جنبش ملی شدن نفت چگونه شکل گرفت؟
ملی شدن صنعت نفت ایران که در سال ۱۳۲۹ و به رهبری
محمد مصدق صورت گرفت، برجستهترین حرکت یک ملت جهان سومی در راستای ملیسازی منابع بود. این حرکت که به جز ملیسازی نفت، بهنوعی بازیابی غرور ایرانیان هم محسوب میشد، تأثیری جهانی از عراق و مصر گرفته تا اندونزی و آرژانتین برجای گذاشت. جنبش عظیم ملیسازی صنعت نفت چگونه در ایران شکل گرفت؟
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، ملی شدن صنعت نفت در ایران یکی از بزرگترین اعتراضات علیه معاهدات انحصاری در قرن بیستم بود.
ویلیام ناکس دارسی در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۲۸۰ شمسی) در قراردادی نگین که به تأیید مظفرالدینشاه قاجار رسیده بود، امتیاز انحصاری استخراج و بهرهبرداری از نفت در سراسر ایران به استثنای ایالات شمالی شامل گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان را برای مدت ۶۰ سال به دست آورد.
لئوپولد پادشاه بلژیک در عصر معاهدات انحصاری در مورد شیوه تدوین این معاهدات گفته بود: «معاهدات باید تا حد ممکن خلاصه و کوتاه باشند و بومیان باید همه چیز را به موجب یکی دو ماده به ما واگذارند». دارسی این اصل لئوپولد را در امتیازنامه انحصاری خود بهخوبی رعایت کرده بود.
قرارداد دارسی به حفاری «چاه نفت شماره یک» در مسجدسلیمان و کشف نفت در ایران در سال ۱۲۸۷ شمسی منجر شد. بعد از این تاریخ، نفت ایران برای دولت انگلستان و سهامداران انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران، نقش طلای سیاه را ایفاء کرد، اما برای مردم ایران وضعیت بهگونه دیگری بود.
در سال ۱۳۱۲ و در دوره
رضاشاه تصمیم گرفته میشود که به قرارداد دارسی پایان داده شود. با الغای قرارداد دارسی اما دولت ایران نتوانست مالکیت منابع نفتی را در اختیار بگیرد و با فشار سیاسی و نظامی بریتانیا وادار به پذیرش قرارداد دیگری شد. این قرارداد،
قرارداد ۱۹۳۳ نام گرفت. شخص رضاشاه پس از مذاکره با سر جان کدمن، رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران، و رجینالد هوار سفیر بریتانیا در ایران این قرارداد را قبول کرد و مقامات دولت را وادار به تصویب آن کرد. مجلس شورای ملی نیز به اتفاق آرا آن را تصویب کرد. در این قرارداد شرکت نفت انگلیس و ایران همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه میداد. مدت قرارداد هم ۶۰ سال تعیین شد.
نارضایتی از قرارداد نفتی و نهضت ملی شدن نفت
در کل، نارضایتی از عملکرد شرکت نفت انگلیس و ایران تنها به حلقه روشنفکران ایرانی محدود نمیشد. دشواریها و نارضایتیها کارگران نفتی، هرچند وقت یکبار فوران کرده و خود را در قالب اعتصابات بزرگی نشان میداد؛ از آن جمله میتوان به اعتصاب ۱۱ هزار کارگر پالایشگاه آبادان در اردیبهشت ۱۳۰۸ اشاره کرد. با این حال عمده اعتراضات بعد از برکناری رضاشاه و خصوصاً پس از خروج متفقین از کشور صورت گرفت. گردهمایی ۸۰ هزار نفری در آبادان در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۲۵ و بزرگترین اعتصاب تاریخ ایران تا آن زمان در تیرماه سال ۱۳۲۵ در اعتراض به وضعیت صنعت نفت برگزار شد. از این تاریخ به بعد، دیگر اعتراضات به قرارداد انحصاری با شرکت نفت انگلیس و ایران، جنبه عمومی پیدا کرد و این
محمد مصدق بود که رهبری جنبش ملی شدن صنعت نفت را برعهده گرفت.
پیش از این تاریخ، مصدق که در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی بهعنوان نماینده به مجلس راه یافته بود، مخالفت با امتیازهای انحصاری اکتشاف و تولید نفت را آغاز کرد و در همین مجلس بود که
طرح تحریم امتیاز نفت در آذر ۱۳۲۳ تصویب شد.
یرواند آبراهامیان در کتاب خود با عنوان «کودتا» مینویسد: «در اواخر دههی ۱۳۲۰ روزنامههای ایران حتی روزنامههای وابسته به قدرت از قبیل اطلاعات، کراراً یادآور میشدند که طی این همه سال، شرکت نفت به ایران رقم ناچیز ۱۰۵ میلیون پوند را بهعنوان حقالامتیاز پرداخت کرده است، در حالی که ۱۷۰ میلیون پوند فقط بهعنوان مالیات به دولت بریتانیا و ۱۱۵ میلیون پوند بهعنوان سود قابلتقسیم به سهامداران انگلیسی خود پرداخت کرده و بیش از ۵۰۰ میلیون پوند هم به در عملیات خود در خارج از ایران سرمایهگذاری کرده است» (ص ۳۷). بنابراین، در حالی که نفت ایران برای انگلیس «طلای سیاه» بود، مردم ایران آن را برای خود «بلای جان» میدیدند و نه «قاتق نان».
مصدق در دهه ۲۰ شمسی،
جنبش ملی شدن نفت را رهبری کرد. در مجلس پانزدهم، مصدق با دخالت قوام در انتخابات نتوانست راهی مجلس شود ولی در دوره شانزدهم مجلس ملی، وی به مجلس راه یافت. انتخابات مجلس شانزدهم در سال ۱۳۲۸ برگزار شد و سپهبد رزمآرا از دل این مجلس به عنوان نخست وزیر بیرون آمد. رزمآرا در این دوره مجلس در اکثریت قرار داشت و مصدق در اقلیت بود. در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس به شدیدترین شکل به رویارویی با رزمآرا که قصد مصالحه با انگلیس در جریان نفت را داشت، پرداخت. رزمآرا چنین استدلال میکرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصله به پنجاه درصد رضایت دهیم. جنبش ملی شدن نفت اما به دنبال در دست گرفتن کنترل منابع نفتی کشور و ملیسازی نفت بود.
در روز ۱۶ اسفند سال ۱۳۲۹
رزمآرا به دست خلیل طهماسبی کشته شد. فردای قتل رزمآرا، کمیسیون نفت مجلس، پیشنهاد
ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد.
قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ و در مجلس سنا در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید و به این ترتیب بود که ایرانیان به رویای خود، البته بهصورت موقت، دست یافتند.
مصدق که با موفقیت نهضت ملی شدن صنعت نفت را هدایت کرده بود، در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست وزیر شد تا در یکی از سختترین شرایط موجود، کشور را نیز هدایت کند. فشار شدید انگلیس و سپس آمریکا و در نهایت کودتای این دو کشور در سال ۱۳۳۲، نقطه شکست جنبش ملی شدن نفت در ایران بود. این جنبش که غرور ایرانیان را پس از یک دوره طولانی احیا کرده بود، اگرچه در نهایت با کودتای خونین شکست خورد اما الهامبخش جنبشهای ملیسازی منابع در کشورهایی نظیر مصر، عراق، اندونزوی و آرژانتین شد.