قحط الرجال، حضور تکنوکرات ها و سیاسیون در ورزش روندی است که سالها گریبان ورزش را گرفته و با بهانه مدیریت ضعیف تحصیل کرده ها و خاک خورده های ورزش هیچ گاه گوی و میدان به صاحبان اصلی ورزش داده نشد تا ورزش نیز در سایه دیگر بخش های مدیریتی کشور که اساسا متخصصان فاقد جایگاه واقعی خود هستند، صورت فنی و سیستماتیک برای جذب مدیران ارشد به خود نگیرد.
سالیانه بسیاری از فارغ التحصیلان رشته تربیت بدنی و پیشکسوتان ورزش در جایگاه تخصصی خود به کار گرفته نمیشوند و این نشان از سو ء مدیریتی است که همواره تکرار میشود. افرادی نظیر محمد درخشان که در این وانفسای واپس زدگی صاحبان اصلی ورزش روزگاری پا به عرصه ورزش گذاشته و در نتیجه لابی های پشت و روی صحنه سالها بر صندلی که حقشان نبود، تکیه زدند.
وی که فاقد هر گونه تخصصی در رشته جودو بود، برای مدت زیادی نتایج گلخانه ای را رقم زد. همچنین پشتوانه سازی و استعدادیابی به عنوان برنامه ای بنیادین جهت توسعه هر رشته ورزشی نیز اساسا جایگاهی در برنامه هایش نداشت. وی که همزمان معاونت پارلمانی سازمان تربت بدنی وقت را در زمان تصدی علی آبادی نیز اداره می کرد مثال واضحی بر ادعای ماست. این روند ادامه یافت تا سال ۸۸ و آن هم در اثر اختلاف نظر با او از عنوان خود استعفا داد و همان سال بازنشسته شد، اما همچنان در قسمت های مختلف نظیر هیات رئیسه، مشاور عالی هیات رییسه و رییس کمیته آموزش آسیا ( که نتیجه حضورش در فدراسیون جودو و نه لیاقت های فنی) حاضر به ترک صحنه برای همیشه نشد.
در اثر همین قحط الرجال بودن در ورزش و بی ضابطه بودن انتصاب ها، وی از دو سال گذشته و بعد از ۹ سال دوری از ورزش جودو دوباره پا به عرصه مدیریت فدراسیون گذاشت.
در کنار حاشیه های مختلفی که در رشته جودو شاهد آن بودیم، به همراه شکست های مختلف تیم های پایه، دوری نخبگان و قهرمانان جودو، خانه نشینی اساتید و بزرگان این رشته و حتی عزل و نصب های فراوان بعد از دعوت عده کثیری از قهرمانان این رشته، پافشاری بر بکار گیری مربیان کم تجربه و بدون سابقه قابل قبول و کسب نتایج ضعیف، بدون شک نمیتوان عملکرد موفقی را برای این مدیر با سابقه متصور بود. این حضور دوباره بی حاصل اگرچه هزینه های هنگفتی را روی دست فدراسیون جودو گذاشت، اما نتیجه بدتر از آن این بود که با اجرای قانون عدم بکارگیری بازنشستگان ورزش متاسفانه یا خوشبختانه شرایطی فراهم شده که وی بدون اجرای کامل برنامه های نیم بند جودو به زودی باید این پست را رها کند و فدراسیون دوباره در آستانه تغییر مدیریتی جدید قرار بگیرد که قطعا هزینه مضاعفی را نه تنها برای فدراسیون و ورزش کشور بلکه برای مدیر بعدی در اجرای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت خواهد داشت.
قطعا سردار جودو در جایگاه مدیریتی خود زحمات بسیاری متحمل شده است، اما چه بهتر بود که مدیرت افسار گسیخته کشور وی و افراد دیگری را که در جای خود قرار ندارند را در جایگاه تخصصی خودشان به کار می گرفت تا نه تنها با بهره وری بیشتر در آن بخش مواجه بود، بلکه هزینه هنگفتی به ورزش کشور نیز وارد نمیشد تا آنها که صاحبان اصلی اش هستند همیشه در صحنه باشند و عقده گشایی های شخصی دلیلی برای ترد آدم ها نباشد و این سیستم نظام مند باشد که سبب بالا و پایین رفتن افراد شود .
بی تردید مدیران ناموفق هیچ گاه از دیدگاه شخصی در مضان اتهام نیستند، بلکه روی سخن ما با عدم سیستماتیک بودن روند مدیریت در ورزش است که به جای پیشبرد برنامه ای بلندمدت برای ورزش به حضور اشخاص وابسته شده و با تغییر آنها ضربه عمیقی به شریان حیاتی اش وارد می شود.
قهرمان پیشین جودو*