میدان دیپلماسی از نگاه مقام معظم رهبری یک میدان نبرد به تمام معناست تا آنجا که معظمله در این خصوص میفرمایند: دیپلماسی کار مجموعه نظام است، یعنی اختصاص به وزارت خارجه ندارد. مجموعه مدیریت کلان نظام، متصدی مساله دیپلماسی است. اما دستگاه تخصصی و کارخانه دیپلماسی و ستاد اصلی دیپلماسی، وزارت خارجه است.(6/6/79)
در صحنه روابط بینالملل، سیاست خارجی کشورها از جایگاه ویژهای برخوردار است و این جایگاه در کشور ما نیز به دلیل شرایط خاص منطقهای، و تحولاتی که در منطقه حساس و راهبردی خاورمیانه وجود دارد و علاوه بر آن عناد و دشمنیهای آشکار قدرتهای جهانی علیه انقلاب اسلامی، از حساسیتی دو چندان برخوردار است. حساسیت جایگاه دستگاه دیپلماسی با طرح مذاکرات هستهای در بحبوحه روی کار آمدن دولت آقای حسن روحانی و تبدیل این مذاکرات به مسالهای بینالمللی و نیز حضور مقتدرانه ایران در مسائل منطقهای و مبارزه با تروریسم جهانی در کشورهای عراق و سوریه تشدید نیز شده است.
در این که قدرتهای زورگوی جهانی، رژیم غاصب صهیونیستی و شیوخ مرتجع حاشیه خلیجفارس؛ در یک محور عبری- عربی آمریکائی، به ناحق و از سر عناد و دشمنی و برای به انزوا کشاندن جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی نظام را به داشتن بمب اتمی و یا حداقل تلاش برای ساخت و دستیابی به آن متهم نموده و مینمایند؛ شکی نیست. کما این که آنها توانستند درست در زمانی که دستگاه دیپلماسی کشور سالهای بحرانی خود را در دولتهای نهم و دهم میگذراند، در پرتو برخورداری از ابزارهای قدرتمند رسانهای و نشستهای یکجانبه بینالمللی بدون حضور فعال جمهوری اسلامی، اهداف و نیات نامیمون خود را در عرصه بینالمللی علیه کشورمان به اجماع برسانند کما این که آنها در آن سالها با سوء استفاده از بحران- تغییر پیاپی مدیران ارشد- در دستگاه دیپلماسی کشورمان و در یک هجمه سنگین سیاسی- تبلیغاتی توانستند تحریمهای ظالمانه و ناجوانمردانهای را به ناحق بر کشورمان تحمیل کنند.
در ابتدای دولت یازدهم که در عرصه داخلی نیز با فشار تندروها مواجه شده بود گره گشائی از این مشکل و تلاش برای گشایش در رفع تحریمها کاری بس سخت و نفسگیر بود که جز با ایمان به خدا؛ برخورداری از روحیه انقلابی، تسلط بر فن مذاکره و دیپلماسی، اتحاد در درون و حمایتهای بیدریغ و رهنمودهای خردمندانه مقام معظم رهبری، قابل دسترسی نبود.
تا پیش از روی کارآمدن دولت آقای دکتر حسن روحانی و در زمان تغییر مدیران ارشد در وزارت خارجه و در غیاب دیپلماسی پویا و توانمند، قطعنامههای ظالمانه یکی پس از دیگری، علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب میرسید؛ به گونهای که سازمان تحریمهای منسجم و هدفمندی بر ضد ایران اعمال گردید که اگر همت مردان دیپلمات کشور با حمایتهای مجموعه مدیران ارشد نظام و مردم نبود و تا به امروز ادامه میداشت ای بسا موضوع نفت در برابر غذا برای ایران نیز اجرا میشد و... .
اما با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و سپردن امور از سوی شیخ دیپلمات به آقای دکتر محمدجواد ظریف؛ آنها توانستند با ابزار قدرتمند چانهزنی و مذاکرات رو در رو در مصاف با شش قدرت جهانی، با اقتدار از عزت جایگاه و منافع ملی کشور و نیز حق مسلم برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای دفاع نموده و در مجموع در یک بازی برد- برد به برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» دست یابند.
همگان بیاد دارند که بخشی از مخالفان دولت تدبیر و امید که از مواضع تندروانهتری برخوردار هستند از همان ابتدا علیه این اقدام دولت با استفاده از رسانهها و دیگر تریبونهای تحت امر واکنشهای تندی را نشان دادند و در بحبوحه مذاکرات با قدرتهای جهانی؛ به جای حمایت از نرمش قهرمانانه مبارزان عرصه دیپلماسی، مذاکرهکنندگان را مورد حملات تند و گاها تخریبی خود قرار میدادند. این اقدام دلواپسان تندرو حتی با وجود آن که مقام معظم رهبری تیم مذاکرهکننده هستهای را افرادی امین، غیور، شجاع و متدین خطاب کرده بودند؛ باز هم متوقف نگردید.
اما نکته قابل تامل آن که، در این گیرودار و در حالی که فشارهای داخلی به مدد قدرتهای جهانی شتافته بود، دست برتر سیاست ورزان عرصه خارجی کشورمان توانست مجال را از آنان که تلاش داشتند با متهم نمودن ایران برای دستیابی به سلاح هستهای و ارجاع پرونده به شورای امنیت در ذیل فصل 7 منشور این سازمان، کشور را به یک جنگ ناخواسته و نابرابر بکشانند، گرفت و آنها در برابر قدرت و کارآمدی دیپلماسی ایران و در شطرنج مذاکراتمات شدند و سرانجام نه تنها نتوانستند ایران را با ادعای جنگ طلب بودن و داشتن بمب اتمی منزوی کنند، بلکه رسما فنآوری صلحآمیز هستهای ایران را به رسمیت شناختند. کما این که به گفته آقای علاءالدین بروجردی: «آنها همه تلاش کردند و همه فشار را به کار گرفتند، از جمله شش قطعنامه صادر کردند و ما را تحریم سیاسی کردند تا غنیسازی نداشته باشیم، در این مصاف جمهوری اسلامی ایران برنده بود به دلیل این که خروجی تمام این تلاشها بعد از توافق ژنو و لوزان و وین و توافق بر روی برجام این بوده است که حق غنیسازی برای ما تثبیت شده است». علیرغم وقوف جناح محترم منتقد دولت بر زوایای متعدد پرونده پیچیده هستهای، آنان برای تقاص گرفتن از شکست سنگین خود از مردم در انتخابات ریاستجمهوری 92 و نیز ناکارآمد دانستن دولت اعتدال، از همان ابتدای مذاکرات و بروز نشانههای موفقیت دولت در این زمینه، بر طبل ناکامی و شکست در مذاکرات میکوبیدند.
این در حالی است که برجام ابتدا در شورایعالی امنیت ملی که سران سه قوه و فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح و نمایندگان مقام معظم رهبری در آن حضور دارند، مورد بحث و بررسی و در نهایت تصویب قرار گرفت و سپس مجلس شورای اسلامی به عنوان مرکز تصمیمگیریها و خانه ملت، توسط نمایندگان مجلس نهم که اکثریت قاطع آن در اختیار جناح اصولگرا قرار داشت و هم اکنون نیز از منتقدان دولت تدبیر و امید هستند، به تصویب رسید.
نکته قابل تامل دیگر آن است که سران رژیم صهیونیستی و حامیان تندرو آن در واشنگتن نیز از توافق به عمل آمده بر آشفته و از ناراحتی مانند مار زخمی به خود میپیچند. اینک که شخص تندرویی مانند دونالد ترامپ که اکثریت یاران وی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران هستند و از توافقنامه برجام به شدت ناراضی و خواهان لغو آن هستند، روی کار آمده با کمال تاسف همان دوستان محترم منتقد دولت یازدهم بیمحابا سرداران عرصه دیپلماسی را نشانه گرفتهاند. غافل از آن که اینان خادمان صادق و شجاع ملت؛ مدیران مورد وثوق دولت و رهروان بیادعای مقام معظم رهبری هستند.
البته کار سیاسی، تلاش برای کسب قدرت و شکست سیاسی رقبا در عرصه سیاست و قدرت امری پذیرفته شده است، اما برای رسیدن به این هدف نباید از هر وسیلهای استفاده نمود. منافع ملی مملکت خط قرمزی است که هیچ جریان، گروه و حزب سیاسی نباید برای تثبیت قدرت خویش و یا تضعیف رقیب به آن لطمهای وارد نمایند. کدام عقل و منطق سلیم میپذیرد در هنگامهای که دشمنان به ما چنگ و دندان نشان میدهند و دستآورد سرداران عرصه نبرد دیپلماتیک را نشانه گرفتهاند، ما نیز خواسته و یا ناخواسته در همان راه قدم برداریم؟ مگر نمیدانند ترامپ و حامیان تندروی وی حداقل تاکنون با جدیت دنبال بر هم زدن توافق هستند؟ مگر ندیده و نشنیدهاند که مقامات ریز و درشت رژیم صهیونیستی و از جمله نتانیاهو نخستوزیر این رژیم خواهان بر هم خوردن برجام میباشند؟
پس چرا در داخل عدهای شب و روز در صدد الغای ناکارآمدی دستآوردهای این توافق هستند؟
هیچ کس مدعی نیست که تمامی آنچه در برجام مورد توافق واقع شده است؛ بدون کم و کاست صحیح و طبق خواسته جمهوری اسلامی ایران بوده و ایرادی بر آن نیست. حتی اخیرا شخص آقای دکتر حسن روحانی برجام را برد- برد اعلام کرده است و این به آن معناست که در مذاکرات هر دو طرف به دنبال خواسته خود بوده و نباید انتظار بر آن باشد که در عرصه دیپلماسی خواست دیگران نادیده گرفته شود. به قول آقای دکتر علی اکبر ولایتی مشاور عالی مقام معظم رهبری و رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ در مسائل سخت و در کارزار دیپلماسی با قرائت بیانیه نمیتوان به نتیجه رسید.
در این عرصه هنر آن است که ضمن داشتن برنامه با سلاح منطق و مسلط به قوانین دیپلماسی، حضور پیدا کرده و در فضایی که همه آمدهاند تا حق مسلم نظام ما را نادیده بگیرند، آنها را ملزم و متعهد کرد تا در برابر دیدگان جهانیان، حق استفاده از داشتن انرژی صلحآمیز هستهای ایران را به رسمیت بشناسند.
مذاکرهکنندگان شریف کشورمان شاید به دلائل مختلف امروز نتوانند زحمات طاقتفرسا؛ شبنخوابیها؛ شگردهای به کار گرفته شده خود و همچنین ترفندهای شش قدرت جهانی؛ دسیسهها و کارشنکنیهای رژیم صهیونیستی و برخی شیوخ مزدور حاشیه خلیجفارس را بازگو کنند، اما یقینا روزگاری که آن خاطرات تلخ و شیرین در منظر مردم قرار گیرد؛ خوانندگان منصف؛ وطن دوستان با غیرت و هر آن کس که به اسلام عزیز پایبند و برای جایگاه تاریخی ایران سرافراز ارزش قائل است؛ به وجود تیم مذاکرهکننده هستهای که توانست حقانیت نظام اسلامی را نه با شعار، بلکه با سلاح برنده فن بیان و سیاستورزی به جهانیان ثابت و آن را در شورای امنیت سازمان ملل به قانون تبدیل نمایند؛ افتخار خواهد کرد.