را پیش رو داشتیم، برنامه‌اش در دسترس باشد. حالا ناگهان تصمیم به این شکل شد! ما توان بسیار زیادی در راستای بخشنامه وزارتی برای وضعیت زرد و قرمز صرف کردیم و اکنون می‌گویند مدرسه‌ها در هر شرایطی شنبه باز است. از این‌ها بدتر این که مسئولان تاکید می‌کنند که وظیفه مدیران است که خانواده‌ها را برای آوردن بچه‌های‌شان به مدرسه قانع کنند! چراکه آمدن و نیامدنِ بچه‌ها به مدرسه در اختیار خانواده است! پرسش مهم این جاست که معلمی که در مدرسه حضور دارد مطمئنا وقتی برای آموزش دانش آموزانی که به اختیار خانواده‌ها به مدرسه نمی‌آیند، نخواهند گذاشت. این سردرگمی که خودشان دچارش شده‌اند و ما را هم گرفتارش کرده‌اند، واقعا سردرگمیِ کلافه کننده‌ای است! یک تصمیم قاطع باید بگیرند. یا مدرسه باید باز باشد یا تعطیل! به نظر من آمدن و نیامدنِ بچه‌ها را به عهده خانواده‌ها گذاشتن، کار مدرسه‌ها را بسیار پیچیده‌تر کرده و می‌کند!
 
 
ستاد مبارزه با کرونا کجاست؟
فروغ تیموریان، دبیر جامعه شناسی دبیرستان های تهران هم می‌گوید: فقط باید تاسف خورد به حال وزارتخانه ای که جان کارکنانش برایش اهمیتی ندارد و براحتی تصمیمی می‌گیرد که می‌تواند سالها اثر آن را در خانواده ها و نسل های متمادی باقی بماند. آیا بهتر نبود مسئولین امر توجه خاص‌تر و بهتری در این مورد می‌گرفتند که مثل همیشه عملکرد ضعیف وزارت اموزش و پرورش  در بین وزارتخانه های دیگر به چشم نیاید!؟ گرچه در این میان ما معلمان باید بیشترین گله را از وزارت بهداشت و ستاد ملی کرونا بکنیم که شما در کدام جهت این تصمیم قرار دارید؟ آیا شما نیز مسئولیت جان افراد را بر عهده ندارید؟ با علم به اینکه مدارس هیچ تجهیزاتی برای ایجاد پروتکل های سخت بهداشتی ندارند حتی درتهران، آیا فرزندان خودتان را به مدرسه خواهید فرستاد؟ آیا در بین  اقوام شما هیچ معلمی با بیماری زمینه ای وجود ندارد؟ پس چطور وزیر محترم بهداشت سکوت کرده است و هیچ اظهار نظری نمی کند؟ کاش کسی بود و صدای معلمین را می شنید!
 
آیا این تصمیم ناگهانی، مدیریت است؟
محمدرضا نیک نژاد، دبیر فیزیک منطقه 12 تهران نیز می‌گوید: سال‌هاست که اولویت در تصمیم‌ها و برنامه‌ها در نهاد آموزش، دیدگاه‌های کارشناسانه و پژوهش‌مدار نبوده است اما چون پیامد‌های این تصمیم‌ها و برنامه‌ها، درازمدت و پنهان است، با کمترین حساسیت از سوی جامعه روبرو شده و می‌شود. اما تصمیم کنونی وزارت آموزش و پرورش و دولت- یعنی بازگشایی حضوری مدرسه‌ها در همه منطقه‌های کشور از شنبه- افزون بر پیامدهای درازمدت و پنهان، می‌تواند پیامدهای کوتاه مدت و از آن میان خطرهای جانی برای 14 میلیون دانش آموز و یک میلیون فرهنگی و البته 40 میلیون از شهروندان کشور، که با این 15 میلیون در ارتباط هستند، داشته باشد و از این جهت انتظار می‌رود با حساسیت جامعه روبرو شود. من و بسیاری از همکاران و البته خانواده‌ها پس از تجربه ماه‌های واپسین سال آموزشی گذشته، به این نتیجه رسیده‌ایم که آموزش حضوری به دلیل‌های گوناگون بهتر و کارآمدتر است و این باور ما را رویکرد‌های جهانی به آموزش نیز همراهی و تایید می‌کند اما ناگفته پیداست که بازگشایی مدرسه‌ در این دوران خطرخیز نیازمند برنامه‌ریزی‌های دقیق، فراگیر و کم ریسک است. بخشنامه وزارتی که مناطق را به سه بخش سفید و زرد و قرمز تقسیم کرده بود با اندکی بازبینی و تعیین دقیق منطقه‌ها و حساسیت‌های بهداشتی می‌توانست نقشه‌ راه خوبی برای بازگشایی مدرسه‌ها در این سالِ کرونا‌زده باشد اما تصمیم ناگهانی و شگفت‌آور آموزش و پرورش، همه برنامه‌ها را ناگهان بهم ریخت و چهره برنامه‌گریز در فراگیرترین نهاد اجتماعی کشور را نمایان کرد. ماه‌ها بود که بسیاری از مدیران و معاونان و آموزگاران و خانواده‌ها، خود برای برای سه سناریو در سه منطقه سفید و زرد و قرمز آماده می‌کردند اما ناگاه و در فاصله دو روز، باید خود را برای استقبال از 14 میلیون دانش آموز آماده کنند! آیا براستی این مدیریت است؟ این برنامه ریزی است؟ برای پایان سخنانم نمونه ‌ای را برای نشان دادنِ "مشت‌ِ نشانه‌ی خروار" یادآوری می‌کنم. در بسیاری از شهر‌های متوسط و بزرگ، دانش آموزان با سرویس جابجا می‌شوند. کمتر مدرسه‌ای در دو روز می‌تواند سرویس‌ها را ساماندهی کند! بارها دیده‌ام که یک پراید، 7-8 دانش آموز دبستانی را با هم می‌برد و می‌آورد، آیا در این گونه سرویس‌ها و حتی سرویس‌های معمولی، امکان رعایت آیین‌نامه‌های بهداشتی دوران کرونا وجود دارد؟ براستی با وجود تاکید‌هایِ پی در پی کارشناسان بهداشتی- پزشکی و حتی مقام‌های سیاسی، نمونه‌اش تصویر رهبر در گوشه‌ای از یک حسینه در هنگام عزاداری محرم، و اعضای برجسته ستاد ملی مبارزه با کرونا، آیا می‌شود به تصمیم آموزش و پرورش مهرِ کارشناسانه زد؟ دور از ذهن است!            
 
سرانه بهداشتی مدارس برای رعایت پروتکل‌ها کافی نیست
حفیظ الله مشهور هم فرهنگی دیگری است که در این زمینه می گوید: آقای وزیر! از مدارس کدام کشور سخن می‌گویید؟  تحقیقاتی که نشان داده اند بازگشایی مدارس تاثیری در آمار ابتلا به کرونا ندارد در کدام ژورنال یا پایگاه علمی معتبر منتشر شده است؟ خردادماه دانش آموزان را برای برگزاری امتحاناتی که حداکثر زمان آن یک ساعت و نیم بود به مدارس کشاندید اما در همان زمان کوتاه نه با توصیه و نه با تهدید نتوانستیم همه بچه ها را وادار به رعایت واژه پرطمطراق  پروتکل های بهداشتی نماییم. در مورد مدارس کدام کشور سخن می گوید که با یک گردهمایی و سخنرانی در جمع مدیران کلش به یک باره همه چیز عوض می شود و مدیران کلی که تا دیروز از عدم امکان بازگشایی مدارس استان خود سخن می‌گفتند دم برنمی‌آورند و دانش‌آموزان با هر سطح فرهنگی و اقتصادی به رعایت پروتکل ها لبیک می‌گویند و همه چیز گل و بلبل می شود؟! از واریز سرانه بهداشتی مدارس گفته‌اید. با تاکیدات زیادی که بر رعایت سختگیرانه پروتکل‌ها دارید احتمالا این سرانه کفاف خرید دستگاه تب سنج، مواد و تجهیزات ضدعفونی، شیلد و ماسک برای مصرف روزانه دانش آموزان خصوصا در مناطق محروم را می‌دهد. گفته‌اید کلاس ها زوج و فرد شوند بخشی از آموزش حضوری و بخشی مجازی شود. محض اطلاع معلم یک ماشین نیست که هر روز یک شیفت در مدرسه تدریس حضوری کند و یک شیفت دیگر گوشی به دست به تدریس مجازی بپردازد. معلم هم یک انسان عادیست که خانواده و فرزند دارد و باید به امورات آنها هم رسیدگی کند.
 
کد مطلب: 135812
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *