بدیهی است که یک تفکر و یک جناح سیاسی وقتی بر مسند حکومت و قدرت مینشینند که درک درستی از جامعه خود و جوامع دیگر بشری داشته باشد و اصول و مبانی روابط بینالملل را بداند و حساسیتها و باورمندیهای حقوقی افکار عمومی داخلی و خارجی را نیک دریابد و برای مسائل امروز وفردای جامعه خود، کارگشایی و ارائه راه حل علمی و منطقی کند. به عنوان مثال اصول فرهنگ ایرانی را که بر مروت و مداراست، باور داشته باشد. چنانچه راه دیگری پیش پای این تفکر و جناح سیاسی باشد، رویکرد جامعه به آن مثبت نخواهد بود.
صداهایی که این روزها از اردوگاه اصولگرایی و به باور خودشان، «ارزشی» شنیده میشود حاکی از عدم درک ضرورتها است به همین علت از جمع نخبگان فکری و آشنا به حقایق و واقعیتهای جامعه ما، نمیتواند هوادار جذب کند. موضوع لغو کنسرتها، زمزمه لغو بازی تیم ملی فوتبال در تاسوعا، نوشتههای اغلب نشریات منسوب به این جناح که انگار در جامعه ما زندگی نمیکنند و محل مطالبشان دنیای دیگری است؛ تلقی بزرگانشان از قبیل این که فیالمثل وزیر اقتصاد آلمان را به سبب آن نظریه سخیف باید با پسگردنی از ایران بیرون کرد و نظری از حامی و بزرگ دیگر همین طیف که «اگر با فساد مبارزه نکنیم حتما جمهوری اسلامی سقوط میکند!» تصریح واقعگرایانه آن چهره موثر این جناح که برروی قپان رفتهها، دوباره در برابر «روحانی» وزنکشی نکنند. خودداری چهرههای زبانزد و ممتاز از ورود به عرصه رقابت در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری، همه و همه حکایت از آن دارد که جای پای این جناح سیاسی در رقابت انتخاباتی پیش رو اعم از شورا و ریاست جمهوری، محکم و رو به جلو نیست چون افکار عمومی پرسشهای مستند و مستدلی دارد که باید جواب متقن و قانعکنندهای بگیرد. این پرسشها میگوید که چرا با آن همه حمایتهای بیدریغ و درآمدهای رویایی و صداهای هماهنگ که تریبونهای رسمیو غیررسمی باعث شد که طبقه متوسط جامعه به زیر خط فقر سقوط کند؛ ارزش پول ملی کمتر از یکسوم شود؛ رشد اقتصادی منفی 6 درصد عازض ما باشد و چون به نرمش قهرمانانه مبادرت کردیم مخالفان «برجام» با دلواپسیهاشان، حرمت شکستند و خون به دل مردم و بزرگان کردند و چون معجزه هزاره سومشان از رقابت، آن هم شکل رقابتی که خود میدانست و پیش از آن در 88 تجربه کرده بود، از ادامه کار به درستی و روشنبینانه نفی شد، ناگهان با چرخشی 180 درجهای در منکوب آن فتنه گفت! و حالا این جناح در موضع انفعالی میخواهد نقشی خارج از تصور بیرون بیاورد و خانه به خانه در پی برآوردن نقش تازه است که بتواند از پس دولت اعتدال برآید و غافل است از عملکرد خود و بیخبر است از نگاه و نگرش مردم که این مردم بهتر از هر کسی میدانند و تحلیل میکنند که نباید آن تفکری حاکم شود که به جای تولید، معتقد به دهها میلیارد دلار ورود کالاهای قاچاق به کشور است و پخش کردن پول بیزبان را بین مردم بهتر از تقویت تولید و طرحهای زیربنایی و دانشبنیان تلقی میکند. تفکری که عین خیالش نیست که سالانه نزدیک به دویست هزار استعداد مطلوب و نخبه همه برای برومندیشان کرور کرور هزینه شده است از ایران عزیز خارج شوند و مفت و مجانی عرصه فضا و کشوری باشند که حاضر نیست هنر و تکنیکهای همین پدیدههای ایرانی را به کشور خودمان صادر کند. جناحی که حاضر نیست باور کند ریشه بسیاری از دریافتهای آنچنانی و حقوقهای نجومی از آبشخور تاییداتشان بر آن دولت پاکدست، آب خورده است و «کنز ثروتی» و فساد فراگیری که در آن دولت شکل گرفته در تاریخ ایران کمتر سابقه داشته است!
این تفکر اگر میخواهد که ریزش نداشته باشد باید خود را نقد کند و واقعیتهای خود و جامعه را مطمح نظر قرار دهد و باور قلبی داشته باشد که دیگر باورمندی و تایید غیرعقلگرایانه از نوع معجزههای هزاره نه تنها موثر نیست بلکه عوارض هزینه برهم دارد و نیز باید به جامعه به ازای این «غلو» پاسخ بدهد و بداند که دیگر آن دورانی که چند نفر اطلاعیه بدهند و دیگران مجاب به اطاعت بیچون و چرا باشند گذشته است و جواب نمیدهد. امروز، روز حکومت فضاهای مجازی و انفجار اطلاعات است. دستگاههای بسیار پیچیده در آن سر عالم نشستهاند و ما را رصد میکنند. دیگر راز مگویی وجود ندارد. بنابراین کسانی محبوب مردماند که در گفتار و رفتار شفاف عمل کنند و باری از دوش ناسور مردم بردارند و منافع ملی و مصالح کشور را بر نفع شخصی خود و منسوبان خود ارجح بدانند و در پی قدرتی نروند که با زراندوزی همراه میشود. اگر این جناح به این باور رسیده است که کشور مال همه است و همه حق حقوقی دارند و شایستهسالاری مورد نظر است و موضوع قرابت نسبی و سببی و بروروی ظاهر نیست، مطمئن باشد که مردم با جان و دل حمایت و تاییدش میکنند و بر چشم خود مینشانند پس امتحان کنید تا نتیجه آن را ببینید.