علایم بسیاری از جمله اظهارات، رفتار و جلاسات متعدد میان سیاست ورزان از جناح های فکری گوناگون حاکی از آغاز جنب و جوش انتخاباتی دارد. همه جناح ها در تلاش اند تا با ارزیابی عرصه سیاسی و ایجاد بستر مناسب، اهداف جناحی خود را در انتخابات 96 جامه عمل بپوشانند.
بطور کلی می توان نیروهای سیاسی کشور را به دو طیف عمده تفکیک کرد:
1-گروهی که به دلایل گوناگون نه فقط تمایلی به تغییر و تحول امور موجود ندارند، بلکه تمام توان و نبوغ ذهنی خود را صرف پیشگیری از تغییر، تحول و بهبود امور می کنند.
2-گروهی که معتقدند شرایط کلان کشور دچار چالشهایی است که در صورتی که راهکارهایی عملی برای بهبود و حل و فصل این چالش ها ایجاد نشود، منافع و امنیت ملی دچار آسیب های جدی خواهد شد.
تجمیع همه نیروهای که معتقدند چالش هایی وجود دارد که باید برای حل و فصل آنها راهکارهای عملی ایجاد شود و برای استمرار پایدار حضور نخبگان در عرصه سیاسی ملی ضروری است. این طیف از سیاست ورزان را با وجود اختلاف نظرهایی که در امور گوناگون دارند را می توان اصلاح طلب نامید.
به گواه شواهد گوناگون و متعدد، راهبردی که آقای روحانی نماد آن است در مقطع کنونی عملی و یکی از کارآمد ترین راهبردها برای مقابله با مشکلات و چالش های گوناگون و متعدد ملی، منطقه ای و جهانی است. از اینرو، منطقی است که برای پایداری ادامه ثبات موجود در کشور پیرامون راهبرد آقای روحانی میان اصلاح طلبان تفاهم و اجماع صورت بپذیرد. سپس در شراط با ثباتی که تداوم راهبرد آقای روحانی ایجاد می کنند به بیان دیگاهای متفاوت خود پرداخته یا تلاش کنند تا اهداف گروهی یا حزبی خود را تحقق ببخشند.
یکی از نکات ناکارآمد و تضعیف کننده برخی سیاست ورزان در عرصه سیاسی این است که با وجود هدف یا اهداف مشترک (ملی) قادر نیستند بر سر راهکارهای گوناگون میان خود تفاهم ایجاد کنند.
طیف اصلاح طلب با گرایش های مختلف دارای اهداف مشترک که همانا تحقق توسعه، منافع و امنیت ملی است، می باشد. اما برخی اعضای این طیف به دلایل طبیعی راهکارهای گوناگونی برای تحقق اهداف مشترک ارائه می دهند. از آنجا که راهکارها، بدون بستر مناسب عملی نخواهند بود، می توان گفت مهیا کردن بستر پایدار مقدم بر راهکارهای گوناگون است. از اینرو، در راستای تجمیع و انسجام برای پیش گیری از اتلاف انرژی، امکانات و زمان؛ متنفذین، برزگان، دانشگاهیان و معتمدین اصلاح طلب می توانند از جایگاه و اعتبار خود برای بر طرف کردن اختلاف نظر گروها و افراد درونی خود نقشی اساسی ایفا کند.
حفظ و تداوم فضای کنونی که موجب ایجاد بستر مشارکت نخبگان در تاثیر گذاری بر روند امور گوناگون است، باید، برای هر اصلاح طلبی با هر راهکاری، مهمتر از راهکارهای مقطعی باشد. با در نظر گر فتن مجموع شرایط داخلی، منطقه و جهان می توان گفت راهبردی که آقای روحانی نماد آن است سودمند و عملی تر از دیگر راهبردهای شناخته شده و در دسترس، منافع و امنیت بلند مدت کشور را تامین می کند.
اگر بپذیریم در عالم سیاست ورزی، حداقل در دوران معاصر، راهبردها و نه خود افراد ملاک سنجش هستند، آنگاه باید گفته شود، برای تحقق توسعه، منافع و امنیت ملی ضروری است تا همه اصلاح طلبان پیرامون راهبردی که آقای روحانی نماد آن است میان خود تفاهم و اجماع ایجاد کنند.از این رو انتخابات 96 را می توان عرصه کار زار اصلاح طلبان و خود محور اندیشان تصور کرد.