۰
جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۵۵

تعیین نقطه کانونی مبارزه در جهان برزخی

مهدی قوامی پور*
تعیین نقطه کانونی مبارزه در جهان برزخی
هر نظام سیاسی برای تنظیم مناسبات اجتماعی و بازتولید آن، از اشکال و ابزارهای گوناگونی بهره می‌برد. در حالی که دستگاه‌های فرهنگی، ارزش‌های حاکم را در افراد درونی می‌کنند، دستگاه‌هایی نظیر قوه قضاییه با تنبیه و مجازات متخلفان و ناقضان قانون، از قوانین پاسداری می‌کنند. بدین ترتیب دولت(state) کلیت یکپارچه‌ای را می‌سازد که به بازتولید مدام خود منجر می‌شود. ساختارهای سیاسی و نهادی در درون دولت، نه تنها اهداف خاصی را مشروع می‌سازند، بلکه راه‌ها و روش‌های تحقق آن اهداف را هم تعیین می‌کنند تا افراد و گروه‌های اجتماعی در چارچوب آن به فعالیت بپردازند. اما این صرفاً بیان ایده‌آلی از یک دولت، ملت است که به شکل ناب و خالصش هیچ گاه وجود خارجی نداشته و ندارد، زیرا همواره در درون دولت‌ها، مقاومت به اشکال مختلف وجود دارد. مقاومت به اشکالی نظیر نافرمانی مدنی، جنبش‌های سیاسی و اجتماعی، مبارزات قهرآمیر و...
در حالی که دولت‌ها تلاش می‌کنند تا با ارائه یک چهره عمومی بی طرف، خود را مستقل از منافع طبقه یا گروه خاصی نشان دهند، اما در پس این چهره عمومی همواره در راستای حفظ و بازتولید منافع گروه یا طبقه خاصی تلاش می‌کنند و دقیقاً اینجاست که نطفه مقاومت بسته می‌شود. دولت از دو سو مورد حمله و فشار قرار می‌گیرد. از یک سوگروه یا طبقه خاصی که دولت حافظ منافع آنان است، به دولت در جهت ایفای نقش و وظیفه عمومی‌اش فشار وارد می‌کنند و مدام از دولت می‌خواهند تا با کاهش دامنه و کیفیت آن، به افزایش منافع آنان کمک کند. از سوی دیگر، بخش‌های دیگر جامعه برای افزایش کمیت و کیفیت نقش عمومی دولت برای بهبود وضعیت زندگی خود فشار وارد می‌کنند. ایجاد تعادل و توازن بین این دو سمت برای هیچ دولتی کار آسانی نیست و به جز زمان‌های کوتاه رشد و پیشرفت اقتصادی ممکن نیست. بحران‌های درونی و بیرونی اقتصادی و سیاسی همواره دولت‌ها را در ایجاد و حفظ این تعادل و توازن تهدید می‌کنند. با آغاز بحران‌ها، دولت چهره خصوصی‌اش را نمایان می‌کند و با استفاده از ابزارهای مختلف در جهت سرکوب و انقیاد اکثریت جامعه تلاش می‌کند. این موضوع در کشورهای توسعه نیافته از شدت و حدت بیشتری برخوردار است، زیرا در این کشورها، دولت در معنای مدرن آن به صورت کامل شکل نگرفته است و همزمان ساختارهای جهان مدرن و جهان سنت به شکلی ناهماهنگ در کنار یک دیگر به حیات خویش ادامه می‌دهند. بهترین توصیفی که از این نوع جوامع می‌توان ارائه کرد «جهان برزخی» است. جهانی که ساختارهای دو جهان همزان در آن حضور دارد و کلیتش نه این است و نه آن. دولت‌ها در جهان برزخی فشار مضاعفی را تحمل می‌کنند، زیرا همواره بخشی از قدرت، خارج از نهادهای رسمی در جریان است. به عنوان مثال مخالفت با اجرا و برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف که از مشهد آغاز شده و حالا به شهرهای دیگری نظیر قم رسیده است، در این چارچوب قابل درک است. در جهان برزخی، دولت(state) یک کل وحدت بخش و سامان بخش نیست، بلکه خود بخشی از موضوع منازعه و چالش است. زیرا در حالی که تکثر نیروهای اجتماعی در بیان و پیگیری مطالبات خویش دولت را نشانه رفته است، نیروهای موازی دولت، اصل آن را هدف قرار داده و به چالش می‌کشند. بنابراین برای نیروهای سیاسی مترقی، تعیین دقیق محل منازعه و نقطه کانونی بسیار سخت و در عین حال حیاتی است. در چنین وضعیتی ایجاد وحدت در بین نیروهای متکثر با مطالبات متکثر و گاه متناقض در جهت حمایت از دولت و تلاش برای ساخت یک دولت، ملت مدرن که پیگیری مطالبات را در چارچوب‌های نهادی و ساختاری امکان پذیر سازد بسیار مهم است.
در واقع باید بپذیریم که فرآیند ساخت دولت، ملت مدرن اگر چه با انقلاب مشروطه در ایران آغاز شده، لیکن هنوز به سرانجام نهایی خود نرسیده است و دولت(state) نابالغ همزمان درگیر چالش‌های درونی نیز شده است.
*دکترای جامعه شناسی سیاسی

کد مطلب: 61808
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *