از قبل از انتخابات که گفتار جناب رئیس بلدیه رنگ و بوی انتقاد از دولت گرفت من هم سر شوخی رو با ایشون باز کردم و جناب قالیباف هم که استاد سوژه دادن بود. از میام - نمیام انتخاباتی و جریان لوله و داستان نود و چند درصدی گرفته تا گونی گونی تکذبیه که تو مناظرات نصیب عزیز دلمون شد. بعد از اون یه چند وقتی بود که نه من دیگه حوصله داشتم و نه ایشون سوژه های ناب تولید می کرد چرا که حسابی سر جناب شهردار سحرخیز به افتتاح های سریالی گرم بود. از قبل از اذان صبح تو این شهر مراسم افتتاح پروژه های تمام و نیمه تمام داشتیم تا نیمه های شب که دیگه همسایه ها به خاطر سرو صدا با چوب دنبال عوامل مراسم می کردن تا اینکه جناب قالیباف دیروز تو آخرین جلسه شورای چهارم تشریف بردن پشت بلندگو و بعد از چند وقت مثل برق از زباله یه سوژه ناب تولید کردن.
اول اینکه ایشون سند تحویل و تحول تهرانو تو آخرین روز شورا تحویل جناب چمران داد تا احتمالا ببره خونه و بخونه و کیف کنه چرا که ما فکر می کردیم این سند باید تحویل شورای بعدی بشه ولی گویا مطالبش به قدری جالب بوده که تصمیم گرفت کادو بده به جناب ریاست شورا تا از سال های متمادی همکاری، هماهنگی، فدارکاری و از خودگذشتگی ایشون در حمایت صد در صدی از شهردارتهران و تبدیل شورای شهر به شورای شهرداری قدردانی کرده باشه که همه چی مثل فیلم هندی پایان خوشی داشته باشه ولی نمی دونیم تو این سند بی منگوله خبری از هزاران میلیارد بدهی شهرداری و مشکلات عجیب و غریبی که تحویل شهردار بعدی میشه هم قصه ای وجود داره یا نه که باید منتظر بشیم جناب چمران تشریف ببره رادیو و برامون موقع خواب داستانو تعریف کنه.
اما اصل سوژه مربوط به جایی بود که شهردار سابق و کاندیدای ریاست جمهوری آینده فرمودند که "کمتر روزهایی در 12 سال گذشته بود که اذان صبح را در خانه بشنوم، همه با هم تلاش کردیم در تابستان شهر را بشوریم، در پاییز به درستی شهر را جارو کنیم و در زمستان سرد و برفی این شهر را پارو کنیم تا بتوانیم همیشه این شهر را برای این مردم بهاری نگه داریم."
اولا اینکه بیش از 90 درصد مردم تهران اذان صبح رو تو خونه نمی شنون مثل خود من که اکثر مواقع بعد از اذان صبح بیدار میشم و اگر قبل از اذان هم بیدار بشم جرئت ندارم رادیو روشن کنم چون خونه ما 96 درصدی ها مثل خونه شهردارمون بزرگ نیست و اگر اون موقع صبح صدایی بلند بشه احتمالا از طرف اعضای خونه مورد ضرب و شتم قرار می گیرم و این خیلی طبیعیه ولی نمی دونم چرا ریاست سابق بلدیه از قبل از انتخابات اصرار داره مدام بگه تو خونشون اذان گوش نمیده، باید به ایشون گفت: برادر من شاید رادیو خونه خرابه یا موج رادیوتون افتاده رو یکی از کشورهای دوست و برادر که مشغول کارهای دیگه ای هستن، خلاصه مشکل از رادیوی منزله که باید وقت بذاری درستش کنی دیگه اینهمه داد و قال نداره که. ضمن اینکه از این به بعد تا انتخابات ریاست جمهوری آینده کلی وقت برای تعمیر وسایل خونه وجود داره.
مطلب تعجب آور دیگه تو فرمایشات ایشون که باعث شد تمام بدنم کهیر بزنه شستن شهر تو تابستون بود. آخه تو این 12 سال یه نفر تو این دستگاه عریض و طویل شهرداری نبود به این بنده خدا بگه تو این کم آبی وحشتناک که مرغابی به خاطر آب آخر اسمش ناز طاووس داره برای چی تهرانو که خودت به این بی قوارگی کردی داری میشوری؟ این مدیران جهادی و دوست داشتنی املاک بگیر همه تو تونل مترو بودن که اینهمه اسراف آب رو ندیدن؟ خدارو شکر که داری میری وگرنه باید تولیدات لوله رو افزایش میدادی تا از افغانستان آب بیاریم برای پایتخت.
به هر حال دوران جناب قالیباف تو خیابون بهشت به سر اومد اما مدیونید اگر فکر کنید داستان ما و ایشون تموم شده چون اولا یه داستان همیشگی با ایشون داریم که انشاالله سال 1400 و انتخابات ریاست جمهوری قسمت چهارمش اکران میشه و تا سال های سال ادامه داره ؛ ضمن اینکه ایشون قول دادن با یه جریان نو اصولگرا که پر از دوستان 96 درصدیه برگردن به عالم سیاست و حسابی گرد و خاک کنن و ایندفعه دست این 4 درصدی هایی که 57 درصد رای میارنو رو کنن.