ما هیچ چیز درباره قتل همسر دوم محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران نمی دانیم.
نمی دانیم چرا نجفی از شهرداری تهران استعفا داد؟ به خاطر تهدید یا به خاطر عشق؟
نمی دانیم آنچه گریبان نجفی را در شهرداری گرفت، عشق تازه بود یا فاش کردن پرونده های دوران قالیباف؟
نمی دانیم زنی که همسر دوم نجفی شد، او را دوست داشت یا دامی برای نجفی پهن شده بود؟
نمی دانیم آیا واقعیت دارد که نجفی ده ماه پیش در هتل لاله خودکشی کرده بود یا نه؟
نمی دانیم آیا نجفی، این اواخر به واقعیتی پی برده بود که تا به حال از آن خبر نداشت و همین موجب واکنش او شد یا موضوع دیگری در کار بود؟
حتی نمی دانیم اگر نجفی همسر خود را به قتل رسانده، دلیلش چه بوده؟ اختلاف شخصی و خانوادگی، یا پی بردن به ماجرایی که قبلا از آن خبر نداشت و تازه متوجه شده بود؟
ما جواب هیچکدام از این سوالات را نمی دانیم و شاید هیچوقت پاسخ واقعی این سوالات روشن نشود.
خواندن خبرهایی که درباره قتل همسر نجفی منتشر می شود عطش ما را برای قرار گرفتن در جریان خبرها رفع می کند اما این مجوز را برای ما صادر نمی کند که درباره این موضوع قضاوت کنیم. پس قضاوت نکنیم. نه درباره بد بودن یا خوب بودن نجفی؛ نه درباره بد بودن یا خوب بودن میترا استاد. ما هیچ نمی دانیم. ای کاش هیچ فرد و رسانه ای هم از این اتفاق به یاد تسویه حساب سیاسی نیفتد که تسویه حساب بر روی خون و آبروی افرادی که نمی دانیم چگونه و چرا ریخته شده، کثیف ترین کار است.