۰
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۴۱

ضرورت مغز نرم افزار در حوزه مدیریتی جامعه ایرانی

دکتر عبدالرحمن حسنی فر
ما در زمانه ای بسر می بریم که کلید واژه آن "عقب ماندگی" جوامعی از جنس جامعه ایران است. خارج از درست و غلط بودن این انگاره و اشکالات روش شناختی که‌نگارنده به برخی از جلوه ها و نمودهای آن‌دارد این واقعیت غیر قابل انکار است که تولید و ابداع تکنولوژی به عنوان ویترین ‌پر زرق و برق و قدرتمند و تاثیر گذار دوران جدید در اختیار جوامعی مثل ایران نیست.
ضرورت مغز نرم افزار در حوزه مدیریتی جامعه ایرانی
ما در زمانه ای بسر می بریم که کلید واژه آن "عقب ماندگی" جوامعی از جنس جامعه ایران است. خارج از درست و غلط بودن این انگاره و اشکالات روش شناختی که‌نگارنده به برخی از جلوه ها و نمودهای  آن‌دارد این واقعیت غیر قابل انکار است که تولید و ابداع تکنولوژی به عنوان ویترین ‌پر زرق و برق و قدرتمند و تاثیر گذار دوران جدید در اختیار جوامعی مثل ایران نیست.
باز سوای از اینکه تولید تکنولوژی مبتنی بر یک مبنای فکری و اندیشه ای است و جای بحث خود را دارد اینجا نکته دیگری مورد تاکید نگارنده است و آن‌این است که  تکنولوژی دو جنبه  دارد: سخت افزار و نرم افزار. ما (اکثریت جامعه ایرانی در همه سطوح) عموما با جنبه سخت افزار آن مواجهه هستیم و آن را می بینیم. این بی توجهی باعث غفلت از جنبه مهم نرم افزاری شده است. نرم افزار در نظر من صرفا محدود به بحث های کامپیوتری نیست بلکه آن مغز هر چیزی است؛ چه فرد، چه سیستم، چه نهاد  و سازمان دارای مغز نرم افزار است.
نکته مورد تاکید در این یادداشت این است که همانطور که ما در تکنولوژی سخت افزار، مبدع و تولید کننده نیستیم که البته واضح و روشن است؛ حتی روشن است که مقلد خوبی هم در حوزه سخت افزار نیستیم. در حوزه نرم افزار نیز چنین حکایتی برقرار است یعنی تولید کننده نیستیم. اما اشکال جدی اینجا است که احساس نیاز به خرید و تهیه سخت افزار عموما وجود دارد اما در مورد نرم افزار اینگونه نیست.
یکی از نرم افزارهای مورد تاکید من نرم افزار مدیریت است. در این تردیدی نیست که مدیریت علاوه بر اینکه یک فن و هنر است اما جنبه های علمی آن زیاد است.
در جامعه ایرانی رسیدن به پست های مدیریتی تابع یک نظام علمی سیستماتیک نیست و هنوز این، نظام ارتباطی و اعتماد شخص یا اشخاص معتبر است که  مبنای بدست گیری پست است. این نکته باز در اینجا مورد نظر من نیست بلکه حکایت بعد از رسیدن ‌به پست مدیریتی مورد تاکید اینجانب است و آن لزوم داشتن علم و مهارت برای اداره است.
در پست ها و مسئولیت هایی که با دیگر بخش ها ارتباط دارد یک اصل ارتباط سیستماتیک باید وجود داشته باشد تا  سیستم تلقی شود که اگر اینگونه نباشد هر نهادی کار خودش را می کند؛ البته بی توجه به بخش های دیگر، و طبعا  دغدغه های هر مدیر تابع وضعیت بوجود آمده میشود. در جایی که نظام مناسبی برای انتخاب مسئولیت نباشد و انتخاب تابع اعتماد شخص یا اشخاص معتبر باشد این مدیر تا زمانی که از این حمایت برخوردار است  در پستش باقی می ماند. اما نحوه اداره این سازمانی که مدیرش اینگونه تعیین شده محل بحث ماست که تابع فرد مدیر است. اگر مدیر کسی باشد که دغدغه سازمانش را داشته باشد دست به تلاش هایی میزند ولی اگر این تلاش ها در راستای فرض نبودن یا نداشتن مغز نرم افزار نباشد ثمره و دسترنج قابل توجهی نخواهد داشت.
اینکه  علوم انسانی چقدر می تواند در القا ضرورت و احساس نیاز به این نرم افزار موثر باشد یا اینکه بتواند این نرم افزار را طراحی کند محل بحث و مورد تاکید نگارنده است. حوزه  نرم افزار مدیریت که در دوران جدید معنای خاصی پیدا کرده همان ظرفیت انسجام بخشی و هم افزایی است که البته تابع فهم جایگاه آن سازمان و شرایط زمانی و مکانی است.
 
کد مطلب: 78374
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *